پاسخ اجمالی:
امام علي(ع) درباره انجام اعمال شايسته به فرزندش می فرماید: «در عمل بكوش آن چنان كه سزاوارِ مانند توست از نظر كوچكى قدر و منزلت و كمى قدرت و فزونى عجز و نياز شديدت به پروردگارت، در راه اطاعتش بكوش، از عقوبتش ترسان باش و از خشمش بيمناك؛ زيرا او تو را جز به نيكى امر نكرده و جز از قبيح و زشتى باز نداشته است».
پاسخ تفصیلی:
امام علي(عليه السلام) در بخشی از نامه 31 «نهج البلاغه» كه به فرزندش امام حسن(علیه السلام) خطاب كرده، بعد از بيان عظمت خداوند و يگانگى و ازليت و ابديت و احاطه ربوبيت او بر جميع عالَم، در ادامه با مخاطب ساختن فرزندش امام حسن(علیه السلام)، او را به كوچكى و ناتوانيش و نيازهاى فراوانش در برابر خداوند توجّه مى دهد و مى فرمايد: (حال كه اين حقيقت را شناختى، در عمل بكوش آن چنان كه سزاوارِ مانند توست از نظر كوچكى قدر و منزلت و كمى قدرت و فزونى عجز و نياز شديدت به پروردگارت)؛ «فَإِذَا عَرَفْتَ ذَلِكَ فَافْعَلْ كَمَا يَنْبَغِي لِمِثْلِكَ أَنْ يَفْعَلَهُ فِي صِغَرِ خَطَرِهِ(1)، وَ قِلَّةِ مَقْدِرَتِهِ، وَ كَثْرَةِ عَجْزِهِ، و عَظِيمِ حَاجَتِهِ إِلَى رَبِّهِ».
چهار وصفى را كه امام(عليه السلام) براى فرزندش بر شمرده اوصافى است درباره همه انسانها؛ همه در پيشگاه خداوند كوچك اند و قدرتشان ناچيز و عجزشان فراوان و نيازشان به پروردگارشان زياد؛ مشروط بر اينكه انسان، خويشتن را بشناسد و به خودفراموشى گرفتار نگردد كه در اين صورت از طريق بندگى خارج نخواهد شد و گام در طريق طغيان نخواهد گذاشت. آرى شناخت عظمت خدا و معرفت به كوچكى خويش در برابر او سرچشمه عبوديت و بندگى است و فراموشى آن سرآغاز طغيان و ظلم و بيدادگرى است. «قرآن مجيد» مى فرمايد: «وَ لَا تَكُونُوا كَالَّذينَ نَسُوا اللهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُون»(2)؛ (و همچون كسانى نباشيد كه خدا را فراموش كردند و خداوند نيز آنها را به خودفراموشى گرفتار كرد؛ آنها گناهكارانند).
آن گاه امام(عليه السلام) راه را به فرزند دلبندش نشان مى دهد كه انجام اعمال شايسته چگونه است، مى فرمايد: (در راه اطاعتش بكوش، از عقوبتش ترسان باش و از خشمش بيمناك؛ زيرا او تو را جز به نيكى امر نكرده و جز از قبيح و زشتى باز نداشته است)؛ «فِي طَلَبِ طَاعَتِهِ، وَ الْخَشْيَةِ مِنْ عُقُوبَتِهِ، وَ الشَّفَقَةِ مِنْ سُخْطِهِ، فَإِنَّهُ لَمْ يَأْمُرْكَ إِلَّا بِحَسَنٍ، وَ لَمْ يَنْهَكَ إِلَّا عَنْ قَبِيحٍ».
امام(عليه السلام) در اينجا عمل شايسته را در سه چيز خلاصه كرده است: اطاعت و فرمانبرداری، ترس از عقوبت و اشفاق از خشم او.
بديهى است كه خشيت و اشفاق در برابر عقوبت و خشم پروردگار، انگيزه طاعت است، بنابراين امام(عليه السلام) نخست به اطاعت پروردگار اشاره كرده و سپس بر انگيزه هاى آن تأكيد ورزيده است و تفاوت خشيت و اشفاق در اين است كه خشيت به معناى خوف و ترس ولى شفقت و اشفاق ترس آميخته با اميد است، بنابراين ترس از عقوبت خداوند، همچون ترس از حادثه وحشتناك، نااميد كننده نيست؛ بلكه ترسى آميخته با اميد به لطف و عطوفت و كرم پروردگار است.
جمله «فَإِنَّهُ لَمْ يَأْمُرْكَ ... » اشاره به اين است: گمان مبر اطاعت تو از پروردگار چيزى بر جاه و جلال او مى افزايد يا خداوند نيازى به آن دارد، به عكس تو نيازمند به او هستي؛ زيرا تو را به نيكى هايى كه مايه سعادت توست امر فرموده و از قبايح و زشتى هايى كه تو را به بدبختى و شقاوت مى كشاند نهى كرده است.
اين جمله دليل روشنى بر حُسن و قُبح عقلى است كه متأسّفانه جمعى از مسلمانان كه از مكتب اهل بيت(عليهم السلام) و تمسك به كتاب و عترت دور مانده اند با آن به مخالفت برخاسته اند و مسئله اى بديهى عقلى را به سبب انگيزه هاى نادرست انكار كرده اند.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.