پاسخ اجمالی:
در جنگ صفّین آن هایی که حکمیّت را به امام علی(ع) تحمیل کرده بودند، پشیمان شده آن را کفر پنداشتند و به امام(ع) اصرار کردند که توبه نموده وگرنه به نبرد با آن حضرت بر مى خیزند. على(ع) که اختلاف را در لشکر ملاحظه کرد دستور مراجعت به کوفه داد. در کوفه دوازده هزار نفر از افراد لجوج و متعصّب، از مردم جدا شده و سرانجام در نهروان دو لشکر در مقابل هم قرار گرفتند. با مذاکرات مکرّر امام، هشت هزار نفر آنان برگشتند و چهار هزار نفر باقی مانده - جز نه نفر که فرار نمودند- در مدّت کوتاهی کشته شدند.
پاسخ تفصیلی:
گروه «خوارج» از درون «جنگ صفّین» و داستان «حکمیّت» آشکار شدند و این یکى از پیامدهاى دردناک آن جنگ ویرانگر و خانمان سوز بود.
گروهى که حکمیّت را نخست پذیرفته بودند و بعد پشیمان شدند و آن را بر خلاف قرآن و کفر مى پنداشتند، وقاحت و بى شرمى را به جایى رساندند که به امام(علیه السلام) اصرار کردند که توبه نمایند وگرنه به نبرد با آن حضرت بر مى خیزند!
«على»(علیه السلام) که اختلاف شدید را در داخل لشکر ملاحظه کرد (و مشاهده نمود که منافقان پیوسته این آتش را دامن مى زنند) دستور مراجعت به «کوفه» را صادر فرمود.
در «کوفه» دوازده هزار نفر از افراد لجوج و متعصّب، از مردم جدا شدند و به «حروراء» که قریه اى در دو میلى «کوفه» بود رفتند و به همین دلیل این گروه از خوارج، حروریّه نامیده شدند. سرانجام در سرزمین «نهروان» که در نزدیکى حروراء بود آماده جنگ شدند. عجب این که، در این نبرد شوم، در صفوف خوارج، بعضى از یاران دیرینه امام دیده مى شدند؛ و نیز گروهى که از عبادت، پیشانى آنان پینه بسته بود و آهنگ تلاوت قرآن آنان در همه جا پیچیده بود قرار داشتند.
آنها در حقیقت عابدان خشک و نادان و احمقى بودند که به خاطر افراط آنها در چسبیدن به ظواهر دین و بى اعتنایى به حقیقت آن، «مارقین» نامیده شدند.
هنگامى که دو لشکر در مقابل هم قرار گرفتند، با مذاکره مکرّر به منظور ارشاد «خوارج» و با یک خطابه حساب شده، بسیار روشنگر و بیدار کننده امام(علیه السلام)، قشر عظیمى از لشکر مخالف که فریب خورده بودند جدا شدند و فریاد «التوبة التوبة یا امیرالمؤمنین» بلند کردند و از امام تقاضاى عفو و بخشش نمودند و به این ترتیب هشت هزار نفر از سپاه دوازده هزار نفرى آنان برگشتند (و طبق روایتى امام پرچمى در گوشه اى از میدان برافراشت و به توّابین دستور داد کنار آن پرچم قرار گیرند) و بعد از آن که از هدایت باقیمانده آن گروه لجوج و خشک و نادان مأیوس شد، چاره اى جز جنگ نمى دید؛ امّا در عین حال فرمود: «تا آنها آغاز به جنگ نکنند شما آغاز نکنید» همان کارى که در جنگ هاى «جمل» و «صفّین» انجام داد، او مى خواست هرگز آغازگر جنگ نباشد.
سرانجام «خوارج» حمله را شروع کردند که با عکس العمل شدید و دفاع کوبنده لشکر امام روبه رو شدند و در مدّت کوتاهى تمام چهار هزار نفر ـ جز نه نفر که فرار نمودند ـ کشته شدند و از سپاه امام بیش از نه نفر کشته نشدند و صدق کلام آن حضرت که قبلا فرموده بود: «از این مهلکه از آن ها ده نفر رهایى نمى یابند و از شما هم ده نفر کشته نمى شوند» آشکار شد. (1) این جنگ در روز نهم ماه صفر (سال 38 یا 39) هجرى واقع شد و تمام مدّت جنگ ساعتى بیش نبود. (2)، (3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.