پاسخ اجمالی:
«معاويه» بر امامى خروج كرد كه امامتش هم به نصّ پیامبر(ص) و هم از طريق بيعت عامه مردم ثابت شده بود. او فساد در زمين را بطور گسترده پى ريزى كرد، و به خاطر سرپيچى از بيعت با امام و لشكركشى بر ضد او، خونهاى زيادى را ريخت. آن هم امامی که پيامبر(ص) در موارد متعددی خطاب به او می فرماید: «اى على! جنگ با تو، جنگ با من است و صلح با تو، صلح با من»؛ و روشن است که هر کس با رسول الله(ص) بجنگد، كافر حربى بوده و خونش مباح است.
پاسخ تفصیلی:
از نظر دانشمندان و فقها، جواب اين سؤال روشن است؛ زيرا هر كسي بر امام معصوم خروج كند ناصبى است و مسلمان نيست. معاويه نیز بر امامى خروج كرد كه هم به نصّ رسول الله(صلى الله عليه و آله و سلم) امامت او ثابت بود و هم از طريق بيعت عامه مردم. اضافه بر اين بى شك، معاويه از كسانى بود كه فساد فی الارض را، بصورت گسترده اى پى ريزى كرد و به خاطر سرپيچى از بيعت امام و لشكركشى بر ضد او، خونهاى زيادى را بر زمين ريخت. حركت هاى ايذايى معاويه از طريق فرستادن گروههايى براى قتل و غارت در اطراف عراق مشهور و معروف است. فرمان او مبنى بر كشتن «محمد بن ابى بكر» در مصر و «مالك اشتر» و كارهاى ديگرى از اين قبيل، او را در صف اوّل «مفسدان فى الارض» قرار مى دهد، كه طبق نظر صريح قرآن، مجازات آنها قتل است. حال اگر افراد متعصّبى همه اين واقعيت ها را ناديده بگيرند و به بهانه های واهى، همه اين جنايات را توجيه كنند و واقعيات را انكار نمايند مطلب ديگرى است!
در حديث معروفى كه از پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله و سلم) نقل شده مى خوانيم كه خطاب به حضرت علي(عليه السلام) فرمود: «يا عَلى حَرْبُكَ حَرْبى وَ سِلْمُكَ سِلْمى»(1)؛ (اى على! جنگ با تو، جنگ با من است و صلح با تو، صلح با من). و مى دانيم كه جنگ با رسول الله(صلى الله عليه و آله و سلم) موجب كفر است و چنان كسى كافر حربى محسوب مى شد كه خون او مباح است. و نيز در حديث ديگرى آمده است كه: «ابن عباس هنگامى كه چشمش نابينا شده بود از كنار گروهى گذشت، از آنها سخن مبهمى شنيد. به راهنماى خود گفت اينها چه مى گفتند؟ گفت: حضرت علي(عليه السلام) را سبّ مى كردند. گفت: مرا به سوى آنها برگردان. هنگامى كه برگشت به آنها گفت: كداميك از شما خداوند متعال را سب مى كنيد؟ گفتند: سبحانَ الله! كسى كه خداوند را سب كند كافر مى شود. گفت: كداميك از شما رسول خدا را سب مى كنيد؟ گفتند: سبحانَ الله! هر كه سبّ رسول خدا كند كافر مى شود. گفت: كداميك از شما سب على بن ابى طالب مى كنيد؟ گفتند: اين كار را كرده ايم. ابن عباس گفت: من خدا را به شهادت مى طلبم و گواهى مى دهم كه از رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم) شنيدم كه مى فرمود: «مَنْ سَبَّ عَلِيّاً فَقَدْ سَبَّني وَ مَنْ سَبَّني فَقَدْ سَبَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ وَ مَنْ سَبَّ اللهَ اَكَبَّهُ اللهُ عَلى مِنْخَرَيْهِ فِي النّارِ»؛ (كسى كه على را دشنام گويد، مرا دشنام گفته و كسى كه مرا دشنام گويد، خدا را دشنام گفته و كسى كه خدا را دشنام گويد، خدا او را به رو در آتش دوزخ مى افكند). ابن عباس بعد از پايان اين سخن راه خود را پيش گرفت و رفت و به راهنماى خود گفت: گوش كن ببين چه مى گويند. گفت: چيزى نگفتند.
ابن عباس گفت: هنگامى كه اين سخن را به آنها گفتم قيافه هاى آنها را چگونه ديدى؟ او در جواب اين شعر را خواند:
«نَظَرُوا اِلَيْكَ بِاَعْيُن مُحْمَرَّة! *** نَظَرَ التُّيوُسِ اِلَى شِفارِ الْجازِرِ!»
(آنها با چشمهاى سرخ شده به سوى تو نگاه مى كردند؛ همچون نگاه بزها به كارد سلاّخ!)
ابن عباس گفت: پدرت به قربانت باز هم بگو! او شعر ديگرى بر آن اضافه كرد:
«خِزَرَ الْعُيُونُ نَواكِسَ اَبْصارِهِمْ! *** نَظَرَ الذَّليلُ اِلَى الْعَزيزِ الْقاهِرِ!»
(چشمان آنها گرد و كوچك شده بود و نگاه خود را به زير افكنده بودند، همچون انسان ذليلى كه در برابر شخص قوى قاهرى، قرار مى گيرد)
ابن عباس بار ديگر گفت: پدرت به قربانت باز هم بگو! گفت: ديگر چيزى به خاطرم نمى آيد. ابن عباس گفت: ولى من دنباله آن را مى دانم.
اَحْيائُهُمْ عارٌ عَلى اَمْواتِهْم *** وَ الْمَيِّتُونَ فَضيحَةٌ لِلْغابِرِ!
زندگان آنها، براى مردگانشان ننگ هستند و مردگانشان، مايه رسوايى بازماندگان!(2)
بديهى است اينها همه در صورتى است كه سبّ با اراده و از روى اختيار صورت گيرد؛ اما كسى را كه مجبور يا تهديد به مرگ كنند، از اين حكم مستثنى است. اين نكته نيز در پايان اين بحث قابل اهميت است كه «ابن ابى الحديد» در شرح نامه 65 مى گويد: ما فرض كنيم كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله و سلم) به خلافت امام علي(عليه السلام) بعد از خود تصريح نكرده باشد، آيا معاويه نمى دانست كه پيامبر خدا(صلى الله عليه و آله و سلم) هزار بار (در موارد متعدّد) فرمود: «اَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حارَبْتَ وَ سِلْمٌ لِمَنْ سالَمْتَ»؛ (من با كسى كه با تو جنگ كند اعلان جنگ مى كنم و با كسى كه با تو صلح كند اعلان صلح مى كنم) و نيز فرمود: «حَرْبُكَ حَرْبي وَ سِلْمُكَ سِلْمي»(3)؛ (جنگ با تو، جنگ با من است و صلح با تو، صلح با من). بديهى است كسى كه با پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله و سلم) جنگ كند يا پيامبر اسلام(صلى الله عليه و آله و سلم) به او اعلان جنگ دهد مهدورالدّم خواهد بود.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.