پاسخ اجمالی:
معروف اين است كه پدر «زياد» برده اى بود به نام عبيد كه با سميّه كنيز «حارث بن كلده» كه از اطباى مشهور عرب بود، ازدواج كرد و زياد متولّد شد. با اين وجود، ابوسفيان و پس از او معاويه سعى داشتند وى را فرزند نامشروع ابوسفيان بدانند. البته در تواريخ آمده است كه ابوسفيان در سفر «طائف» از شخصى به نام «ابو مريم» زن آلوده اى را درخواست كرد و او سميّه مادر زياد را معرفی كرد، ابوسفيان با او آميزش داشت و شايد علت اصرار ابوسفيان برای ملحق كردن زياد به خود از اين واقعه سرچشمه می گیرد.
پاسخ تفصیلی:
معروف اين است كه پدر «زياد» برده اى بود به نام عبيد كه با «سميّه» كنيز «حارث بن كلده» كه از اطباى مشهور عرب بود، ازدواج كرد و زياد در خانه او متولّد شد، هرچند ابوسفيان، و پس از وی معاويه سعى داشتند وى را فرزند نامشروع ابوسفيان بدانند و اينكه بعضى گفته اند سميه از ذوات الاعلام (زنان آلوده به فحشا كه آشكارا خود را به اين امر معرفى مى كردند) بود، بعيد به نظر مى رسد؛ زيرا كنيزِ طبيب معروفى مثل «حارث بن كلده» قاعدتاً نمى تواند از ذوات الاعلام باشد.
البته در تواريخ آمده است كه ابوسفيان در سفرى كه به طائف رفته بود از شخصى به نام «ابو مريم» كه مرد بسيار آلوده اى بود زن آلوده اى را درخواست كرد و ابو مريم به او، سميّه مادر زياد را پيشنهاد نمود، سميه گفت: بگذار شب همسرم عبيد كه از بيابان برگشته به خواب برود و من خواهم آمد و بعد نزد ابوسفيان رفت و با او آميزش داشت و شايد اينكه ابوسفيان مى گويد زياد فرزند من است از همين واقعه سرچشمه مى گيرد.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.