پاسخ اجمالی:
تفکیک فرازهاى داستان یوسف(ع) در سوره های مختلف با توجه به وضع خاصى که این داستان دارد، پیوند اساسى آن را از بین مى برد، و لذا براى نتیجه گیرى کامل، باید اول تا آخر آن در یک جا ذکر می شد، مثلا داستان خواب یوسف و تعبیرى که پدر براى آن ذکر کرد، بدون ذکر پایان داستان که برادران یوسف به مصر آمدند، و در برابر مقام پر عظمت او خضوع کردند، مفهومى ندارد.
پاسخ تفصیلی:
از ویژگى هاى داستان یوسف این است که، همه آن یک جا بیان شده، به خلاف سرگذشت سایر پیامبران که به صورت بخش هاى جداگانه، در سوره هاى مختلف قرآن پخش گردیده است.
این ویژگى، به این دلیل است که تفکیک فرازهاى این داستان، با توجه به وضع خاصى که دارد، پیوند اساسى آن را از هم مى برد، و براى نتیجه گیرى کامل، همه باید یک جا ذکر شود، فى المثل داستان خواب «یوسف»، و تعبیرى که پدر براى آن ذکر کرد، که در آغاز این سوره آمده، بدون ذکر پایان داستان مفهومى ندارد.
لذا، در اواخر این سوره مى خوانیم: هنگامى که یعقوب و برادران یوسف به مصر آمدند، و در برابر مقام پر عظمت او خضوع کردند، «یوسف»(علیه السلام) رو به پدر کرده گفت: «یا أَبَتِ هذا تَأْویلُ رُؤْیایَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَها رَبِّی حَقّاً»؛ (پدرم! این تأویل همان خوابى است که در دوران نوجوانى دیدم، خداوند آن را به واقعیت پیوست).(1)
این نمونه، پیوند ناگسستنى آغاز و پایان این داستان را روشن مى سازد، در حالى که داستان هاى پیامبران دیگر این چنین نیست، و هر یک از فرازهاى آن مستقلاً قابل درک و نتیجه گیرى است.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.