پاسخ اجمالی:
صفات رذيله با یکدیگر رابطه نزديكی دارند و غالبا علت و معلول يكديگر محسوب مى شوند. «مراء» و «جدال» نیز از این امر مستثنی نیست و از سایر صفات زشت، سرچشمه مى گيرد؛ صفاتی مانند: تکبر و غرور، خودنمايی و ریاکاری، جهل و نادانی نسبت به موقعيت خويش و دیگران، انتقام جويی، حسد، تعصب، دنیا پرستی و جاه طلبی و ... این موارد انسان را به بحث هاى دور از ادب و انسانيت مى كشاند و وادار به ایستادگی در برابر حق مى كند.
پاسخ تفصیلی:
با توجه به رابطه نزديك و ارتباط صفات رذيله با یک دیگر، غالب آنها علت و معلول يكديگر محسوب مى شوند، در واقع اين خلق و خوى نكوهيده، یعنی جدال و مراء و پرخاشگرى بى منطق، از صفات زشت ديگری سرچشمه مى گيرد.
1ـ كبر و غرور از عوامل مهم جدال و مراء است، كه به انسان اجازه نمى دهد به آسانى در برابر حق تسليم شود، و او را وادار مى كند كه براى حفظ برترى جويى خود، حق را انكار نمايد. امام صادق(عليه السلام) در حديثى که از پدران بزرگوارش(عليهم السلام) نقل شده، می فرماید: «اِنَّ مِنَ التَّواضُعِ اَنْ يَرْضى الرَّجُلُ بِالْمجْلِسِ دُونَ الْمجْلِسِ وَ اَنْ يُسَلِّمَ عَلى مَنْ يَلْقى وَ اَنْ يَتْرُكَ الْمِراءَ وَ اِنْ كانَ مُحِقّاً وَ لا يُحِبَّ اَنْ يُحْمَدَ عَلَى التَقْوى»(1)؛ (در اين حديث امام چهار چيز را نشانه تواضع دانسته: نشستن در هر جاى مجلس كه ميسّر باشد و سلام كردن بر هر كسى كه ملاقات مى كند و ترك مراء هر چند حق با او باشد و اینکه دوست نداشته باشد از او به عنوان فردی متقی تعریف و تمجید کنند).
2ـ خودنمائى و اظهار فضل و رياكارى يكى ديگر از انگيزه هاى جدال و مراء و جرّ و بحث هاى پرخاشگرانه است، كه بسيار متداول و معمول است، به ويژه در مجلسى كه گروهى از عوام حضور داشته باشند و بخواهد فضيلت خويش را به آنان نشان دهد يا بخواهد در برابر ارباب فضل جايى براى خود بگشايد. امام حسين(عليه السلام) در حديثى می فرمایند: «وَ اِنَّ الشَّيْطانَ لَيُوَسْوِسُ لِلرَّجُلِ وَ يُناجيِهِ وَ يَقُولُ ناظِرِ النّاسِ فِى الدِّيِنِ كَىْ لا يَظُنُّوا بِكَ الْعَجْزَ وَ الْجَهْلَ»(2)؛ (شيطان پيوسته انسان را وسوسه مى كند و در گوش او مى خواند و مى گويد با مردم در امر دين مناظره كن تا گمان نكنند تو عاجز و نادانى).
امام صادق(عليه السلام) در حديثى طالبان علم را به سه گروه تقسيم مى كند، گروهى كه براى جدال و مراء طالب علمند، گروهى براى فخرفروشى بر مردم و گروه ديگرى براى فهميدن و انديشيدن (و عمل كردن) سپس در توصيف گروه اول مى فرمايد: «فَصاحِبُ الْجَهْلِ وَ الْمِراءِ مُوذ مُمار مُتَعَرِّض لِلْمَقالِ فى اَنْدِيَةِ الرِّجالِ»؛ (آن كس كه علم را براى جدال و مراء مى طلبد سخنانش آزاردهنده و پرخاشگرانه است، در مجالسى كه شخصيت ها حضور دارند سخن مى گويد [و خودنمايى و اظهار فضل مى كند])، و در پايان حديث امام(عليه السلام) این دسته از افراد را نفرين کرده و مى فرماید: «فَدَقَ اللّهُ مِنْ هذا خَيْشُوُمَهُ»(3)؛ (خداوند بينى او را بر خاك بمالد).
3ـ از انگيزه هاى ديگر جدال و گفتگوهاى پرخاشگرانه، جهل و نادانى نسبت به مقام خويشتن و ديگران است چرا كه خود را، بزرگترين و عالمترين، و ديگران را جاهل و نادان مى پندارد، لذا امام صادق(عليه السلام) در حديثى پس از آن که مراء را يك بيمارى دردناك مى شمرد و آن را از خوی هاى شيطانى معرفى مى كند، مى فرمايد: «فَلا يُمارى فى اَىِّ حال كانَ اِلاّ مَنْ كانَ جاهِلا بِنَفْسِهِ وَ بِغَيْرِهِ»(4)؛ (هيچ كس در هيچ حالى مراء نمى كند مگر آنكه نسبت به موقعيت خود و ديگران جاهل است).
4 و 5ـ انتقام جوئى و حسد دو انگيزه ديگر از انگيزه هاى جدال و مراء است؛ براى بی آبرو ساختن طرف مقابل، و برای انتقام، و برای آن که حسادت خود را اعمال نمايد و برای کاستن از قدر و مقام او در نظرها، متوسل به جر و بحث هاى توام با توهين و تحقير مى شود تا از اين طريق، آبى بر آتش كينه و حسدی كه در دل مخفی کرده، بپاشد.
6ـ تعصب و لجاجت از عوامل مهم جدال و مراء هستند، زیرا اشخاص متعصب و لجوج حاضر نيستند به آسانى دست از عقائد فاسد خود بردارند، لذا با پافشاری بر روى آنها، پيوسته جرّ و بحث مى كنند، آسمان و ريسمان را به هم مى بافند تا اعتقاد فاسد خود را بر كرسى بنشانند؛ همان كارى كه بسيارى از كافران و مشركان در برابر رسول خدا(صلى الله عليه وآله) و ساير پيامبران انجام می دادند. نمونه روشن آن، گفتگوى بت پرستان بابل در برابر ابراهيم بت شكن(عليه السلام) در آن هنگام كه منطق گوياى ابراهيم، آنان را در بن بست شديد قرار داد و موقتاً از خواب غفلت بيدار شدند، اما تعصب و لجاجت همانند يك ابر ظلمانى، پرده هاى تاريك بر فكر و عقل آنها انداخت و باز هم به مقاومت احمقانه خود ادامه دادند!
7ـ دنيا پرستى به عنوان عامل اصلى همه گناهان يا اكثر گناهان، يكى دیگر از عوامل مهم جدال و مراء محسوب مى شود، زیرا افراد گرفتار اين رذيله، مى خواهند از اين طريق مقامى در جامعه براى خود كسب كنند و به وسيله آن به نام و نانی برسند و دنياى خود را آباد نمایند.
كوتاه سخن اينكه عوامل منفى فراوانى دست به دست هم مى دهد و انسان را به جرّ و بحث هاى دور از ادب، انسانيت و انصاف مى كشاند و او را وادار مى كند كه با لجاجت و سرسختى در برابر حق بايستد و و از باطل دفاع كند.(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.