پاسخ اجمالی:
کتاب دلائل العرفان، تالیف میرزا حیدر علی اصفهانی، در بمبئی به چاپ رسیده است. این مجموعه در اثبات ظهور سید باب و ادعای میرزا بهاء نوشته شده است. او ادّعا کرده محرّک و مؤسس ظهور سید باب، میرزا بهاء بوده که دارای علم لدنی می باشد. سستی و پوچی این دو ادّعا کاملا آشکار است؛ چگونه میرزا بهاء که پس از یک سال سید باب را شناخته، مؤسس ظهور سید باب می باشد. علم لدنی نیز، معجزه و از لوازم نبوت و رسالت می باشد. گویا مؤلف، تمایز علم ذاتی و لدنی را درک نکرده است.
پاسخ تفصیلی:
این کتاب در 317 صفحه ی 21 سطری در سال 1312 در بمبئی به چاپ رسیده است.
مؤلّف این کتاب میرزا حیدر علی اصفهانی است که این مجموعه را در اثبات ظهور "سیّد باب" و ادعای "میرزا بهاء" نوشته است.
در صفحه 193 می گوید: صاحب این امر ابداع امنع اعلی و مظهر اسم اعظم اقدی ابهی (میرزا بهاء)، روح من فی الانشاء فداه، ما بین خلق بخصوص امراء و وزراء و علماء و حکماء قبل از ظهور سنة ستین (ظهور سید باب) معروف به حذاقت و فطانت و ذکاوت بل علم لدنی و مکاشفه و شهود و خارق عادت وبیان فائق و احسن اخلاق و اطوار موصوف و بعد از ظهور مذکور جمیع رتق و فتق جمهور این حزب بحضرته الاجل الابهی ارواحنا فداه راجع و من جمیع جهات حصن حصین و ظهر محکم متین و خزینه مالیه این بریه بود، لذا جمیع عقلاء و اهل سیاست و صاحبان اهل حل و عقد از ملت و دولت محرک و مؤسس امر شیراز سنه ستین را از حضرته الاجل دانستند... .
از همین عبارت نادرستی عقیده و میزان خبث او معلوم می شود:
1_ هیچ عاقلی احتمال این نمی دهد که: "میرزا بهاء" که خود پس از یکسال "سیّد باب" را شناخته (و از حروف حی محسوب نیست) و از پیروان او قرار گرفته است: محرک و مؤسس ظهور سیّد باب باشد و کسی هم احتمال این را نداده است.
2_ علم لدنی و خوارق عادت از لوازم نبوت و مقام رسالت است و تا کسی از جانب پروردگار جهان مأموریتی پیدا نکند، خوارق عادت که از علائم و آیات همین مأموریت و مقام است، به او عطا نخواهد شد.
و جناب مؤلف نفهمیده است که: معنای علم لدنی عبارت از اشراق و افاضه غیبی است، نه علم ذاتی مانند: علم به نفس و علم حضوری از لوازم ذات باشد.
آری روی همان علم لدنی بود که جناب میرزا مدت دو سال در تکیه شاه نقش بندیّه سلیمانیّه اقامت کرده و از محضر عرفاء و دراویش استفاده نموده و سپس کتاب بدیع و ایقان را با آن اشتباهات فراوان تألیف و منتشر کرده است!
این جمله نمونه ای بود از صدها مطالب سست و پوچ و خرافی وضعیف و بی اصل این کتاب استدلالی مسلک بهاء.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.