پاسخ اجمالی:
در اینکه منظور امام(ع) از «کور کردن چشم فتنه»، كدام «فتنه» است؟ چهار تفسير وجود دارد: 1. فتنه «جنگ جمل». 2. فتنه «خوارج» در نهروان. 3. فتنه «معاویه» و «جنگ صفین». 4. فتنه به مفهوم عامّ آن كه از زمان رسول خدا(ص) در جنگ بدر آغاز شد و تا زمان امام علي(ع) ادامه يافت. در ميان اين تفاسير، تفسير اوّل كه اشاره به جنگ جمل دارد با تعبيرات خطبه، مناسب تر به نظر مى رسد.
پاسخ تفصیلی:
امام علی(عليه السلام) در نخستين بخش از خطبه 93 «نهج البلاغه» - بعد از حمد و ثناى الهى - مردم را مخاطب ساخته مى فرمايد: (اى مردم! من چشم فتنه را كور كردم و كسى جز من بر اين كار جرأت نداشت، بعد از آنكه ظلمتِ فتنه ها، در همه جا گسترده شد و به آخرين درجه شدّت رسيد!)؛ «أَمَّا بَعْدَ حَمْدِ اللهِ، وَ الثَّنَاءِ عَلَيْهِ، أَيُّهَا النَّاسُ! فَإِنِّي فَقَأْتُ(1) عَيْنَ الْفِتْنَةِ، وَ لَمْ يَكُنْ لِيَجْتَرِئَ عَلَيْهَا أَحَدٌ غَيْرِي بَعْدَ أَنْ مَاجَ غَيْهَبُهَا(2) وَ اشْتَدَّ كَلَبُهَا(3)».
در اين كه منظور از «فتنه» در اين عبارت كدام «فتنه» است؟ چهار تفسير وجود دارد:
1. جمعى از شارحان «نهج البلاغه» آن را اشاره به فتنه «جنگ جمل» دانسته اند؛ چرا كه افراد ساده لوح و حتّى آنها كه در درجه متوسّطى از علم و ايمان بودند، در آن حيران شده بودند كه آيا مى شود با گروهى كه ظاهراً مسلمانند - و به اصطلاح - اهل قبله اند، جنگيد؟! گروهى كه بعضى از صحابه معروف و مشهور مانند «طلحه» و «زبير» در ميان آنهاست و گروهى كه همسر پيامبر «عايشه» زمامدار آن است؛ هر چند اين جنگ و پيكار، بعد از اتمام حجّتِ فراوان و عدم تسليم در برابر حق بوده باشد. وانگهى، بعد از غلبه بر آنها، آيا مى توان اموال آنها را به غنيمت گرفت؟ با اسيرانشان چه بايد كرد؟
ولى امام(علیه السلام) كه مى دانست اگر اين پيمان شكنى و شقّ عصاى مسلمين ادامه يابد، فتنه و آشوب سراسر كشور اسلام را خواهد گرفت و شايد چيزى از اسلام و ميراث پيغمبر اكرم(صلى الله عليه و آله) باقى نماند؛ نخست به اتمام حجّت برخاست و با ملاقات ها و گفتگوهاى پى در پى آنها را از عواقب اين امر بر حذر داشت و چون نپذيرفتند چاره اى جز توسّل به زور نبود؛ به همين دليل، با قاطعيّت و بدون هيچ گونه شك و ترديد، بر آنها تاخت و آتش جنگ جمل را خاموش نمود.
2. بعضى ديگر، فتنه «خوارج» در نهروان را نيز در مفهوم جمله بالا وارد دانسته اند؛ چرا كه «خوارج» على رغم آلودگى و انحراف باطنى و حماقتشان، ظاهرى آراسته داشتند و حتّى غالباً به واجبات و مستحبّات كوچك نيز، اهميّت مى دادند؛ لذا بسيارى از ساده دلان در مبارزه با آنان، ترديد به خود راه مى دادند. امام(علیه السلام) چشم اين فتنه را كه برخاسته از كج انديشى ها و اعمال منافقانه خوارج بود نيز، كور كرد.
3. بعضى ديگر، فتنه «معاويه»، شاميان و جنگ صفيّن را - كه از همه اينها گسترده تر بود و امام(علیه السلام) تا سر حدّ پيروزى آن را رهبرى فرمود، و اگر سستى و نادانى گروهى از فريب خوردگان پيش نيامده بود، آن هم براى هميشه پايان مى يافت - در مفهوم جمله بالا داخل مى دانند.
4. بعضى از «شارحان» نيز فتنه را به مفهوم عامّى گرفته اند و معتقدند اين فتنه ها از زمان رسول خدا(صلى الله عليه و آله) در جنگ بدر آغاز شد و در غزوات ديگر ادامه يافت و بعد از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه و آله) به صورت خطرناكتر، ظهور و بروز كرد و تا زمان «عثمان» ادامه يافت و بعد از بيعت مردم با آن حضرت به اَشكال ديگرى نمايان گشت و امام(علیه السلام) گاه با شمشير، گاه با صبر و شكيبايى، گاه با آگاهى رسانى و گاه با فريادها و هشدارها، چشم فتنه ها را نابينا كرد.
ولى تفسير اوّل (اشاره به جنگ جمل) با تعبيرات خطبه، مناسب تر به نظر مى رسد.
تعبير به «عَيْنَ الْفِتْنَةِ» نشان مى دهد كه امام(علیه السلام) فتنه را به هيولاى وحشتناكى تشيبه كرده، كه وقتى چشم او را كور كنند، قدرت فعّاليت از او گرفته مى شود و در ضمن اشاره به اين نكته نيز مى تواند باشد كه امام(علیه السلام) در مبارزه با فتنه ها، به سراغ مركز اصلى فتنه و توطئه مى رفت، نه شاخ و برگها؛ زيرا، هنگامى كه مركز فتنه، متلاشى شود بقيّه اعوان و انصار فتنه گران، خود به خود متلاشى خواهند شد و اين، بهترين راه براى از بين بردن فتنه ها، با ضايعات كمتر است.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.