پاسخ اجمالی:
حضرت یوسف(ع) به عنوان یک انسان امین و آگاه، عهده دار این منصب شد تا بیت المال را به نفع مردم حفظ کند و با توجه به خشکسالی که در پیش بود، فرصت خوبی بود که از محرومان دفاع کند، و قبول پست و مقام از سوى ظالم، در صورتى که منافع آن بیشتر از زیان آن باشد حرام نیست بلکه گاهی واجب هم می باشد. روایت امام صادق(ع) که فرمود: «کَفّارَةُ عَمَلِ السُّلطانِ قَضاءُ حَوائِجِ الاخْوانِ» نیز اشاره به همین مسأله است.
پاسخ تفصیلی:
در پاسخ این سؤال باید بگوئیم که او به عنوان یک انسان «حفیظ» (امین) و «علیم» (آگاه) عهده دار این منصب شد، تا بیت المال را که مال مردم بود به نفع آنها حفظ کند، و در مسیر منافع آنان به کار گیرد، مخصوصاً حق مستضعفان را، که در غالب جامعه ها پایمال مى شود، به آنها برساند.
به علاوه، او از طریق علم تعبیر خواب آگاهى داشت که: یک بحران شدید اقتصادى براى ملت «مصر» در پیش است که، بدون برنامه ریزى دقیق و نظارت از نزدیک ممکن است جان گروه زیادى از بین برود.
بنابراین، نجات یک ملت و حفظ جان انسان هاى بى گناه، ایجاب مى کرد: از فرصتى که به دست یوسف افتاده، به نفع همه مردم ـ مخصوصاً محرومان ـ استفاده کند؛ چرا که در یک بحران اقتصادى و قحطى پیش از همه، جان آنها به خطر مى افتد و نخستین قربانى بحران ها آنها هستند.
در «فقه» در بحث «قبول ولایت از طرف ظالم» نیز این بحث به طور گسترده آمده است که: قبول پست و مقام از سوى ظالم، همیشه حرام نیست، بلکه گاهى مستحب و یا حتى واجب مى گردد؛ و این در صورتى است که منافع پذیرش آن و مرجحات دینى آن، بیش از زیانهاى حاصل از تقویت دستگاه باشد.
در روایات متعددى نیز مى خوانیم: ائمه اهل بیت(علیهم السلام) به بعضى از دوستان نزدیک خود (مانند على ابن یقطین، که از یاران نزدیک امام کاظم(علیه السلام) بود و وزارت فرعون زمان خود هارون الرشید را به اجازه امام پذیرفت) چنین اجازه اى را مى دادند.
و به هر صورت، قبول یا رد این گونه پست ها، تابع قانون اهم و مهم است، و باید سود و زیان آن از نظر دینى و اجتماعى سنجیده شود. چه بسا کسى که قبول چنین مقامى مى کند، سرانجام به خلع ید ظالم مى انجامد (آن چنان که طبق بعضى از روایات در جریان زندگى یوسف(علیه السلام) اتفاق افتاد) و گاه، سرچشمه اى مى شود براى انقلاب ها و قیام هاى بعدى؛ چرا که او از درون دستگاه، زمینه انقلاب را فراهم مى سازد (شاید مؤمن آل فرعون از این نمونه بود).
و گاهى، حداقل این گونه اشخاص، سنگر و پناهگاهى هستند براى مظلومان و محرومان و از فشار دستگاه روى این گونه افراد مى کاهند.
اینها امورى است که هر یک به تنهائى مى تواند مجوز قبول این گونه پست ها باشد.
روایت معروف امام صادق(علیه السلام) که در مورد این گونه اشخاص فرمود: «کَفّارَةُ عَمَلِ السُّلطانِ قَضاءُ حَوائِجِ الاخْوانِ»؛ (کفاره همکارى با حکومت ظالم، برآوردن خواسته هاى برادران است)، نیز اشاره اى به همین است.(1)
ولى این موضوع، از مسائلى است که مرز حلال و حرام آن بسیار به یکدیگر نزدیک است، گاه مى شود، بر اثر سهل انگارى کوچکى، انسان در دام همکارى بیهوده با ظالم مى افتد، و مرتکب یکى از بزرگ ترین گناهان مى شود در حالى که به پندار خویش، مشغول عبادت و خدمت به خلق است.
و گاه، افراد سوء استفاده چى، زندگى «یوسف»(علیه السلام) و یا «على بن یقطین» را بهانه اى براى اعمال نارواى خود قرار مى دهند، در حالى که هیچ گونه شباهتى میان کار آنها و کار «یوسف»(علیه السلام) و «على بن یقطین» نیست.(2)، (3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.