پاسخ اجمالی:
رساله ا ی منسوب به عزیه خانم، خواهر بزرگ "صبح ازل" و دختر "میرزا عباس نوری" و از پیروان "سیّد باب" و "صبح ازل" است. این کتاب در جواب نامه ای است که از طرف "عباس افندی" نوشته شده. این کتاب در اثبات وصایت "صبح ازل" و نقل اعمال سوء "میرزا حسن علی بهاء" و ردّ و طرد ادعاهای اوست. به طوری که از بررسی کتاب معلوم می شود، نویسنده آن، شخص مطّلع و فاضلی بوده است. البته ممکن است یکی از فضلای بابیّه، از زبان عمّه این کتاب را تألیف و تنظیم کرده باشد، که در مقام ردّ ادعای "بهاء" خوب از عهده مطلب برآمده است.
پاسخ تفصیلی:
مشهور به رساله ی عمّه، منسوب به عزیه خانم، خواهر بزرگ "صبح ازل" و دختر "میرزا عباس نوری" و از پیروان "سیّد باب" و "صبح ازل" است. این کتاب در جواب نامه ای است که از طرف "عباس افندی" برای عمّه خود نوشته شده و آن نامه مشهور، به لوح عمّه و در مکاتیب دوم چاپ شده است.
این کتاب سه قسمت است؛ اوّل: محتوی مقدّمه است در 12 صفحه، مربوط به خصوصیات کتاب و شرح حال عمّه و لوح عمّه. قسمت دوّم: کتاب رساله ی عمّه است در 115 صفحه. قسمت سوّم: حاوی بر خطبه و رساله ی ردّیّه حاجی میرزا احمد کرمانی است در 26 صفحه. که از طرف بابیّه بدون ذکر تاریخ و محل انتشار، منتشر شده است.
این کتاب در اثبات وصایت "صبح ازل" و نقل اعمال سوء "میرزا حسن علی بهاء" و ردّ و طرد ادعاهای اوست و به طوری که از بررسی کتاب معلوم می شود، نویسنده آن، شخص مطّلع و محقّق و فاضلی بوده است؛ که البته ممکن است یکی از فضلای بابیّه، از زبان عمّه این کتاب را تألیف و تنظیم کرده باشد و انصافا در مقام ردّ ادعای "بهاء" خوب از عهده مطلب برآمده است.
در صفحه 46 می گوید: چگونه می شود که شخص نبیّ و رسول ظاهر شود و برهان اقامه نماید، و احکامی از جانب خدا بیاورد که عباد را از وادی ضلالت و جهالت نجات داده، به بهشت عرفان و باور رساند. هنوز احکام او راکسی نشنیده و به معرض اجرا نرسانیده، که دیگری بیاید و احکامش را نسخ نماید، و متمسک به بعضی از کلمات و عبارات متشابه کتاب "بیان" باشد؛ در صورتی که خودش نتواند احکامی بیاورد، در ظرف این مدّتی که این کار را می کرد و نتوانست ترتیب اثری دهد، پس از آنکه دید دروغش آشکار شد، بمَرَدَه القِرَده خود گفت، که نقطه ی بیان را در عالم نوارنیّت ملاقات کردم، چون طفل شیر خواری که برای سینه مادر خود گریه میکند، که احکام "بیان" او را نسخ ننمایم؛ من هم بر او رحم کردم و احکام کتاب او را نسخ ننمودم، مگر چند حکم از محرّمات و منکرات او را؛ چون بر عاملین، ترک آنها شاقّ بود، استعمال آنها را جایز شمردم و این اشعار را در زمینه سروده است:
"بیان" از من شده صادر، منم بر نسخ او قادر
کنون بر وی شدم آمر، چرا کو شد مرا ساجد
ببینید که این مدّعی شمس حقیقت چه می گوید؟! شهادت می دهم به خدا که هیچ شخص عامی با شعور چنین سخنی می گوید و چنین ادّعائی می نماید؛ اگر نقطه "بیان" از جانب خدا و احکامش متتبّع بوده، تو چه می گویی؟ مگر کتاب "بیان"، رساله ی عملیّه فلان مجتهد بوده که تو تقلید میّت را جایز بدانی، که احوط چنین یا اقوی چنان است...(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.