پاسخ اجمالی:
امام على(ع) اصرار زیادى داشت که در میدان جمل جنگى صورت نگیرد، بطوریکه در فاصله میان نماز صبح تا ظهر، پیوسته آنها را دعوت به صلح و بازگشت به بیعت مى کرد و به عایشه سفارش کرد که طبق دستور قرآن در خانه اش بماند. طلحه و زبیر را نیز از پیکار بر حذر داشت و گفتار پیامبر(ص) که زبیر را از این پیکار منع کرده بود را یاد آور شد. اما هیچکدام اثر نکرد و جنگ جمل با آن همه کشته و تلفات به وقوع پیوست.
پاسخ تفصیلی:
از روایات به خوبى استفاده مى شود که امیرمؤمنان على(علیه السلام) اصرار زیادى داشت که در میدان «جمل» جنگى صورت نگیرد و خون مسلمین بر صفحه آن ریخته نشود.
و نیز آمده است که در آن روز پرچم را به دست «محمد بن حنفیه» داد سپس در فاصله میان نماز صبح تا ظهر، پیوسته آنها را دعوت به صلح و اصلاح و بازگشت به پیمان و بیعت مى کرد. و خطاب به «عایشه» کرد و فرمود: «خداوند در قرآن مجید، تو (و سایر همسران پیامبر را) دستور داده است که در خانه هایتان بمانید (و آلت دست این و آن نشوید)! تقواى الهى پیشه کن و به خانه ات بازگرد و فرمان خدا را اطاعت کن! بعد رو به «طلحه» و «زبیر» کرد و فرمود: «شما همسران خود را در خانه پنهان کرده اید، ولى همسر رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) را به میدان، در برابر همه آورده اید! شما مردم را تحریک مى کنید و مى گویید ما براى خونخواهى «عثمان» این جا آمده ایم و مى خواهیم خلافت، شورایى شود (در حالى که مردم انتخاب خود را کرده و خود شما نیز بیعت نموده اید)!
به «زبیر» فرمود: «آیا به خاطر دارى که روزى در مدینه من و تو با هم بودیم و تو با من سخن مى گفتى و تبسّمى بر لب داشتى، پیامبر از تو پرسید آیا على را دوست دارى؟ تو گفتى چگونه او را دوست نداشته باشم در حالى که میان من و او، هم خویشاوندى و هم محبّت الهى است در حدّى که درباره دیگرى نیست! در این جا پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: تو در آینده با او پیکار خواهى کرد، در حالى که ظالم هستى! تو گفتى پناه مى برم به خدا از چنین کارى»!
باز هم على(علیه السلام) به نصیحت ادامه داد و به پیشگاه خداوند عرضه داشت: «خداوندا من بر اینان اتمام حجّت کردم و مهلتشان دادم تو شاهد و گواه باش!» سپس قرآن را گرفت و به دست «مسلم مجاشعى» داد و فرمود: این آیه را براى آنها بخوان: «وَ اِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤمِنینَ اَقْتَتَلُوا فَاَصْلِحُوا بَیْنَهُما...»؛ (اگر دو گروه از مؤمنان با هم پیکار کنند در میان آنها صلح برقرار سازید). (1) او به لشکرگاه دشمن نزدیک شد و قرآن را به دست راست گرفت و آیه را خواند. آنها حمله کردند و دست راست او را قطع نمودند. قرآن را به دست چپ داد، دست چپش را قطع کردند. با دندان گرفت او را کشتند. این جا بود که على(علیه السلام) فرمود: «هم اکنون پیکار کردن با این گردنکشان براى ما گواراست»! و بدین ترتیب جنگ جمل با آن همه کشته و تلفات به وقوع پیوست. (2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.