پاسخ اجمالی:
طبق آیه 70 سوره یوسف، یوسف(ع) به برادرانش تهمت دزدی زد و برادرش بنامین را به بردگی گرفت؛ آیا این کار با عصمت پیامبر(ص) سازگار است؟ جواب این سؤال از لابلای آیات این سوره مشخص می شود، زیرا: اوّلا این کار ظاهراً با توافق خود بنیامین انجام گرفته است. ثانیاً: گوینده این سخن که«شما سارقید» معلوم نیست چه کسى بوده. ثالثاً: مجموع این برنامه ها چه در مورد برادران و چه در مورد پدر، تکمیل برنامه آزمایش الهى نسبت به آنها بود. به تعبیر دیگر یوسف(ع) طبق فرمان الهى این امور را انجام داد.
پاسخ تفصیلی:
طبق آیه 70 سوره یوسف (و هنگامى که (مأمور یوسف) بارهاى آنها را بست، جام آبخورى (گران قیمت) پادشاه را در بارِ برادرش گذاشت; سپس کسى صدا زد: اى اهل قافله! شما سارقید)«فَلَمَّا جَهَّزَهُم بِجَهَازِهِمْ جَعَلَ السِّقَایَةَ فِى رَحْلِ اَخِیهِ ثُمَّ اَذَّنَ مُؤَذِّنٌ اَیَّتُهَا الْعِیرُ اِنَّکُمْ لَسَارِقُونَ» آیا جایز است انسان کارى کند که شخص بى گناهى (به خصوص برادرش) متّهم شود؟ و شخصى که چنین نسبتى (نسبت سرقت) به برادران یوسف داد، آیا ممکن است بدون آگاهى و اطلاع او باشد؟ چرا پیامبر معصوم راضى شد که چنین نسبتى رابه افراد بى گناهى بدهند؟!
اضافه بر این مگر کیفر سرقت در آن زمان چه بوده که برادر یوسف را به اتهّام سرقت به عنوان برده نگهدارى کنند؟ آیا این حکم الهى بوده، و یا سنّت خرافى مردم مصر؟ اگر سنّت مردم مصر بوده است ،پس چرا یوسف (علیه السلام) اجازه داد این حکم ظالمانه را در مورد برادرش اجرا کنند؟
جواب این سؤالات را مى توان از لابه لاى آیات سوره یوسف، و قرائن دیگر، به روشنى دریافت، زیرا اوّلا این کار ظاهراً با توافق خود بنیامین(برادر کوچک یوسف) انجام گرفته است زیرا آیات این سوره کاملا گواهى مى دهد که یوسف (ع) خود را قبلا به او معرفى کرد، و او مى دانست که این نقشه براى نگهداشتن او چیده شده است و به این امر راضى بود.
ثانیاً گوینده این سخن: «اِنَّکُمْ لَسَارِقُونَ»؛ (شما سارقید) معلوم نیست چه کسى بوده! همین اندازه مى دانیم که یکى از کارگزاران یوسف بوده است. آنها وقتى که پیمانه مخصوص را داخل بار یکى از برادران یوسف یافتند یقین پیدا کردند سرقت از ناحیه او صورت گرفته، و معمول است اگر کارى در میان گروهى که با هم هستند انجام شود همه را مخاطب مى سازند و مى گویند شما این کار را کرده اید.
به هر حال این سخن و این تشخیص مربوط به کارگزاران یوسف بوده و ارتباطى با خود او ندارد، تنها کارى که او انجام داد همان گذاشتن پیمانه در بار برادرش بود، و نتیجه آن همان اتّهامى بود که مایه نجات و آسایش و آرامش آن برادر شد، و او هم به این مسأله راضى بود.
ثالثاً: مجموع این برنامه ها چه در مورد برادران، و چه در مورد پدر، تکمیل برنامه آزمایش الهى نسبت به آنها بود. به تعبیر دیگر یوسف (علیه السلام) طبق فرمان الهى (که از طریق وحى گرفته بود) سبب شد که مقاومت یعقوب (علیه السلام) در برابر از دست دادن فرزند دومش که کاملا مورد علاقه اش بود آزموده شود، و از این طریق حلقه تکامل و پاداش عظیم و ثواب او تکمیل شود. همچنین برادران در این ماجرا نیز بار دیگر در بوته آزمایش قرار گرفتند که آیا حاضرند پیمانى را که با پدر بسته بودند در مورد تنها نگذاردن بنیامین عملى سازند؟ و از سوى دیگر معلوم شود چه کسانى این سخن را مى گویند که: «اگر این برادر دزدى کرده برادر دیگرش نیز قبلا دزدى کرده است» (منظورشان یوسف بود).(1)
خلاصه این که: مجموعه داستان یوسف (علیه السلام) مملو از صحنه هاى امتحان و آزمایش، چه در مورد یوسف (علیه السلام) و چه در مورد پدرش و چه در مورد برادرانش است و در آیه زیر اشاراتى به این موضوع دیده مى شود:
«کَذَلِکَ کِدْنَا لِیُوسُفَ مَا کَانَ لِیَأْخُذَ اَخَاهُ فِى دِینِ الْمَلِکِ اِلاَّ اَنْ یَشَآءَ اللهُ نَرْفَعُ دَرَجَات مَّنْ نَّشاءُ»؛(2) (اينگونه راه چاره به يوسف ياد داديم، او هرگز نمى توانست برادرش را مطابق آیین پادشاه [مصر] بگیرد، مگر آن که خدا بخواهد، [و راه چاره اى را به او بیاموزد] درجات هرکس را بخواهیم بالا مى بریم).
ضمناً از این تعبیر جواب آخرین سؤال نیز روشن شد که عمل به برنامه برده گیرى سارق در این مورد به خصوص، یک دستور الهى به یوسف (علیه السلام) (براى تکمیل امتحان مزبور ) بوده است(دقّت کنید) به این ترتیب هیچ گونه اشکالى از نظر مقام عصمت متوجّه این پیامبر بزرگ نمى شود.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.