پاسخ اجمالی:
«عثمان بن حنيف» از اصحاب بافضیلت پيغمبر اكرم(ص) و از یاران خاص امیرمومنان(ع) بود. در عصر خليفه دوم به موجب تقوا و پرهیزکاری اش، مأمور اندازه گيرى سرزمين هاى خراجى عراق و سپس والى بصره شد. در فتنه جمل بدلیل رد پيشنهاد یاران عايشه برای جنگيدن با امام على(ع)، مورد شکنجه قرار گرفت. سپس به خدمت امام على(ع) آمد و در جنگ جمل همراه آن حضرت بود و تا آخر عمر بر اعتقاد راستین خود ثابت قدم ماند و در دوران حکومت معاويه از دنيا رفت.
پاسخ تفصیلی:
در كتاب «الاعلام» زركلى آمده است كه «عثمان بن حنيف» از اصحاب بافضیلت پيغمبر اكرم(صلى الله عليه و آله و سلم) بود. در غزوه احد و پس از آن شركت داشت و در عصر خليفه دوم به موجب تقوا و پاكدامنى خاصى كه داشت مأمور اندازه گيرى سرزمين هاى خراجى عراق گردید و سپس والى «بصره» شد. هنگامى كه فتنه جمل رخ داد یارانِ عايشه به او پيشنهاد كردند كه همراه آنها بر ضد امام على(عليه السلام) بجنگد (در حالى كه او والى بصره بود). او از اين كار خوددارى كرد. طرفداران عايشه تمام موى سر و صورت و ابروهاى او را كندند و با همان حال نزد عايشه بردند. او گفت: رهايش كنيد. «عثمان بن حنيف» خدمت امام على(عليه السلام) آمد و در جنگ جمل همراه آن حضرت بود. سپس ساكن «كوفه» شد و در دوران خلافت معاويه چشم از جهان فرو بست.(1) بعضى نيز گفته اند كه در زمان خلافت معاويه در «مدينه» از دنيا رفت.
جالب اينكه در كتاب «استيعاب» ابن عبد البرّ آمده است: هنگامى كه عراق فتح شد، خليفه دوم با يارانش مشورت كرد چه كسى مصلحت است به عراق برود و والى آنجا باشد؟ همگى بالاتفاق گفتند: «عثمان بن حُنيف» مناسب است و افزودند كه او مى تواند بيش از اين را هم اداره كند؛ زيرا بصيرت و عقل و معرفت و تجربه فراوانى دارد.(2) همچنین در كتاب «مستدركات علم رجال الحديث» آمده است كه او و برادرش، «سهل بن حُنيف» در زمره دوازده نفرى بودند كه به ابوبكر انتقاد كرده و اعمال او را زير سؤال بردند. سپس مى افزايد: عثمان و برادرش سهل جزء مأموران خاص امام على(عليه السلام) (شرطة الخميس) بودند كه امام(عليه السلام) بهشت را براى آنان تضمين كرد.(3)
در «اسد الغابه» آمده است كه «عثمان بن حنيف» مى گويد: در محضر پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله و سلم) بودم، مرد نابينايى خدمتش آمد عرض كرد دعا كن خدا چشم من را به من باز گرداند. فرمود: چگونه است تو را به حال خود رها كنم؟ عرض كرد نه و چند بار اصرار كرد. پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: وضو بگير و دو ركعت نماز بخوان و بگو: «اللّهُمّ إنّى أسْئَلُكَ وَ أتَوَجَّهُ إلَيْكَ بِمُحَمَّد نَبِيِّكَ نَبِىِّ الرَّحْمَةِ يا مُحَمَّدُ إنّى تَوَجَّهْتُ بِكَ إلى رَبّي في حاجَتي هذِهِ لِتَقْضِىَ لي اللّهُمَّ فَشَفِّعْهُ فيّ»(4)؛ (خداوندا من از تو تقاضا مى كنم و به محمد پيامبرت، پيامبر رحمت متوسل مى شوم. اى محمد! من در حاجتى كه به سوى پروردگارم دارم به تو متوسّل مى شوم كه اين حاجتم را برآورى خداوندا او را شفيع من قرار بده). بعد از اين دعا خداوند نور چشمانش را به او باز گرداند.(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.