پاسخ اجمالی:
خود ایشان مي فرمايد: «به يقين، وظيفه حُسن جوار را در مورد شما به كار بستم، من در پشت سر نيز به پاسدارى از شما پرداختم، و شما را از بند ذلّت و حلقه هاى زنجيرِ ستم آزاد كردم». امام علي(ع) به خصوص در دوران حكومتش، همه جا با مهر و محبّت با مردم رفتار مى كرد؛ شبانه به خانه هاى يتيمان و بيوه زنان سركشى مى نمود و با دست خود، به آنها غذا مي داد؛ يتيمان را نوازش مى كرد؛ به بيوه زنان تسليت مى گفت؛ با رنجوران همدردى مى كرد؛ با مخالفان مُدارا مى نمود و با دوستان، نهايت محبّت را مبذول مى داشت.
پاسخ تفصیلی:
امام علي(عليه السلام) در خطبه 159 «نهج البلاغه» به گوشه اى از خدماتش به مسلمين و كسانى كه تحت حكومت او مى زيستند اشاره مى كند و آن را در چهار جمله بيان مى دارد و مى فرمايد: (به يقين، وظيفه حُسن جوار را در مورد شما به كار بستم)؛ «وَ لَقَدْ أَحْسَنْتُ جِوَارَكُمْ». منظور از حُسن جوار اين است كه انسان، در برابر معاشران و دوستان همزيستى مسالمت آميز و توأم با ادب و احترام و خوشرفتارى و تحمل ناملايمات داشته باشد؛ به گونه اى كه از حضور او در جمعشان احساس آرامش و خوشوقتى كنند.
بررسى تاريخ زندگانى امام(عليه السلام) به خصوص در دوران حكومت، نشان مى دهد كه در همه جا با مهر و محبّت با مردم رفتار مى كرد؛ حتى خانه هاى يتيمان و بيوه زنان را شبانه سركشى مى نمود و با دست خود، آنها را تغذيه مى كرد؛ يتيمان را نوازش مى داد؛ بيوه زنان را تسليت مى گفت؛ با رنجوران همدردى مى كرد؛ با مخالفان مُدارا مى نمود و با دوستان، نهايت محبّت را مبذول مى داشت.
به عكسِ دوران حكومت عثمان كه با نهايت خشونت با مردم رفتار مى كردند؛ حتى بر بزرگان اسلام، همچون ابوذر، عمّار ياسر و عبدالله بن مسعود رحم نكردند و همان گونه كه مى دانيم ابوذر را با خشونت زياد به منطقه بسيار بد آب و هواى ربذه تبعيد كردند، که در آن جا از دنيا رفت و اطرافيان خليفه يا خود او عمار ياسر را به علت انتقاد مختصرى از نابسامانى هاى موجود در زمان عثمان چنان زدند كه به فتق مبتلا شد و يكى از دنده هايش شكست و عبدالله بن مسعود، قارى و حافظ معروف قرآن را نيز چنان بر زمين كوبيدند كه بدنش ناقص شد و بعضى گفته اند: همين امر باعث مرگ او شد.
اگر امام(عليه السلام) حتى برادرش عقيل را با ديگران در سهم بيت المال كاملا يكسان مى شمرد، اطرافيان عثمان، چنان بر اموال بيت المال چنگ انداخته بودند كه مردم، عراق را بستان قريش و بنى اميّه مى ناميدند.(1)
در دوّمين خدمت خود به مردم مى فرمايد: (من در پشت سر نيز به پاسدارى از شما پرداختم)؛ «وَ أَحَطْتُ بِجُهْدِي مِنْ وَرَائِكُمْ». اشاره به اين كه شما را در مسير اطاعت و بندگى خدا از وسوسه هاى شياطين جنّ و اِنس حفظ كردم و در برابر گزند دشمن از شما نگهدارى نمودم.
و در سوّمين و چهارمين خدمت به آزاد ساختن مردم از بند ذلّت و زنجيرهاى ظلم و اسارت اشاره مى فرمايد: (و شما را از بند ذلّت و حلقه هاى زنجيرِ ستم آزاد كردم)؛ «وَ أَعْتَقْتُكُمْ مِنْ رِبَقِ(2) الذُّلِّ، وَ حَلَقِ(3) الضَّيْمِ(4)»؛ چرا كه در دوران حكومت عثمان و سيطره بنى اميّه و بنى مروان بر حكومت اسلامى، دامنه ظلم و ستم در همه جا گسترده بود و كسى جز آن گروهِ خودكامه، ارزش و نفوذى در جامعه نداشت؛ اميرمؤمنان علي(عليه السلام) آنها را از اين حكومتِ خودكامه فاميلى و قبيلگى كه به دست افرادى شرور همچون بنى مروان و بنى اميّه اداره مى شد، رهايى بخشيد.
و در پايان اين سخن به نكته لطيفى اشاره مى كند كه اين خدمات خالصانه نه به جهت حقّ شناسى و قدردانى شايسته شما در برابر من است؛ بلكه (همه اينها براى سپاس فراوانِ من در برابر نيكىِ اندكى از سوى شما و چشم پوشى از بدى هاى فراوانى بود كه نسبت به من انجام داديد؛ بدى هاى آشكارى كه چشم، آن را مى ديد و بدن، آن را لمس مى كرد)؛ «شُكْراً مِنِّي لِلْبِرِّ الْقَلِيلِ وَ إِطْرَاقاً(5) عَمَّا أَدْرَكَهُ الْبَصَرُ، وَ شَهِدَهُ الْبَدَنُ، مِنَ الْمُنْكَرِ الْكَثِيرِ».
در حقيقت، منظور امام(عليه السلام) اين است كه شما خدمتى به من نكرديد كه خدمات من براى شكرگزارى آن باشد؛ بلكه مشكلات و دردسرهايى كه براى من آفريديد بسيار زياد است؛ اگر من خدمتى به شما كردم براى خدا و اداى وظيفه الهى بوده است. بنابراین، «الْمُنْكَرِ الْكَثِيرِ» در اين عبارت، اشاره به نافرمانى ها و سرپيچى ها و بی وفايى هاى مردم در برابر امام(ع) است.
شبيه همين معنا در خطبه هاى ديگر «نهج البلاغه» به چشم مى خورد، در خطبه 97 مى فرمايد: «وَ لَقَدْ أَصْبَحَتِ الْأُمَمُ تَخَافُ ظُلْمَ رُعَاتِهَا وَ أَصْبَحْتُ أَخَافُ ظُلْمَ رَعِيَّتِي»؛ (همواره امت ها از ظلم زمامدارشان در وحشت بوده اند؛ ولى من از ظلم پيروانم بيمناكم).(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.