پاسخ اجمالی:
ديوار بزرگ چين، غير از سدّ استوار ذوالقرنين است كه قرآن از آن ياد كرده؛ چراكه اين ديوار از سنگ و آجر و صاروج ساخته شده و آن سد از تكههاى آهنى كه روى آن سرب مذاب ريخته شده است. به گفته استاد «محمدخير رمضان يوسف» نبايد ديوار و سدّ را با هم اشتباه گرفت؛ چراكه از نظر طول، شكل و محل قرار گرفتن، تفاوتهای فاحشى ميان آن دو وجود دارد و به آسانى قابل تشخيص است!
پاسخ تفصیلی:
ديوار بزرگ چين
شن شيه هوانگ (chin chih Huaung) در سال 221 پيش از ميلاد، براى نخستين بار در تاريخ موفق شد همه ايالتها و استانهاى چين را يكپارچه سازد و بدين وسيله نيروى انسانى و اقتصادى بسيارى برايش فراهم آمد و شروع به ساخت ديوار بزرگ چين كرد. براى اين كار هزاران مهندس و صدها هزار كارگر را براى برش و تراش سنگها به كار گمارد.(1) كار ساخت ديوار ادامه يافت(2) تا آنكه مرزهاى شمالى ميان چين و مغولستان را مسدود كرد و راه نفوذ قبايل غارتگر و خونريزى را كه پيوسته به دشتهاى چين هجوم مىآوردند بست.
اين ديوار از آبهاى درياى زرد كه بخشى از درياى چين است، تا رشته كوههاى «تاين تاغ» ادامه دارد و طول آن به حدود 1500 مايل يا 2400 كيلومتر مىرسد(3) و به موازات خطى ساحلى كه رو به روى شبه جزيره لياوتونگ قرار دارد تا شيايوكولن، آخرين دژ در وسط آسيا امتداد دارد و از سرزمينهاى هوبى، شانسى، شينسى و كانسو مىگذرد.
مسير اين ديوار به پيروى از قلّهها و كوهپايهها، پيچ و تاب خورده، دور مىزند و در ميان درّههاى عميق، سراشيب مىشود و مساحتى بيش از 3200 كيلومتر را پوشانده است. ارتفاع ديوار در بخش شرقى، بين پنج تا ده متر در نوسان است و عرض آن از 8 متر در دامنهها تا پنج متر در قلّهها تغيير مىكند و گنجايش آن به گونهاى است كه سنگفرش پهنى را به وجود آورده است كه شش اسب سوار، كنار يكديگر مىتوانند حركت كنند. باروهاى محكمى نيز وجود دارد كه آنها را حفاظت مىكند. در ساختمانِ ديوار، 25 هزار برج تعبيه شده است(4) كه مساحت هر كدام به پنج متر مربع و ارتفاع آن به سيزده متر مىرسد. اين برجها هنوز پابرجاست.
ديوار مشتمل بر دروازههاى ستبرى است كه در مناطقى دور از هم قرار گرفتهاند و سربازان ورزيدهاى از آنها محافظت مىكردند. در خارج از ديوار، برجهاى ديدهبانى متعددى روى تپهها يا تنگهها قرار داشت كه به انضمام برجهاى ديوار، براى اعلام خطر به كار مىرفته است. به هنگام احساس خطر و نزديك شدن سربازان دشمن، در روز با دود يا پرچم و در شب با آتش به طور سريع اعلام خطر مىكردند و به دنبال آن، نيروهاى پشتيبان به منطقه در معرض خطر ارسال مىشدند. تركيب ساختمانى ديوار چنين است كه درون آن از سنگ و خاك تشكيل شده كه روى آن را نمايى از آجر پوشانده است و تمامى بر روى پايه هايى از سنگ بنا شده است.(5)
در جاهايى كه از فراز بلنديها مىگذرد، دو خندق متوازى به فاصله 8 متر حفر يا درون صخرهها تراشيده شده است. در اين خندقها تودههاى ضخيمى از سنگ گرانيت(6) نهادهاند كه ارتفاع آن به چندين متر مىرسد و در هر سو ديوارى از آجرسرخ رنگ برپا شده است كه طول آن نزديك به يك متر است. آجرها با ملاطى سفيد رنگ كه شايد صاروج باشد، به هم پيوند خورده و به گونه اى سخت است كه هيچ ميخى در آن فرو نمىرود. فاصله ميان دو ديوار آجرى با خاكِ كوبيده شده پر گشته و براى عبور سواره نظام، سنگ فرش شده است.
در شمال پكن، ديوار بر فراز كوههايى به ارتفاع 1600 متر كه شيب تندى دارد و حتّى بزِ كوهى نيز نمى تواند از آن بالا رود، قرار گرفته است و در آن سو دورتر در غرب، در «شينسى» و «كانسو» ديوار آسان ترين راههاى كوهستانى را دنبال مىكند. جنس ديوار در آنجا از لاىهاى نرم يا خاك زرد است و طبقه اى بلند از آجر يا سنگ، آن را پوشانده است. ديوارى كه اكنون برپاست، تقريباً همه آن به دوران خانواده مينگ باز مىگردد. گرچه بسيارى از پايههاى آن بيش از 2000 سال عمر دارد.(7) خطى طولانى كه از آجر خاكسترى رنگ است، به چين باستان باز مىگردد و وجه تمايز ميان دو شيوه زندگى است و ميان زندگى صحرانشينى با كشاورزان نرم خو حائل شده است.
بدين سان ديوارى بلند از سنگ و آجر و گل از شرق آنجا كه درياست تا غرب كه كوههاى «تاين تاغ» قرار دارد، ايجاد شده است و صحراى «گوبى» در شمال را به طور كامل محاصره كرده است و آن را از دشتهاى حاصلخيز و پر باران چين كه مواهبى طبيعى، تمدنى بزرگ و مردمانى ريشهدار با تاريخى چهار هزار ساله دارد، جدا مىكند. امپراطور شن شيه هوانگ، تنها به حمايت از شهرهاى خود در برابر هجوم قبايل ددمنش مغول كه در صحراى مغولستان (گوجى) مىزيستند، اقدام نكرد، بلكه براى يكپارچه ساختن حكومت و پايان بخشيدن به ينول دارى و فئودالى، قوانين جديدى وضع كرد.
از آنچه ياد شد، روشن مىشود كه ديوار بزرگ چين، آن سدّ استوار ذو القرنين كه قرآن آن را ياد كرده، نيست؛ چرا كه اين ديوار از سنگ و آجر و صاروج ساخته شده و آن از تكههاى آهنى كه روى آن سرب مذاب ريخته شده است.(8) ويل دورانت در توصيف ديوار بزرگ چين مىنويسد: «شى هوانگ تى در بيست و پنج سالگى به گشودن و يگانه ساختن دولتهاى كوچك همسايه پرداخت. هان در سال 230 ق.م چائو در 228، وى در 225، چو در 223، ين در 222 و سرانجام دولت مهم تشى در 221 فتح شد و سرزمين چين، پس از قرنها و شايد براى نخستين بار، زير سلطه يك فغفور در آمد. فاتح جديد، به خود لقب «هوانگ تى» (فغفور نخست) داد و مصمّم شد كه شاهنشاهى نو را از نظامى پايدار برخوردار سازد. وى طبعى خشن و لجوج داشت، خدايى جز خود نمى شناخت و مانند بيسمارك، سر آن داشت كه سرزمين خود را با خون و آهن متحد كند.
پس از ربودن تاج سلطنت، يكى از نخستين كارهايش متصل كردن و كامل ساختن ديوارهاى مجزايى بود كه از ديرگاه براى حفظ چين از اقوام بربرى، در مرزهاى شمالى ساخته بودند. وى متوجه شد كه براى ساختن ديوار (اين نشانه عظمت و شكيبايى قهرمانى چين) بايد از انبوه مخالفان داخلى خود سود جويد. ديوار بزرگ چين كه 2400 كيلومتر طول دارد و در امتداد آن، جاى جاى دروازههاى بزرگى به سبك آشور تعبيه شده، عظيم ترين ساختمانى است كه بشر تاكنون بر پا داشته است. ولتر مىگويد: «اهرام مصر در كنار آن، چيزى جز توده هايى سست و بى اعتبار نيست». در طى ده سال، مردانى بيشمار در راه بناى ديوار جان باختند. چينيان مىگويند: مايه انهدام يك نسل و مايه نجات نسلهاى بسيار شد».(9)
با توجه به آنچه ياد شد، عجيب خواهد بود كه برخى معتقدند اين ديوار، همان سدّى است كه ذو القرنين ساخته است! استاد محمد خير رمضان يوسف مىنويسد: «گمان نمى كردم كسى در تحقيق تا اين حد دچار اشتباه شود. اين شخص، ديوار و سدّ را با هم اشتباه گرفته است؛ با وجود آنكه از نظر طول، شكل و محل قرار گرفتن، تفاوت فاحشى ميان آن دو وجود دارد و به آسانى قابل تشخيص است!».
استاد طبّاخ اظهار داشته است كه منافاتى ندارد ديوار چين از آثار ذو القرنين باشد؛ زيرا كارگران سازنده آن، خود چينيان بودند. مقتضاى سخنى كه قرآن از وى حكايت مىكند: «فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ»(10) نيز همين است؛ يعنى با نيروى كار و با ابزار و وسايل به من كمك كنيد. منافاتى نيز ندارد كه ساخت ديوار به حكمران چين در آن روزگار نسبت داده شود؛ زيرا اين كار به درخواست او و پيش چشم او صورت گرفته است. چون او و ملّتش توان اجراى آن را نداشتند و در برابر دشمنى قوى قرار داشتند كه ياراى ايستادگى در برابر يورشهاى او را نداشتند، از ذو القرنين كمك گرفت. حضور ذو القرنين در آنجا با لشكريان بى شمارش، مغولها را وادار به سكوت و عدم ممانعت از ساخت ديوار مىكرد. بنابراين چينيان با كمك ذو القرنين توانستند چنين ديوار عظيمى بسازند.(11)
تعجّب برانگيزتر، مقالهاى است كه استاد محمد جميل بيهم در مجلّه «إخاء»، شماره 32 كه در تهران، سال 1962 م. منتشر شده است، در رد بر مقاله ابوالكلام آزاد در همين مجلّه نوشته است. نگارنده مىگويد: «من در سال 1955 م. در مجله عرفان مقاله اى منتشر كردم كه در آن، دليل و برهان آوردم بر اينكه ديوار بزرگ چين، همان سدّ يأجوج و مأجوجى است كه در قرآن آمده است و قصّه پردازان درباره آن خرافهها بافته اند. زمانى كه فرصت سفر به چين برايم فراهم آمد و اين ديوار را ديدم، اطمينانم بيشتر شد؛ به ويژه كه با دو چشم خود، قلّههاى دو كوهى را كه رو به روى هم بودند و ذو القرنين ميان آن دو را هم سطح كرده بود، ديدم و در قسمتى كه كارگران دولتى مشغول ترميم خرابيها بودند، پارههاى آهن را مشاهده كردم»؟!(12)
محمّد خير رمضان در پى اين سخن مىنويسد: «من چيزى از اين بيشتر نمىگويم كه اين شگفت ترين مغالطه در تحقيقى بود كه تاكنون خوانده ام...».(13) خداوند عاقبت ما را با اين وهم و خيالها به خير بگذراند.(14)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.