پاسخ اجمالی:
امام علي(ع) درباره وظیفه انسان در برابر دوستانش می فرماید: «هنگام قطع رابطه از ناحيه او، تو پيوند برقرار نما؛ در زمان قهر و دوريش به او نزديك شو؛ در برابر بُخلش، بخشش؛ و به وقت دورى كردنش نزديكى اختيار كن؛ به هنگام سخت گيريش نرمش؛ و هنگام جرم، عذرش را بپذير آن گونه كه گويا تو بنده او و او صاحب نعمت توست، اما بر حذر باش از اينكه اين كار را در غير محلش قرار دهى يا درباره كسى كه اهليّت ندارد به كار بندى، هرگز دشمن دوست خود را به دوستى مگير كه با اين كار به دشمنى با دوست خود برخاسته اى، نصيحت خالصانه خود را براى برادرت مهيا ساز خواه اين نصيحت، زيبا و خوشايند او باشد يا زشت و ناخوشايند، و ...».
پاسخ تفصیلی:
امام علي(علیه السلام) در بخشی از نامه 31 «نهج البلاغه»، وظيفه انسان را در برابر دوستانش ضمن چند توصيه بيان مى فرمايد؛ نخست مى گويد: (در برابر برادر دينى خود [اين امور را بر خويش تحميل كن] به هنگام قطع رابطه از ناحيه او، تو پيوند برقرار نما؛ و در زمان قهر و دوريش به او نزديك شو؛ در برابر بُخلش، بذل و بخشش؛ و به وقت دورى كردنش نزديكى اختيار كن؛ به هنگام سخت گيريش نرمش؛ و به هنگام جرم، عذرش را بپذير آن گونه كه گويا تو بنده او هستى و او صاحب نعمت توست)؛ «احْمِلْ نَفْسَكَ مِنْ أَخِيكَ عِنْدَ صَرْمِهِ(1) عَلَى الصِّلَةِ، وَ عِنْدَ صُدُودِهِ(2) عَلَى اللَّطَفِ(3) وَ الْمُقَارَبَةِ، وَ عِنْدَ جُمُودِهِ(4) عَلَى الْبَذْلِ، وَ عِنْدَ تَبَاعُدِهِ عَلَى الدُّنُوِّ، وَ عِنْدَ شِدَّتِهِ عَلَى اللِّينِ، وَ عِنْدَ جُرْمِهِ عَلَى الْعُذْرِ حَتَّى كَأَنَّكَ لَهُ عَبْدٌ، وَ كَأَنَّهُ ذُو نِعْمَةٍ عَلَيْكَ».
امام علي(عليه السلام) در اين توصيه، فرزند خود را از مقابله به مثل در برابر خشونت و بى محبتى دوستان، بر حذر مى دارد و در ضمن شش جمله مقابله به ضد را در اين گونه موارد توصيه مى كند؛ چرا كه مقابله به مثل پايه و اساس دوستى را به خطر مى افكند و انسان دوستان خود را از دست مى دهد؛ ولى اگر در برابر بى مهرى مهر بورزد و در برابر بدى ها نيكى كند، به زودى دوستش به اشتباه خود پى مى برد و شرمنده مى شود و در مقام جبران بر مى آيد و پايه هاى دوستى محكم تر از پيش مى شود.
عبارات حضرت علي(عليه السلام) در اينجا در واقع شرح چيزى است كه در «قرآن كريم» آمده است: «ادْفَعْ بِالَّتِى هِىَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِى بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِىٌّ حَمِيمٌ * وَ ما يُلَقّاها إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَ ما يُلَقّاها إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ»(5)؛ (بدى را با نيكى دفع كن ناگاه [خواهى ديد] همان كس كه ميان تو و او دشمنى است، گويى دوستى گرم و صميمى است اما جز كسانى كه داراى صبر و استقامتند به اين مقام نمى رسند و جز كسانى كه بهره عظيمى [از ايمان و تقوی] دارند به آن نائل نمى شوند). گرچه اين آيه در مورد دشمنان است، ولى به طور مسلّم درباره دوستان نيز صادق خواهد بود. سيره پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و ائمه هُدى(عليهم السلام) و علماى بزرگ نيز بر همين معنا را تأكيد مى كند كه جز در موارد استثنايى در برابر بدى هاى دوستان و دشمنان، به مقابله به مثل بر نمى خاستند. از آنجا كه بعضى از افراد پست و كوته فكر ممكن است از اين گونه رفتار سوء استفاده كنند، امام(عليه السلام) اين گروه را استثنا كرده مى فرمايد: (اما بر حذر باش از اينكه اين كار را در غير محلش قرار دهى يا درباره كسى كه اهليّت ندارد به كار بندى)؛ «وَ إِيَّاكَ أَنْ تَضَعَ ذَلِكَ فِي غَيْرِ مَوْضِعِهِ، أَوْ أَنْ تَفْعَلَهُ بِغَيْرِ أَهْلِهِ».
تفاوت جمله «وَ إِيَّاكَ أَنْ تَضَعَ ... » و جمله «أَوْ أَنْ تَفْعَلَهُ ...» در اين است كه جمله دوم به افراد نااهل، لجوج و كينه توز اشاره دارد كه نيكى در برابر بدى آنها سبب جرأت و جسارتشان مى شود و مانند «ترحم بر پلنگ تيز دندان» است؛ ولى جمله اوّل ناظر به كسانى است كه چنين حالتى ندارند؛ اما نيكى هاى مكرّر در برابر بى مهرى هاى آنها چه بسا سبب اشتباهشان مى شود و خيال مى كنند كار خوبى انجام داده اند.
تعبير به «احْمِلْ» در آغاز اين توصيه اشاره به اين است كه خوبى كردن در برابر بدى گرچه براى انسان مشكل است؛ ولى بايد آن را بر خود تحميل كرد.
حضرت در دومين توصيه مى فرمايد: (هرگز دشمن دوست خود را به دوستى مگير كه با اين كار به دشمنى با دوست خود برخاسته اى)؛ «لَا تَتَّخِذَنَّ عَدُوَّ صَدِيقِكَ صَدِيقاً فَتُعَادِيَ صَدِيقَكَ». اين عملى منافقانه است كه انسان هم با دوستش دوستى كند و هم با دشمن دوستش؛ اين روش كسانى است كه دوستى صادقانه ندارند و هدفشان اين است كه از هر كسى بهره بگيرند و در اين راه از كارهاى ضد و نقيض نيز پروا ندارند. البتّه اين در جايى است كه دشمنى دشمن ظالمانه باشد نه آنجا كه دوست كار خلافى كرده و كار خلافش سبب دشمنى افرادى شده است. نيز اين سخن در جايى است كه هدف از طرح دوستى با دشمنِ دوست، اصلاح ميان آنها نبوده باشد كه اگر اين كار به منظور «اصلاح ذات البين» باشد نه تنها زشت و ناپسند نيست؛ بلكه كارى بسيار شايسته است.
شايان توجّه است كه اندرز امام(عليه السلام) در اينجا تنها درباره اشخاص صادق نيست؛ بلكه درباره گروه ها و ملت ها و دولت ها نيز صادق است، هرچند در دنياى امروز بسيارند دولت هايى كه با طرفين دعوا طرح دوستى مى ريزند بى آنكه قصد صلح و سازشى داشته باشند؛ بلكه هدفشان اين است كه از هر دو براى تأمين منافع شخصى خود استفاده كنند. هم با ما دوستند و هم با دشمنان ما و جالب اينكه آن را پنهان نمى دارند؛ آشكارا با ما طرح دوستى عميق مى ريزند و آشكارا با دشمنان ما نرد عشق مى بازند.
در روايت آمده است كه: «شخصى به امير مؤمنان علي(عليه السلام) عرض كرد: من، هم تو را دوست دارم و هم فلان شخص را ـ و نام بعضى از دشمنان امام(عليه السلام) را برد ـ [در بعضى از روايات آمده كه نام معاويه را برد]. امام(عليه السلام) فرمود: تو الان يك چشمى هستى يا به كلى نابينا شو [و دشمنانم را دوست بدار] و يا كاملاً بينا باش [و مرا دوست بدار]».(6)
در حديث ديگرى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم: «كسى خدمتش عرض كرد: فلان كس شما را دوست مى دارد؛ ولى در بيزارى از دشمنانتان ضعيف است. حضرت فرمود: «هَيْهَاتَ كَذَبَ مَنِ ادَّعَى مَحَبَّتَنَا وَ لَمْ يَتَبَرَّأْ مِنْ عَدُوِّنَا»؛ (هيهات؛ دروغ مى گويد كسى كه ادعاى محبّت ما مى كند و از دشمنان ما بيزارى نمى جويد)».(7)
«قرآن كريم» خطاب به پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: «لَا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ كانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشيرَتَهُمْ»(8)؛ (هيچ قومى را كه ايمان به خدا و روز رستاخيز دارند نمى يابى كه با دشمنان خدا و پيامبرش دوستى كنند، هرچند فرزند پدران، يا پسران يا برادران يا خويشاوندانشان باشند).
سپس در سومين توصيه در اين بخش از وصيّت نامه مى فرمايد: (نصيحت خالصانه خود را براى برادرت مهيا ساز خواه اين نصيحت، زيبا و خوشايند او باشد يا زشت و ناراحت كننده)؛ «وَ امْحَضْ(9) أَخَاكَ النَّصِيحَةَ، حَسَنَةً كَانَتْ أَوْ قَبِيحَةً». اشاره به اينكه بسيار مى شود كه دوستانِ انسان از نصايحى كه ممكن است سبب آزردگى خاطرِ ما شود پرهيز مى كنند و حقايق را كتمان مى نمايند. آنها در واقع نصيحت كننده با اخلاص نيستند؛ زيرا اگر مشكل كسى را به او بگويند و موقتاً ناراحت شود؛ ولى او را از خطر و ضرر يا از گناهى رهايى بخشند بسيار بهتر از آن است كه لب فرو بندند و او را در دام مشكلات و خطرات رها سازند. متأسّفانه بسيارند كسانى كه روى همين گونه ملاحظات از اندرزهاى به موقع صرف نظر مى كنند و خدا را از خود ناراضى و به خلق خدا خيانت مى نمايند. جالب اينكه در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم: «أَحَبُّ إِخْوَانِي إِلَيَّ مَنْ أَهْدَى إِلَيَّ عُيُوبِي»(10)؛ (محبوب ترين دوستان من آنهايي هستند كه عيوب مرا به من هديه مى كنند). يعنى انسان عاقل نه تنها نبايد از بيان عيوب خود بر زبان ديگران ناراحت شود؛ بلكه آنها را به گفتن اين عيوب تشويق كند. در حديث پرمعناى ديگرى از امام باقر(عليه السلام) چنين نقل شده است كه به يكى از دوستانش فرمود: «اتَّبِعْ مَنْ يُبْكِيكَ وَ هُوَ لَكَ نَاصِحٌ وَ لَا تَتَّبِعْ مَنْ يُضْحِكُكَ وَ هُوَ لَكَ غَاشٌّ»(11)؛ (از كسى پيروى كن كه تو را مى گرياند؛ اما خالصانه سخن مى گويد و از آن كس بپرهيز كه تو را مى خنداند؛ اما ناخالصانه حرف مى زند [و زشتى هايت را در نظرت زيبا نشان مى دهد]).
آن گاه امام(عليه السلام) در ادامه توصيه مى فرمايد: (اگر خواستى پيوند برادرى و رفاقت را قطع كنى جايى براى آشتى بگذار كه اگر روزى خواست باز گردد بتواند)؛ «وَ إِنْ أَرَدْتَ قَطِيعَةَ أَخِيكَ فَاسْتَبْقِ لَهُ مِنْ نَفْسِكَ بَقِيَّةً يَرْجِعُ إِلَيْهَا إِنْ بَدَا لَهُ ذَلِكَ يَوْماً مَا». اشاره به اينكه همچنان كه انسان در دوستى بايد حد اعتدال را نگه دارد و همه اسرار خويش را نزد دوستش فاش نكند كه اگر روزى دوستى مبدل به دشمنى شد گرفتار زيان و خسران نشود، همين گونه اگر انسان پيوند دوستى را بُريد نبايد تمام پل هاى پشت سر خود را ويران سازد؛ زيرا بسيار مى شود كه طرف پشيمان مى گردد و مى خواهد به دوستى بر گردد؛ ولى راهى در برابر او باقى نمانده است. همين تعبير به صورت جامع ترى در كلام ديگرى از امير مؤمنان(عليه السلام) (مطابق آنچه در «بحارالانوار» آمده) ديده مى شود كه مى فرمايد: «أَحْبِبْ حَبِيبَكَ هَوْناً مَّا، فَعَسَى أَنْ يَكُونَ بَغِيضَكَ يَوْماً مَّا، وَ أَبْغِضْ بَغِيضَكَ هَوْناً مَّا فَعَسَى أَنْ يَكُونَ حَبِيبَكَ يَوْماً مَّا»(12)؛ (با دوستت در حد اعتدال دوستى كن شايد روزى دشمنت شود و با دشمنت در حد اعتدال دشمنى كن شايد روزى دوستت شود [مبادا از كارهايى كه در حق او كردى شرمنده شوى]).
به گفته ابن ابى الحديد بعضى از دانشمندان اين مطلب را به بيان ديگرى گفته اند: «إذا هَوَيْتَ فَلَا تَكُنْ غالِياً وَ إِذا تَرَكْتَ فَلَا تَكُنْ قالِياً»(13)؛ (هرگاه به كسى علاقه مند شدى راه غلوّ را در پيش نگير و هرگاه او را رها ساختى راه عداوت را در پيش مگير).
امام علي(علیه السلام) در ادامه مى فرمايد: (هيچ گاه به اعتماد رفاقت و يگانگى كه بين تو و برادرت است حق او را ضايع مكن؛ زيرا آن كس كه حقش را ضايع كنى برادر تو نخواهد بود)؛ «وَ لَا تُضِيعَنَّ حَقَّ أَخِيكَ اتِّكَالاً عَلَى مَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ، فَإِنَّهُ لَيْسَ لَكَ بِأَخٍ مَنْ أَضَعْتَ حَقَّهُ».
اشاره به اينكه هميشه برادران از يكديگر انتظار دارند كه به حقوقشان احترام گذارده شود. اگر خلاف آن را ببينند پايه هاى اخوّت متزلزل مى گردد؛ ولى مع الْأَسَف افرادى هستند كه بر خلاف اين، فكر مى كنند و گمان دارند اگر حق برادر و دوستان و نزديكان را ناديده بگيرند مهم نيست و قابل گذشت است. در حالى كه اين اشتباه بزرگى است؛ زيرا اين گونه بى مهرى ها اگر فوراً اثر نگذارد تدريجاً همچون موريانه پايه هاى محكم اخوت را مى خورد و سست مى كند. اين سخن به آن مى ماند كه شخصى طلبكارانِ زيادى دارد و تمام سعى او بر اين است كه ديگران را راضى كند و از مطالبات دوستانش غافل مى شود و معتقد است بى اعتنايى به حق آنان مانعى ندارد.
امام(علیه السلام) در توصيه ای دیگر مى فرمايد: (و نبايد برادرت در قطع پيوندِ برادرى نيرومندتر از تو در برقرارى پيوند باشد و نه در بدى كردن قوى تر از تو در نيكى نمودن)؛ «وَ لَا يَكُونَنَّ أَخُوكَ أَقْوَى عَلَى قَطِيعَتِكَ مِنْكَ عَلَى صِلَتِهِ، وَ لَا تَكُونَنَّ عَلَى الْإِسَاءَةِ أَقْوَى مِنْكَ عَلَى الْإِحْسَانِ». اشاره بر اينكه هر قدر او در قطع پيوند مى كوشد، تو بيش از وى اصرار بر پيوند داشته باش و هرچه او در بدى تلاش مى كند، تو بيشتر در نيكى تلاش كن. البتّه اين در مورد كسانى است كه نيكى ها و محبّت ها در آنان تأثير مثبت مى گذارد.(14)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.