پاسخ اجمالی:
انسان اگر از فطرت پاك نخستين منحرف شود، بیش از هر چیزی، به جدل روى مى آورد، و با سخنان باطل و تعصب آلودش در برابر حق مى ايستد. خداوند در مورد این افراد می فرمايد: «کسانی که بدون علم یا هدايت پیشوایی آگاه و یا كتابی روشنگر، مجادله می کنند پیرو شیطان اند. این افراد که سبب گمراهى ديگران مى شوند، در دنيا رسوا، و در آخرت گرفتار عذاب خواهند شد».
پاسخ تفصیلی:
در آيه 54 سوره کهف، سخن از انسان هاى لجوج و متعصب و تربيت نايافته است. این آیه مى فرمايد: (ما در اين قرآن هر گونه مثلى را براى مردم بيان كرديم [و براى هدايت آن ها نمونه هايى از تاريخ تكان دهنده پيشينيان، از حوادث دردناك زندگى افراد بى ايمان، از شاهان ستمگر و سركش و از اقوام لجوج و متعصب آورديم] ولى انسان بيش از هر چيز [در برابر حق] به مجادله مى پردازد [و راه وصول حق را به روى خود مى بندد])؛ «وَ لَقَدْ صَرَّفْنا فِى هذا الْقُرآنِ لِلنّاسِ مِن كُلِّ مَثَل وَ كانَ الاْنْسانُ اَكْثَرَ شَىء جَدَلا».
از اين تعبير به خوبى استفاده مى شود كه انسان اگر از فطرت پاك نخستين منحرف شود، بیش از هر چیزی، به جدل روى مى آورد، و با سخنان باطل و تعصب آلودش در برابر حق مى ايستد و راه هدايت را به روى خود مى بندد و اين بزرگترين بلاى جان او در طول تاريخ است. در آيه ديگري ضمن تعريف روشنى از مجادله باطل، سرنوشت مجادله كنندگان را بيان مى كند و مى فرمايد: (بعضى از مردم بدون هيچ علم و دانشى به مجادله درباره خدا بر مى خيزند و از هر شيطان متمرّدى پيروى مى كنند)؛ «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يُجادِلُ فِى اللّهِ بِغَيْرِ عِلْم وَ يَتَّبِعُ كُلَّ شَيْطان مَرِيد».(1)
جمعى از مفسران گفته اند: «این آیه درباره نضر بن حارث، یکی از مشركان لجوج و متعصب، نازل شده كه درباره قرآن سخنان واهى مى گفت، و فرشتگان را دختران خدا مى پنداشت». ولى پيدا است كه مفهوم آيه عموميت دارد، و تمام كسانى را كه بدون علم و آگاهى و تنها از روى تعصب و لجاجت بحث و جدل مى كنند شامل مى شود. جالب اين كه در آخر اين آيه مجادله كنندگان را پيرو هر شيطان متمردى شمرده است. اين تعبير نشان مى دهد جدال باطل، راه شيطان است، و شياطین در مجادله كنندگان نفوذ مى كنند، و آنها را به راه خود مى كشاند. توصيف شيطان به «مَرِيد» (يعنى متمرّد) بيانگر اين حقيقت است كه مجادله كنندگان در صف متمردان و سركشان در مقابل حق قرار دارند.(2) و منظور از جمله «يُجادِلُ فِى اللّهِ»، اين است كه درباره صفتى از صفات خدا يا اصل وجود خداوند، يا قدرت و علمش، يا كارهاى او به مجادله بر مى خيزد و به هرحال مذمت شديد جدال باطل از اين آيه به خوبى روشن مى شود. همين معنى با اضافاتى در آيه هشتم همين سوره (سوره حج) آمده است، مى فرمايد: (بعضى از مردم هستند كه درباره خدا بدون هيچ علم و دانشى و هدايت و كتاب روشنى به مجادله بر مى خيزند)؛ «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يُجادِلُ فِى اللّهِ بِغَيْرِ عِلْم وَ لا هُدًى وَ لا كِتاب مُنِير».
اشاره به اين كه بحث و گفتگو اگر آميخته با علم و آگاهى شخصى يا هدايت و راهنمايى پيشوايى آگاه، يا كتاب روشنى از كتب آسمانى باشد نه تنها ضررى ندارد، بلكه مى تواند كليد حل مشكلات باشد. ولى هنگامى كه امور سه گانه بالا (علم و آگاهى شخصى، راهنمايى پيشوايان آگاه، كتاب هاى روشنى بخش آسمانى) وجود نداشته باشد، مجادله از طريق هوا و هوس و تعصب ها و لجاجت ها صورت مى گيرد كه نتيجه اش گمراهى و بدبختى است. از آيه نهم اين سوره نيز به خوبى استفاده مى شود كه يكى از سرچشمه هاى جدال باطل، كبر و خود برتر بينى است كه سبب گمراهى ديگران نيز مى شود، و اين گونه افراد در دنيا رسوا، و در آخرت گرفتار عذاب سوزان مى شوند؛ «ثانِىَ عِطْفِهِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللّهِ لَهُ فِى الدُّنْيا خِزْىٌ وَ نُذِيقُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ عَذابَ الْحِرِيقِ».(3)،(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.