پاسخ اجمالی:
امام علی(ع) در عباراتی کوتاه به تبیین جنبه هاى منفى ترک جهاد می پرداخته و می فرماید: «هر کس آن را از روى بى اعتنایى ترک گوید خداوند لباس ذلت بر تنش مى پوشاند»، هم چنین می فرماید: «بلا، از هر سو، او را احاطه مى کند»، زیرا چنین شخص یا جامعه اى به شهری بى دفایى مى ماند که حیوانات درنده از هر سو به آن هجوم مى آورند. سپس می فرماید: «چنین کسى گرفتار حقارت و پستى شده و عقل و فهم او تباه مى شود». سپس می فرماید: «به خاطر ضایع کردن جهاد، حق از او گرفته مى شود و چنین کسى به نابودى کشانده مى شود».
پاسخ تفصیلی:
امام علی(علیه السلام) در خطبه27 نهج البلاغه به جنبه هاى منفى ترک جهاد پرداخته و به هفت نکته در عباراتی کوتاه و پرمعنا اشاره مى فرماید که هر کدام از آنها اشاره به یکى از پیامدهاى منفى جهاد دارد.
نخست این که: (هر کس آن را از روى بى اعتنایى ترک گوید خداوند لباس ذلّت و خوارى بر تنش مى پوشاند. [و همان گونه که لباس بر تمام بدن احاطه مى کند ذلّت و خوارى تمام زندگى او را فرا مى گیرد])؛ «فَمَنْ تَرَکَهُ رَغْبَةً عَنْهُ أَلْبَسَهُ اللهُ ثَوْبَ الذُّلِّ».
تعبیر به «رغبةً عَنْهُ» اشاره به این است که افرادى که بر اثر عذر و ناتوانى و بیمارى و نقص عضو قادر به جهاد نیستند از این حکم مستثایند، همان گونه که در آیات قرآن نیز به آن اشاره شده است.(1)
دوم این که: (بلا، از هر سو، او را احاطه مى کند)؛ «وَ شَمِلَهُ الْبَلاءُ».
چرا که چنین شخص یا جامعه اى به خانه یا شهر بى دفایى مى ماند که حیوانات درنده و موجودات موذى از هر سو به آن هجوم مى آورند و براحتى در آن وارد مى شوند. آرى دیوار پولادین جهاد است که جلو این گونه بلاها را مى گیرد و انسان هاى درنده خو و موذى را دور مى سازد.
سوم این که: (چنین کسى گرفتار حقارت و پستى مى گردد)؛ «وَ دُیِّثَ(2) بِالصَّغَارِ(3)وَ الْقَمَاءَةِ»(4).
چرا حقیر و پست نشود در حالى که سرمایه عظمت و سربلندى یعنى جهاد را از کف داده و تهى دست باقى مانده است؟
درست است که این جمله با جمله نخست قریب المعنى است، ولى تفاوت ظریفى با آن دارد. در آنجا سخن از ذلّت است و در اینجا سخن از حقارت و پستى. این دو مفهوم مختلفند ولى لازم و ملزوم هم.
چهارمین مصیبتى که دامن ترک کننده جهاد را مى گیرد این است که (عقل و فهم او تباه مى شود)؛ «وَ ضُرِبَ عَلَى قَلْبِهِ بِالاِْسْهَابِ».(5)
افراد ضعیف و ناتوان و مغلوب و شکست خورده، دائماً گرفتار توهّم اند و ارزیابى واقعیات آنچنان که هست براى آنها مشکل است. وحشت از دشمن سبب مى شود که گرفتار کابوسى از تخیّلات هولناک گردند، یا این که براى پیروزى دست به دامن خرافات بزنند و به جاى جستجوى پیروزى در سایه شمشیرها در میدان نبرد، «مثلا به ساحران و جادوگران پناه ببرند». این طور افراد در طول تاریخ نمونه هاى متعددى دارد. روشن است که تنها افراد ضعیف و ناتوان به این امور خرافى پناه مى برند ولى مجاهدان شجاع از این موهومات بیگانه اند.
پنجم این که (به خاطر ضایع کردن جهاد، حق از او گرفته مى شود)؛ «وَ أُدِیْلَ(6) الْحَقُّ مِنْهُ بِتَضْیِیعِ الْجِهَادِ»چرا که ـ همان گونه که در ضرب المثل معروف آمده است ـ حق گرفتنى است و نه دادنى. زورگویان جهانخوار و غاصبانِ طغیانگر هرگز حق را به صاحبان حق نسپرده اند، بلکه باید قوى شد و حقّ خویش را از چنگال آنها گرفت.
در کلمات مبارک امام (علیه السلام) در خطبه 29 آمده است که:«لایُدرَکُ الحَقُّ اِلاّ بِالْجِدِّ»؛ (حق جز با تلاش به دست نمى آید).
ششم این که: (چنین کسى به راه محو و نابودى کشانده مى شود) ؛«وَ سِیْمَ الْخَسْفَ». با توجه به این که خَسفْ و خسوف، به محو شدن نور ماه گفته مى شود و نیز فرو رفتن و ناپدید شدن در زمین و «سیم» از مادّه «سوم» به معناى «دنبال چیزى حرکت کردن» آمده است، مفهوم جمله چنین مى شود که تارکان جهاد در واقع در طریق محو و نابودى خویش گام برمى دارند. و در طول تاریخ کراراً دیده شده که اقوام و ملّت هایى بر اثر سستى در جهاد، خود و کشورشان از صفحه جهان محو شدند.(7)
هفتم این که (از عدالت محروم مى گردد) ؛«وَ مُنِعَ النَّصَفَ»(8)
دلیل این معنا روشن است؛ زیرا طرفداران عدالت غالباً در اقلیتند. اگر در اقلیّت کمى نباشند از نظر کیفیّت و قدرت در اقلیت هستند. به همین دلیل سلطه گرانِ سودپرست تا آنجا که به اصطلاح کاردشان ببرد پیش مى روند و حقوق ملت هاى مظلوم را پایمال مى کنند و پیوسته بر مال و جاه و جلال خود مى افزایند.
ملت هاى مظلوم و ستمدیده، تنها در سایه جهاد مى توانند عدالت اجتماعى را تحقّق بخشند و از فشار ظلم و ستم آنان برهند.
این تحلیل ها نشان مى دهد که جهاد نه تنها به خاطر پاداش هاى معنوى سراى دیگر بلکه به خاطر ارزش هایى که در همین زندگى دنیوى مى آفریند باید مطلوب همه باشد. چه کسى است که طالب ذلّت و تحقیر و پَستى و غصب حقوق، و سرانجام محو از صفحه روزگار شدن باشد؟ اگر با این امور مخالفیم پس باید دامن همّت بر کمر زنیم و به پا خیزیم و جهاد کنیم و همین نتایج گرانبها است که تحمّل مشکلات جهاد را بر ما آسان مى سازد، مانند تحمّلِ تلخىِ داروى شفابخش.(9)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.