پاسخ اجمالی:
امام علی(ع) برای شکستن ابهت خیالی خوارج، آنان را مورد سرزنش قرار داده و می فرماید: «شما شرورترين مردم و كسانى هستید كه شيطان، آنها را به سرگردانى كشانده است. افكار شيطانى و اعمال ضد انسانى شما، بهترين گواه بر اين معناست». در واقع بر اساس توصيف امام آنان بدترين گروهى بودند كه در بین مسلمين ظاهر شدند نه تنها به خاطر تکفیر امام على(ع)، بلكه به سبب ایجاد يك مكتب انحرافى كه از نظر عقيده و احكام، با قرآن و سنت پيامبر(ص) فاصله داشت.
پاسخ تفصیلی:
امام علی(عليه السلام) پس از آن که در بخش نخست از خطبه 127 نهج البلاغه با دلايل منطقى، اشتباه «خوارج» را در تكفير مسلمين آشكار می سازد و در نهايت آرامش به مقتضاى بحث منطقى، با آنان سخن می گوید. در بخش دوّم براى شكستن ابهّت خيالى آنها در ميان مسلمانان، آنها را زير شديدترين ضربات سرزنش و ملامت قرار مى دهد مى فرمايد: (شما خوارج شرورترين مردم وكسانى كه شيطان، آنها را هدف تيرهاى خود قرار داده و به سرگردانى كشانده است مى باشيد و افكار شيطانى و اعمال ضدّ انسانى شما، بهترين گواه بر اين معناست)؛ «ثُمَّ أَنْتُمْ شِرَارُ النَّاسِ، وَ مَنْ رَمى بِهِ الشَّيْطَانُ مَرَامِيَهُ، وَ ضَرَبَ بِهِ تِيهَهُ».
به يقين گروهى در ميان مسلمين به شرارت «خوارج» پيدا نشدند و به راستى مصداق اين آيه بودند: «إسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمْ الشَّيْطانُ فَاَنْسيهُمْ ذِكْرَ اللهِ اُولئِكَ حِزْبُ الشَّيْطانِ أَلاَ إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ»(1)؛ (شيطان بر آنان مسلط شده و ياد خدا را از خاطر آنها برده، آنان حزب شيطانند، بدانيد حزب شيطان زيانكارانند).
و نيز مصداق روشن اين آيه كه مى فرمايد: «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالاْخْسَرِيْنَ أَعْمَالاً * الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعَا»(2)؛ (بگو آيا به شما خبر دهيم كه زيانكارترين مردم در كارهايشان چه كسانى هستند؟ آنها كه تلاشهايشان در زندگى دنيا گم و نابود شده، با اين حال مى پندارند كار نيك انجام مى دهند).
اینکه امام(عليه السلام) در اين خطبه، خوارج را به عنوان شرار الناس توصيف نمود اين سخن مبالغه نيست به يقين آنها بدترين گروهى بودند كه در ميان مسلمين ظاهر شدند نه تنها به خاطر اين كه پاكترين مؤمن بعد از پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) يعنى على(عليه السلام) را تكفير كردند، كسى كه با مجاهدتهاى او ريشه هاى درخت ايمان آبيارى شد و به ثمر نشست و نه تنها به خاطر اين كه شمشيرها را بر دوش گذارده بودند و بر پيكر بيگناهان وارد مى ساختند و خون مسلمين را به آسانى كشتن يك مرغ بر زمين مى ريختند، بلكه به خاطر اين كه تدريجاً براى خود يك مكتب انحرافى به وجود آوردند كه هم از نظر عقيده، و هم احكام، با اسلام و قرآن و سنت پيامبر(صلى الله عليه و آله) فاصله داشت.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.