پاسخ اجمالی:
احاديث در نكوهش لجاجت و بهانه جویی بسيار است؛ این نکوهش ها نشان مى دهد اين رذیله اخلاقی کانون فساد و شر است و با تمام صفات رذيله پيوند دارد و می تواند سرچشمه بسیاری از مشکلات اجتماعی گردد، گاه انسان را به دروغ، گاه به تكبّر، گاه به خدعه و نيرنگ و گاه به جنگ و جدال می کشاند. این خوى زشت صاحبش را از حق دور ساخته و به باطل نزديك مى كند و به سرنوشت دردناكى گرفتار مى سازد.
پاسخ تفصیلی:
بهانه جويى و لجاجت، و به تعبير ديگر، پافشارى كردن بر يك مسأله غلط، نه به خاطر تعصّب هاى قومى و تقليد كوركورانه، بلكه به خاطر خوى كودكانه اى كه بدون هيچ دليل منطقى و براى فرار از حق در بعضى از افراد ديده مى شود. بسيارى از اقوام بواسطه اين رذيله اخلاقى، از سعادت محروم گشته و در گرداب بدبختى گرفتار شدند. در احاديث اسلامى بحث های گسترده اى در اين زمينه وجود دارد که در ادامه به برخی از آنها اشاره می شود.
1ـ پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) در حديثى مى فرمایند: «اَلْخَيْرُ عادَةٌ وَ الشَرُّ لَجاجَةٌ»(1)؛ (كارهاى نيك تدريجاً به صورت عادت در مى آيد، ولى كارهاى شرّ و بد ناشى از لجاجت است).
2ـ اميرمؤمنان على(عليه السلام) در حديثى مى فرمایند: «اِيّاكَ وَ مَذْمُومَ اللَّجاجِ فَاِنَّه يُثِيرُ الْحُرُوْبَ»(2)؛ (از لجاجت مذموم و نكوهيده بپرهيز كه مايه بروز جنگها است). تعبير به لجاجت مذموم اشاره به اين است كه گاهى انسان در كارهاى خير، به صورت منطقى پافشارى می کند، بى شك اين اصرار و پافشارى كارهای بسيار خوب و سرچشمه پيروزى و موفقيت است. ولى اصرار و پافشارى لجوجانه كه از آن به «مذموم اللجاج» تعبير می شود، سبب تحريك همين حس در ديگران مى گردد و ادامه آن به جنگ و خونريزى مى انجامد.
3ـ آن حضرت در حديث ديگرى مى فرمایند: «جِماعُ الشَّرِّ اَللَّجاجُ وَ كَثْرَةُ الْمُماراةِ»(3)؛ (كانون شرّ و فساد همان لجاجت و بحث و جدال تعصّب آميز است). در واقع بسيارى از مشكلات و مصائب اجتماعى، سرچشمه اى جز همين امور ندارد، از يك سو گروهى به بحث و جدل و لجاجت بر مى خيزند، و از سوى ديگرى، گروهى ديگر نيز بر اثر جهل و نادانى و خودخواهى همين راه را ادامه مى دهند، ناگهان آتش نزاع شعله ور مى شود، و هر دو گروه بى آنكه هدفى را دنبال كنند به جان هم مى افتند، در حالى كه با منطق و كمى خويشتن دارى، می توان از مفاسد عظيمى پیشگیری کرد.
4ـ امام علی(ع) در حديثی دیگر می فرمایند: «خَيْرُ الاْخَلاقِ اَبْعَدُها عَنِ اللَّجاجِ»(4)؛ (بهترين اخلاق، اخلاقى است كه از لجاجت دورتر باشد).
از اين تعبير استفاده مى شود كه تمام صفات رذيله مؤثر و متأثر از روح لجاجت و بهانه جويى مى باشد.
5ـ همچنین آن حضرت در همين رابطه می فرمایند: «لا مَرْكَبَ اَجْمَحُ مِنَ اللَّجاجِ»(5)؛ (هيچ مركبى سركش تر از لجاجت نيست). اين تعبير نشان مى دهد كه لجاجت انسان را به وادي هايى مى كشاند كه صاحب آن نيز در انتظارش نيست، گاه او را به دروغ، گاهى به تكبّر، گاهى به خدعه و نيرنگ، گاه به جنگ و جدال می کشاند.
6ـ امام صادق(عليه السلام) در حديثى مى فرمایند: هنگامى كه موسى بن عمران(عليه السلام) مى خواست از استاد و معلّمش خضر(عليه السلام) جدا شود از او تقاضاى پند و اندرز كرد، از جمله توصيه هاى خضر(عليه السلام) اين بود: «اِيّاكَ وَ اللَّجاجَةَ اَوْ تَمْشِى فِى غَيْرِ حاجَة اَوْ اَنْ تَضْحَكَ مِنْ غَيرِ عَجَب وَ اذْكُرْ خَطِيئَتِكَ وَ اِيّاكَ وَ خَطايا النّاسِ»(6)؛ (از لجاجت بپرهيز و همچنين از گام برداشتن در طريقى كه نياز تو در آن نيست [دخالت در امورى كه با تو ارتباط ندارد] و همچنين از خنده هاى بى معنى، و همواره به ياد گناهان خويش باش و از بررسى گناهان مردم بپرهيز). در اين حديث لجاجت هم رديف گام هاى بى هدف و دخالت در امورى است كه به انسان ارتباطى ندارد، و نشان مى دهد که انسان لجوج هرگز تابع منطق نيست.
7ـ امام على(عليه السلام) در حديث پر معناىی می فرمایند: «مَنْ لَجَّ وَ تَمادَى فَهُوَ راكِسٌ الَّذِى رانَ اللّهُ عَلَى قَلْبِهِ وَ صارَتْ دائِرَةُ السّوُءِ عَلَى رَأْسِهِ»(7)؛ (كسى كه لجاجت كند و اين راه را همچنان ادامه دهد، او كسى است كه فكرش وارونه مى شود و خداوند زنگار بر قلبش مى نهد و بديها و بدبختى ها بر گرد وجود او دور مى زند).
آنچه بیان شد نمونه بارزى از احاديثی است كه نشان مى دهد اين خوى زشت در ردیف رذايلى است كه صاحبش را بدبخت و بيچاره مى كند، از حق دور ساخته، و به باطل نزديك مى كند و به سرنوشتی دردناك گرفتار مى سازد.(8)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.