پاسخ اجمالی:
آنان كه ادعا كردهاند اين آيه قرآن «تمامى موجودات را جفت (نر و ماده) آفريديم» منافات با علم روز دارد بر اثر برداشتى است كه از تعبير «زوجين» داشتهاند و آن را همواره به معناى جفت نر و ماده پنداشته اند. در صورتى كه «زوج» در برخی از آيات به معناى «صنف» و مراد از «تثنيه»، مطلق تعدّد و تكثّر است؛ بدين معنا كه از هر چيزى، اصناف و انواع متعدّدى آفريديم.
أمّا اگر اشارتى هم در برخی از آیات در اين باره باشد، باز هم اعتراض معترض وارد نيست؛ زيرا در علم زيست شناسى ثابت شده است كه هيچ موجود زندهاى از قانون لقاح جنسى (نر و ماده) مستثنى نيست.
ضمن اینکه واژه «شىء» غير جانداران را هم در بر مى گيرد و لحن برخی از آیات تأكيد مى كند كه همه اشيا مانند جانداران براساس قانون زوجيت به وجود آمده اند؛ چرا که شالوده جهان هستى بر اتم استوار است و اتم نيز متشكل از يك جفت است: الكترون و پرتون.
پاسخ تفصیلی:
«زوجيت» در همه موجودات
از جمله آياتى كه به گمان برخى با علم منافات دارد، آيه ذيل است:
«وَ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَيْنِ»(1)؛ (تمامى موجودات را جفت [نر و ماده] آفريديم). در صورتى كه برخى موجودات، از قبيل حيوانات ابتدايى، تك سلّولى هستند و دستهاى از كرمها از راه تقسيم، تكثير مىشوند و توليد مثل مىكنند و نيز برخى از درختان، بدون گردافشانى ثمر مىدهند.
البته اين شبهه بر اثر برداشتى است كه از تعبير «زوجين» داشتهاند و آن را به معناى جفت نر و ماده پنداشته اند؛ در صورتى كه «زوج» در اين قبيل آيات به معناى «صنف» و مراد از «تثنيه»، مطلق تعدّد و تكثّر است. بدين معنا كه از هر چيزى، اصناف و انواع متعدّدى آفريديم (كه در اصل به يك ريشه باز مىگردند)؛ از قبيل انواع سيب، گلابى، آلو و غيره كه از هر كدام انواع گوناگون آفريده شده است.
آيات زير را مىتوان ناظر به همين معنى دانست:
«فِيهِمَا مِنْ كُلِّ فَاكِهَةٍ زَوْجَانِ»(2)؛ (در آن دو باغ از هر ميوهاى انواع گوناگون قرار داديم).
«وَ مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِيهَا زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ»(3)؛ (در زمين از هر نوع ثمره، اصناف گوناگونى قرار داده است). «اِثنين» تأكيد بر اين تعدّد صنفى است و اساساً ميوه و ثمره، خود جفت نر و ماده ندارد و آنچه هست، در بذر است.
«سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَ الاَزْوَاجَ كُلَّهَا مِمَّا تُنْبِتُ الاَرْضُ وَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَ مِمَّا لَا يَعْلَمُونَ»(4)؛ شيخ طوسى در تفسير اين آيه فرموده است: ازواج در اينجا به معناى اَشكال و اَنواع است كه حيوان، درخت، حبوبات و ديگر گياهان و همچنين انجير، انگور و غيره داراى انواع متعدّد است.(5) در اين آيه علاوه بر انسان، به موجوداتى كه هنوز شناخته نشده بود نيز اشاره شده است كه همگى داراى اصناف و انواع گوناگونند و بدين قرينه شايد بتوان «ازواج» را درباره انسان نيز به معناى اصناف گرفت؛ چنان كه در آيهاى ديگر آمده است: «وَ قَدْ خَلَقَكُمْ أَطْوَاراً»(6) كه برخى گفته اند: «أي على ألوان مختلفه، بيضاء و سوداء و شقراء و صفراء».(7)
«وَ أَنزَلَ مِنْ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ أَزْوَاجاً مِنْ نَبَاتٍ شَتَّى»(8)؛ (از آسمان آبى فرو فرستاديم و بدين سان گياهان گوناگون رويانيديم [كه داراى انواع و اصناف متنوّع و رنگها و شكل هاى مختلف است]).
«وَ الَّذِي خَلَقَ الاَزْوَاجَ كُلَّهَا»(9)؛ شيخ طوسى گويد: «معناه، خَلَقَ الأشكال من الجماد و الحيوان».(10) ابن منظور نيز مىگويد: «و الزوج، الصنف»، «و الزوج، الصنف من كلّ شيء». همچنين از «تهذيب اللغة» ازهرى نقل مىكند: «و الزوج، اللّون». در قرآن نيز آمده است: «وَ أَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ»(11)؛ يعنى از هر رنگ و نوعى زيبا، گياهان را رويانيد. وى در آيه «وَ آخَرُ مِنْ شَكْلِهِ أَزْوَاجٌ»(12) گويد: «معناه: ألوان و أنواع من العذاب»؛ تعبير به «أزواج» در اينجا بدين معناست كه انواع عذابها و اصناف عقوبتها را مىچشند.(13) ازهرى نيز در معناى آيه گويد: «أي أنواع».(14)
زجّاج در آيه «احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ أَزْوَاجَهُمْ»(15) گويد: «معناه: و نظراءَهم ضَرَباءَهم»؛ يعنى هم تيپ و هم كاران و هم رديفانشان را. عرب گويد: «عندي من هذا أزواج أي أمثال».(16) طبرسى از ابن عباس و مجاهد نقل مىكند: «أي و اشباههم. قيل: و أتباعهم على الكفر» و از قتاده آورده است: «و أشياعهم من الكفار»(17) كه «اشياع» همان «اتباع» است. و نيز در آيه «وَ كُنتُمْ أَزْوَاجاً ثَلَاثَةً»(18) گويد: «أي أشباهاً و اَشكالاً ثلاثة»(19) و در تفسير آيه گويد: «أي اَصنافاً ثلاثة».(20)
در آيات «و أَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ»(21)، «فَأَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ»(22) و «أَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ»(23) نيز زوج به معناى صنف به كار رفته است؛ چنان كه ابن منظور در آيه 22 سوره حجّ يادآور شد. در آيه «وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ»(24) كه پيش از قيام رستاخير صورت مىگيرد، زمخشرى گويد: «قُرِنَتْ كلُّ نَفْس بشكلها»(25)؛ يعنى هركس با همتاى خود قرين مىگردد.
در داستان نوح(عليه السلام) درباره آيه «قُلْنَا احْمِلْ فِيهَا مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ»(26) (از هر حيوان اهلى، گونه هاى متعدّد با خود بردار) و «فَاسْلُكْ فِيهَا مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ»(27)؛ (از هر گونه حيوان، اصناف متعدّد بدان درآر) يادآور شديم كه مقصود از «زوجين» «صِنْفين» است و مراد از «اثنين» مطلق تعدّد و كثرت است و «اثنين» تأكيد بر مطلب است كه حتماً متعدّد بردار تا براى نياز چند روزه در كشتى كفايت كند؛ زيرا مقصود حيواناتى است كه از گوشت آنها استفاده شود.(28) از اين رو مقصود از «زوجين» دو جفت نر و ماده نيست، بلكه دو صنف از هر گونه حيوان است؛ مثلاً گوسفند و بز، گاو و گاوميش و شتر و غيره كه از هر يك بايد به مقدار نياز محتمل بر مىداشت. لذا زوج در اينجا به معناى صنف است؛ چنان كه شرح داديم.
امّا كاربرد «تثنيه» در اين گونه موارد به معناى مطلق تعدّد و كثرت است كه در لغت عرب امرى شايع و در قرآن نيز به كار رفته و دو آيه از آن موارد است.
زجّاج درباره معناى «ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ ...»(29) مىگويد: «أي كرّتين اثنتين، و انّما ذاك بكرّات، و كأنّه قال: كرّةً بعد كرّة»؛ يعنى در اينجا مقصود از «تثنيه»، جمع و كثرت است و آوردن «مثنّى» به قصد مطلق تكرار است، بلكه تداوم و كثرت اِراده شده است؛ همانند «لبيّك» كه مراد از آن «إلباباً بعد إلباب» است. همچنان كه «سعديك» و «حَنَانَيْك» به معناى «إسعاداً بعد إسعاد» و «تحنّناً بعد تحنّن» است.
«كميت» شاعر گفته است:
و أنتَ ما أنتَ في غَبْراءَ مُظلمة *** إذا دعت أَلَلَيْها الكاعبُ الفُضُل
«أي أَللاً بعد أَلَل».(30) «أَلَل» به معناى شيون و ناله است كه زنان به هنگام مصيبت از خود ابراز مىدارند. ابن منظور گويد: أَلَل در اينجا مصدر است كه به نُدرت به صورت تثنيه درآمده تا تكرار و پشت سرهم بودن آن را برساند: «كأنّه يريد صوتاً بعد صوت».(31)
«اللهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَاباً مُتَشَابِهاً مَثَانِيَ ...»(32)؛ (خداوند بهترين گفتار را فرو فرستاد؛ نوشتهاى همانند و قابل تكرار كه هرگز ملال آور نيست). خداوند، سخنى هماهنگ و عارى از هر گونه اختلاف و ناهمگونى فرستاده است كه بدون آنكه ملال آور باشد، قابل تكرار است و اين خود بر حسن كلام دلالت دارد و هر چه تلاوتش تكرار شود، حسنش بيشتر جلوه گر گردد: «هو المسك ما كرّرته يتضوّع»؛ مشك را هرچه بيشتر برهم زنند، بوى خوشش بيشتر و بهتر فضا را آميخته سازد. لذا مثانى در اينجا به معناى تكرار تلاوت است، نه صرفاً دوبار تلاوت كردن. شيخ ابوالفتوح رازى گويد: «معناى مثانى آن است كه اگر تلاوت آن مثنّى و مكرّر گردد، از آن ملال نگيرند».(33)
زمخشرى گويد: «مَثانى، جمع مَثْنى به معناى مُردّد (چند بار آوردن) و مكرّر (تكرار كردن) است و گفتهاند از اين جهت مثانى گفته مىشود كه در تلاوت تكرار مىگردد و هرگز با كثرت تكرار، كهنه نمىشود .... مثانى ممكن است جمع مُثَنَّى باشد از مادّه تثنيه، به معناى تكرار و اعاده پياپى؛ چنان كه در آيه «ثمّ ارجع البصر كرّتين» به معناى كرّةً بعد كرّة و نيز لبيك و سعديك و حنانيك».(34)
«وَ لَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعاً مِنْ الْمَثَانِي وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ»(35)؛ ما سوره هفت آيهاى را [كنايه از سوره حمد] كه از سوره هاى مثانى است، در كنار قرآن بزرگ به تو داديم). زمخشرى گويد: «مثانى از مادّه تثنيه به معناى تكرار است؛ زيرا سوره فاتحه در نماز و غير نماز تكرار مىگردد».(36)
پس روشن شد كه كاربرد تثنيه (چه همين لفظ و چه صيغه تثنيه) به معناى تكرار پياپى امرى شايع در لغت و در قرآن كريم است و نبايد در اين گونه موارد، آن را تنها به معناى دوبار دانست.
تا اينجا روشن ساختيم كه آيه «و من كلّ شيء خلقنا زوجين» و نظير آن، در جفت (نر و ماده) بودن همه اشيا (موجودات) صراحتى ندارد، أمّا اگر اشارتى هم در اين باره باشد (چنان كه برخى گفته اند) باز هم اعتراض معترض وارد نيست؛ زيرا در علم زيست شناسى ثابت شده است كه هيچ موجود زندهاى از قانون لقاح جنسى (نر و ماده) مستثنى نيست.
مراغى در تفسير آيه «وَ مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِيهَا زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ»(37) مىنويسد: «يعنى خداوند همه انواع ميوهها را نر و ماده آفريده است و علم به تازگى اثبات كرده است كه درختان و گياهان جز از راه لقاح كه از يك عضو مذكّر و مؤنّث بر مىآيد، ثمر نمىدهند، ولى گاهى عضو مذكّر در يك درخت و عضو مؤنّث در درختى ديگر است (مانند نخل) و گاهى هر دو عضو مذكّر و مؤنّث در يك درخت است كه اين نيز دو گونه است: يا هر دو عضو در يك شكوفه است (مانند پنبه) يا هر كدام به تنهايى در شكوفهاى جداست (مانند كدو)».(38) طنطاوى(39) و ديگران نيز همين بيان را در تفسير اين آيه آورده اند.
علامه طباطبايى مىنويسد: «آنچه كه اينان درباره اين آيه گفته اند، از حقايق روشن علمى است، امّا ظاهر آيه سوره رعد با آن نمىسازد. آرى، با ظاهر آيهاى كه در سوره يس است، تناسب دارد؛ آنجا كه مىفرمايد: «سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَ الاَزْوَاجَ كُلَّهَا...». همچنين با ظاهر آيه 10 از سوره لقمان و آيه 49 از سوره ذاريات تناسب دارد».(40)
سيد قطب نيز چنين مىنويسد: «اين يك حقيقت شگفت آور و بيانگر قانون آفرينش در كره زمين و شايد در سراسر هستى است؛ زيرا لحن آيه به گونهاى است كه قانون زوجيت را ويژه اين كره خاكى نمىداند، بلكه آن را در همه هستى جارى مىداند؛ اگرچه زوجيت و همسرگزينى، پديدهاى در ميان جانداران است، ليكن واژه «شىء» غير جانداران را هم در بر مىگيرد و لحن آيه تأكيد مىكند كه همه اشيا مانند جانداران براساس قانون زوجيت به وجود آمده اند.
هرگاه به ياد مىآوريم كه بشر از چهارده قرن پيش با اين مطلب آشنا شد و اينكه در آن زمان انديشه عمومى بودن زوجيت، حتّى در جانداران ناشناخته بود، چه رسد به فراگيرى آن در سراسر هستى، در مىيابيم كه در برابر مطلبى بس شگفت انگيز قرار گرفته ايم؛ مطلبى كه ما را با حقايق هستى، آن هم به شيوهاى شگفت آور و كاملاً نوين، آشنا مىكند.
نكته ديگر آنكه اين آيه، قطعى بودن ره آورد پژوهش هاى علمى نوين را مخدوش مىكند. در اين پژوهشها تأكيد مىشود كه شالوده جهان هستى بر اتم استوار است و اتم نيز متشكل از يك جفت است: الكترون و پرتون. از اين رو در پرتو اين آيه شگفت آور بايد گفت كه تحقيقات علمى هنوز در راه رسيدن به حقيقت است».(41)
در شماره سوم مجله كويتى «عالم الفكر» (ج 1، ص 114) در اين باره چنين آمده است: «از جمله چيزهايى كه انسان را به تأمّل وا مىدارد، اشاره قرآن كريم درباره اين مطلب است كه اصل همه موجودات از دو زوج به وجود آمده است... و حال آنكه دانش جديد به تازگى كشف كرده كه اصل موجودات، با همه اختلافاتشان، به يك چيز بر مىگردد و آن، وحدت تركيب اتمى آنهاست و هر اتم نيز از يك جفت (يعنى الكترون و پرتون) تشكيل شده است».(42)
دانش زيست شناسى جديد اثبات كرده است كه همه جانداران، حتّى حيوانات ابتدايى تك سلولى (آميبها) و كرمها از راه جفتگيرى توليد مثل مىكنند. در مجموعه فلفكس (مجموعهاى از سلول هاى فراوان كه از دوازده هزار سلول تشكيل شده است و با تارهاى پروتوپلاسم به هم متصلند و بدين وسيله ميان قسمت هاى مختلف آنها ارتباط فيزيولوژيك برقرار است) سلول هاى تناسلى نر و ماده به شكل دو محفظه كوچك به وجود مىآيد: يكى محفظه تناسلى نرينه و ديگرى محفظه تناسلى ماده است.(43)
همچنين هر كرم به تنهايى داراى اعضاى تناسلى مذكّر و مؤنّث است و بارورى با اين اعضا در درون كرم صورت مىگيرد. كرم پس از جفتگيرى اين اعضا تخمگذارى مىكند. اين تخم هاى بارور پس از مدتى به كرم تبديل مىشود و بدين سان دوره جديدى از زندگى كرمها آغاز مىشود.(44) علم زيست شناسى ثابت كرده است كه حشراتى مانند كرمها كه از راه تقسيم شدن، تكثير مىشوند، داراى هر دو دستگاه تناسلى نر و ماده هستند.(45)(46)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.