پاسخ اجمالی:
امام علي(ع) به دو انگیزه او اشاره می کند؛ اول: داشتن افکار زنانه که طلحه و زبیر به آسانی توانستند احساساتش را تحریک کرده و فکر او را بدزدند و او را با خود همراه سازند. دوم: او کینه هایی از امام(ع) در سینه داشت که بسیار پر جوش و خروش بود تا آنجا که به او اجازه نمی داد در عواقب این کار درست بیندیشد، در واقع انگیزه او هرگز دفاع از خون عثمان نبود؛ چرا که خودش در آن شرکت داشت؛ بلکه هدفش تحریک مردم بر ضد امام(ع) بود.
پاسخ تفصیلی:
امام علي(عليه السلام) در خطبه 156 «نهج البلاغه» که بعد از «جنگ جمل» ایراد شده مى فرمايد: (امّا فلان زن، افكار زنانه دامنش را گرفت و كينه هايى كه در سينه خود پنهان مى داشت و همچون كوره آهنگران به غليان آمده بود [آشكار ساخت] و اگر او را دعوت مى كردند كه مانند همين كار را كه درباره من انجام داد در مورد ديگرى انجام دهد هرگز اقدام نمى كرد [و به خون خواهى عثمان بر نمى خاست] با اين حال، همان احترام نخستين را [به سبب احترام پيامبر(صلى الله عليه وآله)] دارد؛ ولى حسابش با خداى متعال است!)؛ «وَ أَمَّا فُلَانَةُ فَأَدْرَكَهَا رَأْيُ النِّسَاءِ، وَ ضِغْنٌ غَلَا فِي صَدْرِهَا كَمِرْجَلِ(1) الْقَيْنِ(2)، وَ لَوْ دُعِيَتْ لِتَنَالَ مِنْ غَيْرِي مَا أَتَتْ إِلَىَّ، لَمْ تَفْعَلْ، وَ لَهَا بَعْدُ حُرْمَتُهَا الْأُولَى، وَ الْحِسَابُ عَلَى اللهِ تَعَالى».
بى شك، منظور از «فلانة» در عبارت ياد شده، «عايشه» است و با توجه به اينكه اين خطبه پس از جنگ جمل ايراد شده هدف امام(عليه السلام) اين بوده كه به بعضى شبهات پاسخ دهد؛ از جمله اين كه اگر اين جنگ، نامشروع بود چرا عايشه كه يكى از رهبرانش بود، در آن شركت كرد؟
امام(عليه السلام) در پاسخ به اين سؤال به دو انگيزه عايشه براى همكارى با طلحه و زبير اشاره مى كند: نخست، داشتن افكار زنانه كه طلحه و زبير به آسانى توانستند احساساتش را تحریک کرده و فكر او را بدزدند و او را با خود همراه سازند و لذا در تواريخ مى خوانيم كه عايشه مدتى بعد، از كار خود پشيمان شد و اظهار توبه مى كرد.
ديگر اين كه او كينه هايى از من [امام علي بن ابى طالب(عليه السلام)] در سينه داشت كه بسيار پر جوش و خروش بود تا آنجا كه به او اجازه نمى داد درست در عواقب اين كار بينديشد و بداند با چه كسي مبارزه مى كند و براى چه مبارزه مى كند و سرانجام اين مبارزه چه خواهد شد؟!
درباره عوامل اين كينه داغ درونى، شارحان «نهج البلاغه» سخنان بسيار گفته اند؛ ولى از همه آنها جامع تر، چيزى است كه ابن ابى الحديد از استادش «ابو يعقوب» نقل مى كند كه به بخشى از آن اشاره مى كنيم:
1. حضرت علي(عليه السلام) همسر فاطمه(عليها السلام) بود و فاطمه(س) دختر خديجه بود و حساسيت عايشه نسبت به خديجه با عنوان يك رقيب حتى بعد از وفات او در تواريخ معروف است.
2. احترام فوق العاده رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) نسبت به فاطمه زهرا(عليها السلام) كه نشانه شخصيت فوق العاده فاطمه(س) بود و فراتر از محبّت پدر و فرزندى ديده مى شد، تا آنجا كه طبق روايات معتبر او را «سيدة نساء العالمين» خواند و مى فرمود: «هر كس فاطمه(س) را آزار دهد مرا آزار داده و هر كس او را به خشم آورد مرا به خشم آورده و او پاره تن من است»،(3) حساسيّت زيادى در عايشه برانگيخت؛ چرا كه او خود را شايسته اين القاب مى پنداشت نه ديگرى را و همين حساسيّت نيز نسبت به حضرت علي(عليه السلام) در دل او پيدا شده بود.
3. احترام خاص رسول خدا(صلى الله عليه وآله) نسبت به شخص امام علي(عليه السلام) و فضايل زيادى كه خاص و عام براى حضرت علي(ع) از پيامبر اكرم(ص) نقل كرده اند عامل ديگرى براى اين حسادت بود؛ چرا كه او پدرش ابوبكر را شايسته اين اوصاف مى دانست.
4. فرزنددار شدن فاطمه(عليها السلام) و گسترش نسل پيامبر(صلى الله عليه وآله) از طريق او و حضرت علي(عليه السلام) و عدم وجود فرزند براى عايشه و احترام فوق العاده اى كه پيامبر(ص) براى حسن(عليه السلام) و حسين(عليه السلام) قائل بود، عامل مهم ديگرى براى اين حسادت محسوب مى شد.
5. بسته شدن تمام درهاى خانه هاى اصحاب كه به مسجد باز مى شد، حتى درِ خانه ابوبكر [پدر عايشه] و باز بودن درِ خانه على(عليه السلام) و فاطمه(عليها السلام) نيز سبب افروخته شدن خشم و حسادت آن زن بود؛ چرا كه تنها درى بود كه بعد از درِ خانه پيامبر(صلى الله عليه وآله) به مسجد گشوده مى شد و همه مسلمين از آن به عظمت ياد مى كردند.
و عوامل متعدد ديگرى كه به جهت اختصار از آنها صرف نظر شد.(4)
قابل توجّه اين كه ابن ابى الحديد در اين بخش از كلمات استادش (شيخ ابو يعقوب) اين نكته را نقل مى كند كه: عايشه پس از آن كه حضرت علي(عليه السلام) به ناچار با ابوبكر بيعت كرد بسيار اظهار خوشحالى مى كرد و اين تظاهر به خشنودى در تمام مدّت خلافت پدرش ابوبكر و سپس عمر و عثمان ادامه داشت؛ در حالى كه كينه ها در درون او در جوشش بود تا زمانى كه عثمان كشته شد؛ در حالى كه عايشه از كسانى بود كه مردم را بر ضد عثمان تحريك مى كرد و آرزويش اين بود كه خلافت به طلحه برسد؛ اما هنگامى كه شنيد مردم با على بن ابى طالب(ع) بيعت كرده اند فرياد كشيد و نداى «وا عثمانا!» سر داد و گفت: عثمان را مظلوم كشتند و كينه هاى درونى اش به غليان آمد و ماجراى جمل از آن تولّد يافت.(5)
و عجب اينكه جمعى از دانشمندان اهل سنّت در عين اين كه اعتراف مى كنند، عايشه راه خطا پوييد و در آتش افروزى جنگ جمل مرتكب گناه شد، مى گويند: او بعداً توبه كرد و مشمول عفو خدا شد. سؤال اين است كه آيا ريختن خون هفده هزار و به روايتى بيست هزار مسلمان! در جمل به اضافه مشكلات عظيمى كه از ناحيه اين جنگ در تمام جهان اسلام پيدا شد و سال ها يا قرن ها ادامه يافت با يك «استغفر الله» بخشوده مى شود؟! آيا خداوند از حقّ النّاس به اين آسانى مى گذرد آن هم چنين حقّ النّاسى؟
جالب اينكه به گفته «ابن عبد ربّه» در كتاب «عقد الفريد»: «بعد از جنگ جمل، زنى به نام «اُمّ اوفى» بر عايشه وارد شد و گفت: اى امّ المؤمنين، چه مى گويى درباره كسى كه بچه صغير خود را كشته است؟ عايشه بلافاصله گفت: آتش دوزخ بر او واجب شده. آن زن سؤال كرد: درباره زنى كه بيست هزار فرزند بزرگ خود را در يك صحنه كشته باشد چه مى گويى؟ [عايشه فهميد كه اشاره به او و ماجراى جنگ جمل مى كند] گفت: بياييد اين دشمن خدا را بگيريد و بيرون بياندازيد».(6)
و امّا جمله سوّم كه مى فرمايد: «اگر عايشه دعوت مى شد كه آنچه را درباره من انجام داد درباره ديگرى انجام دهد، نمى پذيرفت»، اشاره به اين است كه اگر مردم با کسی غير از من بيعت كرده بودند اين زن هرگز به خونخواهى عثمان بر نمى خاست؛ بنابراين، انگيزه او هرگز دفاع از خون عثمان نبود كه خودش در آن شركت داشت؛ بلكه هدفش تحريك مردم بر ضد من بود.
و اين كه در جمله چهارم مى فرمايد: «با اين حال او احترام گذشته را دارد» به دليل اين كه همسر رسول خدا(صلى الله عليه وآله) بود و براى احترام پيامبر(ص) از مجازاتش در دنيا صرف نظر شد؛ ولى در جمله پنجم تصريح مى كند: «حساب او بر خداست»، اشاره به اين كه هرگز خداوند از گناه او نخواهد گذشت.
«قرآن مجيد» تكليف او را در آيه 30 سوره «احزاب» روشن ساخته است: «يَا نِسَاءَ النَّبِىِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَ كَانَ ذَلِكَ عَلَى اللهِ يَسِيراً»؛ (اى همسران پيامبر، هر يك از شما گناه آشكار و فاحش مرتكب شود، عذاب او دو چندان خواهد بود و اين براى خدا آسان است).(7)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.