پاسخ اجمالی:
معاويه پس از صلح با امام حسن(ع) نامه ای به ابن عباس نوشت و با عباراتی تهدید آمیز او را دعوت به بیعت با خود کرد. یکی از بهانه های او در این نامه، شرکت ابن عباس در قتل عثمان بود. ابن عباس در پاسخ نوشت: «چگونه مرا متهم به تلاش براى قتل عثمان و همكارى با قاتلانش کرده و تهدید می کنی؟ درحالیکه تو خود، در انتظار قتلش بودى و با آگاهى از وضع او، ديگران را از ياريش باز داشتی، نامه او به تو رسيد ولی توجه نكردى تا كشته شود. سپس خونش را به گردن ما افكندى و به توطئه چینی پرداختی تا به مرادت رسیدی».
پاسخ تفصیلی:
از نكات جالبى كه ابن ابى الحديد ذيل نامه 37 نهج البلاغه آورده است، نامه اى است كه معاويه به هنگام صلح با امام حسن(عليه السلام)، به ابن عباس نوشت، و او را به بیعت با خود دعوت كرد. از جمله مطالب نامه معاويه اين بود: «به جانم سوگند، اگر تو را به علت قتل عثمان مى كشتم، اميد داشتم مورد رضاى خدا و تصميمى صحيح و درست باشد، زيرا تو از كسانى بودى كه براى قتل او كوشش كردى و او را يارى نكردى و از كسانى كه در ريختن خون او شركت داشتى. من با تو صلح نكردم كه صلح مانع از اقدام بر ضد تو باشد و امان نامه اى نيز از من ندارى».
ولى ابن عباس از اين تهديد معاويه نترسيد و جواب كوبنده طولانى به او داد كه بخشى از آن چنين است: «و اما اينكه گفته اى من از كسانى بودم كه كوشش براى قتل عثمان كردم و دست از يارى او كشيدم و با كسانى كه خون او را ريختند همكارى كردم [و نيز اضافه كرده بودى] كه ميان من و تو صلحى نيست كه مانع از اقدام بر ضد من گردد، من به خدا سوگند مى خورم كه تو در انتظار قتل او بودى و دوست داشتى كه هلاك شود و با آگاهى از وضع او كسانى را كه نزد تو بودند از يارى او باز داشتى. نامه او به تو رسيد و فريادش را كه استغاثه مى كرد و يارى مى طلبيد شنيدى ولی به او توجّه نكردى، تا زمانى كه از در عذرخواهى در آمدى در حالى كه مى دانستى آنها [كسانى كه بر ضد او شوريده اند] رهايش نمى كنند تا كشته شود و آن گونه كه تو مى خواستى سرانجام كشته شد. سپس دانستى كه مردم هرگز ما و تو را يكسان نمى دانند، لذا به سوگ عثمان نشستى و خون او را به گردن ما افكندى و پيوسته مى گويى عثمان مظلوم كشته شد. اگر او مظلوم كشته شده است تو از همه ظالمان [در حق او] ظالم ترى. سپس پيوسته پايين و بالا رفتى و نشست و برخاست نمودى تا جاهلان را اغوا كنى و با كمك سفيهان با حق ما مبارزه كردى تا به آنچه مى خواستى رسيدى. نمى دانم شايد اين آزمايشى براى شماست و مايه بهره گيرى تا مدتى معين(1)».(2)
از اين نامه معاويه به ابن عباس و همچنين نامه او به امام(عليه السلام) به خوبى استفاده مى شود كه او بى شرمانه قتل عثمان را _كه خودش در آن سهيم بود_ براى رسيدن به اهدافش، به هر كس كه مايل بود نسبت مى داد تا مردم جاهل را بر ضد او بشوراند و او را در برابر خواسته هاى خود تسليم كند. در حالى كه تمام شواهد تاريخى نشان مى دهد كه او در باطن خواهان قتل عثمان بود و گامى براى يارى او بر نداشت؛ در حالى كه عثمان صريحاً از وى كمك خواسته بود. به تعبير محمد بن مسلمه انصارى كه در پاسخ معاويه نگاشت: (تو در حيات عثمان دست از ياريش برداشتى و بعد از مرگش به ياريش برخاستى)؛ «وَ لَئِنْ كُنْتَ نَصَرْتَ عُثْمْانَ مَيّتاً لَقَدْ خَذَلْتَهُ حَيّاً».(3)،(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.