پاسخ اجمالی:
پس از مرگ شوقی افندی، تشتت آرا در بین بهائیان بر سر تعیین جانشین در گرفت. این اختلاف نظرها سبب شد، بهائیت به عنوان یک دین جدید نتواند به تبلیغ در بین مردم بپردازد. حملات شدید جانشین افندی به ایادی آشکار می کند که ایادی در خفا تصمیماتی مغایر با خواسته های وی می گرفتند. دوری ایادی از رهبر از سویی، و خودخواهی و سودجویی گروه رهبران از سوی دیگر، محیطی سرشار از بی اعتمادی را پدید آورده بود. پنجمین پیشوای یهائیت در ابلاغیه ای، ایادی را به فرمانبرداری مطلق ایادی و عدم دخالت در امور رهبری دعوت کرد.
پاسخ تفصیلی:
با اینکه "عبدالبهاء" در وصیت نامه اش خطاب به "شوقی ربانی" می گوید: « ... ای احبای الهی باید ولی امرالله در زمان حیات خویش، من هو بعده را تعیین نماید ... ای یاران! ایادی امرالله را باید ولی امرالله تسمیه و تعیین کند ...».
پس از او به خاطر تعیین جانشینان میان بهائیان تشتت رأی و انشعاب درگرفت. انشعابی که نخست با جدائی خود "میرزا حسینعلی بهاء" از "میرزا یحیی" در این گروه آغاز شده بود.
همین اختلاف نظرها و تشتت آراء باعث شد، بهائیت که خود را دین و آئین تازه ای می داند، و نخستین ویژگی یک آیین اعلام وصول آن و تبلیغ در میان گروه های مختلف مردم است، به صورت جامعه ای بسته و نیمه سری درآید. حال آنکه همین گروه در آغاز کار به خاطر اعلام اعتقادات و نظرات خود قربانیان بسیار داده بودند و بسیاری از آنان حتی تا دم مرگ نیز از عقائد خویش دفاع می کردند.
طرح مطالب به صورت سری، بلافاصله پس از تشکیل ایادی بهائیت آغاز شد. در جلسات ایادی ها و اداره کنندگان بهائیان مطالبی سری عنوان می شود که تا کنون ماهیت این گونه گفتگوها و تصمیمات افشاء نشده و بر خود بهائیان نیز پوشیده مانده است. میسن ریمی که خود را جانشین شوقی ربانی و پنجمین پیشوای بهائیت می داند می نویسد:
«... لازم می داند که حقایق مودعه ای را که جنبه ی عمومی داشته و در عین حال سری نباشد، به استماع یاران جامعه سامیه بین المللی بهائی برساند. در حالیکه به هیچ عنوان چنین قصدی ندارم که مقاصد و مطالبی را که جنبه ی سری داشته باشد در معرض افکار عمومی اهل بهاء قرار دهم، زیرا در ارض اقدس در این اوان هیئت ایادیان اکثرا و بالاتفاق مصمم گردیدند که کلیه تصمیمات و اقداماتی که معمول می دارند بایستی صرعا جنبه سری داشته و غیراز بیست و هفت نفس ایادیان در خارج و میان مؤمنین و مؤمنات و بطور کلی جامعه امر به هر عنوان بسط و توسعه نیافته و افشاء نگردد. بلاشک افراد جامعه امرالله مطلعند و هیئت ایادیان بخصوص به این حقیقت مذعنند که هر یک از آن مختار بلکه مجبورند که به آزادی کامل مطالب و مقاصد خود را در جلسات اجتماع ایادیان ابراز و اظهار نمایند و این از وظائف خطیر فرد فرد ایادیان امرالله است که تا زمانی که در جلسات متشکله ی هیئت ایادیان جالسند نظرات و معتقدات و مفهومات خود را آزاد با سایر اعضاء هیئت ایادیان در میان بگذارند...».(1)
اما چنانکه میسن ریمی در حین ابلاغیه چند بار تأکید کرده است این گونه مطالب تنهای زمانی که ایادیان در مجامع محرمانه خود شرکت دارند به آزادی بیان می شود ولی جامعه بهائیان از مباحث و مذاکرات این جلسات کاملا بی خبر می مانند، همانطور که مردم غیر بهائی نیز هرگز در جریان این گونه مباحث قرار نمی گیرند.
طبیعی است که چنین رفتاری آتش اختلافات و انشعابات را دامن می زند. زیرا وقتی مجموعه مذاکرات و گفت و شنودهای یکی از جلسات کاملا محرمانه ماند، شرکت کنندگان در جلسات محرمانه دیگر حق دارند تصور کنند، که در آن جلسه تصمیماتی علیه آنان یا علیه منافع و مصالح آنان اتخاذ شده است. و با توجه به اینکه توطئه و تحریک حتی قتل و کشتار یکی از حربه های بهائیان از آغاز جدائی "ازلیان" بوده و پس از آن نیز مرتبا گسترش یافته است، باید به طرفداران چنین نظراتی حق داد.
یک نمونه زنده و بسیار برجسته از این گونه اختلافات که باعث شده است ایادیان رو در روی پنجمین پیشوای بهائیان بایستند و هر طرف، دیگری را انکار کند در نخستین ابلاغیه میسن ریمی آمده است: « ... اهدافی که برای سنه ی 1960 به وسیله بیست و دو نفر ایادیان امضاء و در چهارم نوامبر 1959 به جامعه بین المللی بهائی ابلاغ گردیده و در اعلانات قبلی آنها نیز تأیید شده و به وضع بی سابقه و شرم آوری مدلول الواح وصایای حضرت مولی الورا روح من فی العالمین لرمسه الاطهر فدا را بلا اثر، و مقام ولایت معصوم الهی و تشکیلات نظم بدیع جهان آرای الهی را که حضرت شوقی افندی ربانی با وجود هجوم لطمات و بلیات لا تحد و لا تحصی در طول مدت ولایت خویش تأسیس فرمودند خنثی و از حیض(2) انتفاع و ارتقاء ساقط و هابط نمود، که این عبد در این لحظه تاریخی و پر محن چنین اعمال غیر مرضیه از طرف ایادیان را نمی توانم نادیده گرفته و یا مورد عفو و اغماض قرار دهم. تبلیغات مهلک و انحرافات نابخشودنی و مخرب را یکباره به دور ریخته و در صدد ترمیم و تلافی مافات برآیند، ولی ثمری نبخشید و اثری حاصل نگشت، لذا در چنین اوضاع و احوالی بر این عبد مستمند فرض و واجب است که قلم بطلان بر روی کلیه این اقدامات سقیمه و غیر منتظره که شدیداً و بارزاً برخلاف روح آیات و آثار الهی است کشیده و به قطع فوری و بلا شرط تصمیمات و اجرائات غیر منصوصه آنان متوسل گردم ... ».(3)
حملات سخت و شدید میسن ریمی به ایادیان مبین این واقعیت است که تصمیمات گروه ایادیان درست در جهت خلاف نظر وی بوده و در خفا تصمیماتی مغایر با خواستهای وی اتخاذ می کرده اند. و این در مجامعی که مباحث و نظرات در پوششی از رمز و راز بماند و محیط سرشار از سوء ظن و بدبینی باشد طبیعی است. مخصوصا که ایادیان از یک سو به خاطر دوری از رهبر و از سوی دیگر با توجه به سود جوئی و خود خواهی گروه رهبران دیگر طبعا به فکر خویش می افتند. میسن ریمی در پایان ابلاغیه ی خود بار دیگر فرمانبرداری مطلق ایادیان را خواستار شده و آنان را از دخالت در امور رهبری برحذر داشته است:
« ... ایادیان امرالله می توانند منحصراً وظائف حارسان امراللهی را در زمانی که تحت عصمت و اراده ی ولی امرالله باشند مجری دارند. و در واقعیت امر هیئت ایادیان به هیچ عنوان استحقاق و اجازه ی دخالت در حقوق وظائف اجرائی ولایت امرالله را نداشته و ندارند که یا مستقلا و یا از طرف کسان دیگر آنرا به منصه ی ظهور و بروز برسانند. مگر در ظل سلطه و صیانت ولی امر حاضر ... ».(4)
متأسفانه بی خبری مخالفان بهائیت و بخصوص مسلمانان که بهائیان آنها را دشمنان بزرگ و اصیل خود می دانند، نتوانست دامنه ی این اختلافات را وسیعتر کرده این گروه را متلاشی کند.(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.