پاسخ اجمالی:
قرآن کریم در سوره مریم اشاره کوتاهی به مواهبی دارد که به حضرت موسی(ع) داده شده است؛1- پروردگار او را خالص و پاک ساخت. 2- او پیامبر و رسولى والامقام بود. 3- او به مقام قرب الهی رسیده و خداوند با او تکلم فرمود. 4- خداوند او را مورد رحمت خود قرار داده و برادرش هارون را که ایشان نیز پیامبر بود یاور او قرار داد.
پاسخ تفصیلی:
خداى متعال در آیات 51ـ53 سوره «مریم» اشاره کوتاهى به موسى(علیه السلام) دارد که فرزندى است از دودمان ابراهیم، و موهبتى است از مواهب آن بزرگمرد که خط او را تعقیب و تکمیل کرد نخست، روى سخن را به پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) کرده مى گوید: (از موسى در کتاب آسمانیت یاد کن)؛ «وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ مُوسى».
آنگاه پنج قسمت از مواهبى را که به این پیامبر بزرگ مرحمت فرمود بازگو مى کند:
1 ـ او به خاطر اطاعت و بندگى خدا به جائى رسید که: (پروردگار او را خالص و پاک ساخت)؛ «إِنَّهُ کانَ مُخْلَصاً».
و مسلماً کسى که به چنین مقامى برسد، از خطر انحراف و آلودگى مصون خواهد بود؛ چرا که شیطان با تمام اصرارى که براى منحرف ساختن بندگان خدا دارد، خودش اعتراف مى کند که قدرت بر گمراه کردن «مخلصین» ندارد.
«قالَ فَبِعِزَّتِکَ لاَ ُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ * إِلاّ عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ»؛
(گفت سوگند به عزتت همه آنها را گمراه مى کنم * مگر بندگان مخلصت).(1)
2 ـ (او پیامبر و رسول والامقامى بود)؛ «وَ کانَ رَسُولاً نَبِیّاً».
حقیقت رسالت آن است که: مأموریتى بر عهده کسى بگذارند و او موظف به تبلیغ و اداى آن مأموریت شود، و این مقامى است که همه پیامبرانى که مأمور دعوت بودند داشتند.
ذکر «نَبِیّاً» در اینجا اشاره به علو مقام و رفعت شأن این پیامبر بزرگ است؛ زیرا این واژه در اصل از «نبوة» (بر وزن نغمة) به معنى رفعت و بلندى مقام گرفته شده، البته ریشه دیگرى نیز دارد که از «نبأ» به معنى خبر است؛ زیرا پیامبر، خبر الهى را دریافت مى کند و به دیگران خبر مى دهد اما در اینجا مناسب تر همان معنى اول است.
3 ـ آیه بعد، اشاره به آغاز رسالت موسى کرده، مى گوید: (ما او را از طرف راست کوه طور فرا خواندیم)؛ «وَ نادَیْناهُ مِنْ جانِبِ الطُّورِ الاْ َیْمَنِ».
در آن شب تاریک و پر وحشتى که با همسرش از بیابان هاى «مدین» گذشته و به سوى مصر، در حرکت بود، به همسرش درد وضع حمل دست داد، و گرفتار سرماى شدیدى شد و به دنبال شعله آتشى در حرکت بود، ناگهان برقى از دور درخشید و ندائى برخاست و به موسى(علیه السلام) فرمان رسالت داده شد، و این بزرگترین افتخار و شیرین ترین لحظه عمر او بود.
4 ـ علاوه بر این (ما او را نزدیک ساختیم و با او سخن گفتیم)؛ «وَ قَرَّبْناهُ نَجِیّاً».(2)
نداى الهى موهبتى بود و تکلم با او موهبت دیگر.
5 ـ و سرانجام، (از رحمت خود، برادرش هارون را که او نیز پیامبر بود به او بخشیدیم) تا پشتیبان و یار و همکار او باشد «وَ وَهَبْنا لَهُ مِنْ رَحْمَتِنا أَخاهُ هارُونَ نَبِیّاً». (3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.