پاسخ اجمالی:
خداوند در آيه 56 سوره غافر «تکبر» را ريشه اصلى مجادله دانسته و می فرماید: «كسانى که جدل و ستيزه جويى مى كنند در دل هايشان فقط كبر و غرور است»، و از آنجا که اين رذيله اخلاقى يكى از دامهاى خطرناك شيطان است، می فرماید: «به خدا پناه ببر». قرآن همچنين تعصب، لجاجت، کینه توزی و عداوت را از سرچشمه هاى جدال باطل دانسته، که اجازه تسليم در برابر حق را به انسان نمى دهد.
پاسخ تفصیلی:
خداوند در آيه 56 سوره غافر با اشاره به يكى از سرچشمه ها و انگيزه هاى اصلى اين رذيله اخلاقى، مى فرمايد: (كسانى كه در آيات خدا بدون هيچ گونه دليل و مدركى كه براى آنها آمده باشد، جدل و ستيزه جويى مى كنند در دل هايشان فقط كبر و غرور است و [بدانند که] هرگز به منظور خود نخواهند رسيد)؛ «اِنَّ الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِى آياتِ اللّهِ بِغَيْرِ سُلْطان اَتاهُمْ اِنْ فِى صُدُورِهِمْ اِلاّ كِبْرٌ ما هُمْ بِبالِغِيهِ».
واژه «سُلْطان» در اين گونه موارد به معنى دليل و حجت و برهان است كه شامل امور سه گانه اى كه در آيه قبل آمده، مى شود، هم علم و آگاهى شخصى را مى گيرد و هم هدايت پيشوايان آگاه، و هم راهنمائى كتب آسمانى. جالب اين كه مى گويد: ريشه اصلى مجادله و ستيزه جويى آنها، تكبرى است كه در درون جان آنها جايگزين شده، و از طريق جدال باطل، مى خواهند به بزرگى برسند، ولى هرگز به آن نخواهند رسيد، بلكه ذليل و خوار مى شوند. از آنجا كه اين رذيله اخلاقى يكى از دامهاى خطرناك شيطان است، در ادامه آيه مى فرمايد: (اكنون كه چنين است به خدا پناه بر كه او شنوا و دانا است؛ «فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ اِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ».
همچنين در آيه 58 سوره زخرف، به يکي ديگر از سرچشمه هاي جدال باطل اشاره مي کند، در اين آيه سخن از مشركانى است كه بر كفر و شرك خود اصرار داشتند و براى توجيه كارهايشان در برابر پيامبر(صلى الله عليه وآله) به مجادله بر مى خاستند، هنگامى كه قرآن مى گويد شما و معبودهايتان آتشگيره جهنم هستيد، آنها در مقام مجادله مى گفتند: (آيا خدايان ما بهتر است يا مسيح؟ او هم معبود واقع شد و بايد وارد دوزخ شود)؛ «وقالُوا ءَآلِهَتُنا خَيْرٌ اَمْ هُوَ». سپس قرآن مى افزايد: آنها حقيقت را مى دانند (و اين مثل را جز از روى جدال براى تو نزدند، بلكه آنها گروهى كينه توز و پرخاشگرند)؛ «ما ضَرَبُوهُ لک اِلاّ جَدَلا بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ». سپس قرآن به تفاوت ميان حضرت مسيح(عليه السلام) و بت ها پرداخته و مى فرماید: (مسيح(عليه السلام) بنده اى بود كه نعمت خود را بر او تمام كرده بوديم)؛ «اِنْ هُوَ اِلاّ عَبْدٌ اَنْعَمْنا عَلَيْهِ».(1) اشاره به اين كه او خود را بنده خدا مى دانست، و هرگز راضى نبود كسى او را پرستش كند، و اگر ديگران راه انحراف پوييدند و او را يكى از خدايان سه گانه پنداشتند، گناهى متوجه او نيست، و نبايد از دوزخيان باشد، بنابراين قابل مقايسه با بت ها يا افرادى مثل فرعون نيست. جمله «بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ» نشان مى دهد كه يكى از سرچشمه هاى جدال به باطل، خصومت ها و عداوت ها است كه انسان را به ستيزه جويى غير منطقى وا مى دارد. و غالباً خودش مى داند باطل مى گويد، ولى كينه توزى و عداوت، به او اجازه تسليم در برابر حق نمى دهد.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.