پاسخ اجمالی:
امام علی(ع) به عبرت گرفتن از سرنوشت گذشتگان توصیه می فرمایند و به این نکته توجه می دهند که آنها از شما قدرتمندتر و دارای عمری طولانی تر بودند؛ اما می بینید که بعد از كاخ نشينی و زندگى پر زرق و برق دنيا به چه روزى گرفتار شدند، آنها درمیان گورهایی هستند که ساختمانش تنها با خاك برپا گشته، قبرهايى كه به يكديگر نزديك است، ولى ساكنانش از يكديگر دورند و فنا و فرسودگى آنها را در هم كوبيده و سنگها و خاكها جسمشان را خورده است.
پاسخ تفصیلی:
امام(عليه السلام) در خطبه 226 نهج البلاغه پس از بیان اینکه اقوام پیشین از شما قدرتمندتر و دارای عمری طولانی تر بودند، به اين نكته قابل توجّه اشاره مى فرمايد كه بعد از كاخ نشين بودن و زندگى پر زرق و برق دنيا به چه روزى گرفتار شدند: (سرانجام قصرهاى بلند و محكم [و بساط عيش و نوش و تختهاى زينتى و] پشتيهاى نرم و راحت را به تخته سنگهاى لحد گورستان و قبور به هم چسبيده و لحدهاى چيده شده مبدل ساختند)؛ «فَاسْتَبْدَلُوا بِالْقُصُورِ الْمُشَيَّدَةِ(1)، وَ النّمَارِقِ(2)الْمُمَهَّدَةِ، الصُّخُورَ وَ الاَْحْجَارَ الْمُسَنَّدَةَ(3)وَ الْقُبُورَ اللّاطِئَةَ(4)الْمُلْحَدَةَ(5)».
راستى چه دردناك است كه انسان از اوج قدرت در حالى كه غرق ناز و نعمت است به جايى منتقل مى شود كه از هر نظر نقطه مقابل آن است؛ نه خانه اى، نه شمعى، نه چراغى، نه بسترى و نه ناز و نعمتى. البتّه اين درد و رنج براى آنهاست كه با آن زندگى پر زرق و برق خو گرفته بودند؛ امّا آنها كه زندگى زاهدانه و ساده اى داشتند از اين دگرگونى و تحوّل ناراحت نمى شوند به ويژه آنكه قبر براى آنها «رَوْضَةٌ مِنْ رِياضِ الْجَنَّةِ»؛ (باغی از باغهای بهشت برزخ) محسوب مى شود. آنگاه به بيان دقيقى از وضع قبرها و ساكنانش پرداخته، مى فرمايد: «همان گورهايى كه درگاهش بر خرابى بنا شده و ساختمانش تنها با خاك برپا گشته، قبرهايى كه به يكديگر نزديك است، ولى ساكنانش از يكديگر دورند. آنها در ميان اهل محلّه وحشت و افراد [به ظاهر] فارغ البالی که [در واقع] گرفتارند قرار گرفته اند)؛ «الَّتي قَدْ بُنِيَ عَلَى الْخَرَابِ فِنَاؤُهَا(6)، وَ شُيِّدَ بِالتُّرَابِ بِنَاؤُهَا؛ فَمَحَلُّهَا مُقْتَرِبٌ، وَ سَاكِنُهَا مُغْتَرِبٌ، بَيْنَ أَهْلِ مَحَلَّة مُوحِشِينَ، وَ أَهْلِ فَرَاغ مُتَشَاغِلِينَ».
آرى! اگر كاخهاى آنها با مصالح گران قيمت ساخته شده بود كه از نقاط مختلف با زحمت فراوان گردآورى كرده و منتقل مى ساختند، خانه قبرشان با مصالحى بى ارزش يعنى مشتى خاك بنا شده است. ساكنان اين خانه ها [خانه هاى قبر] در دو حالت متضاد قرار دارند: هم نزديكند و هم دور، نزديك اند از نظر مكان و دورند از نظر ارتباط. يا چنان به خويشتن مشغول اند كه به ديگرى نمى پردازند و يا اجازه ندارند كه با هم مرتبط شوند. به ظاهر كارى ندارند، امّا در واقع بسيار گرفتارند، زيرا هر چند چيزى از كارهاى دنيوى در آنجا نيست امّا چنان گرفتار اعمال خويش اند كه به ديگرى نمى پردازند [البتّه همه اينها در زندگى برزخى رخ مى دهد].
آنگاه امام(عليه السلام) در تكميل اين سخن مى فرمايد: (آنها هرگز انسى به وطنهاى خود [يعنى قبرها] پيدا نمى كنند و همچون همسايگان با يكديگر ديدارى ندارند با اينكه به هم نزديك اند و خانه هايشان در كنار يكديگر است)؛ «لا يَسْتَأْنِسُونَ بِالاَْوْطَانِ، وَ لا يَتَوَاصَلُونَ تَوَاصُلَ الْجِيرَانِ، عَلَى ما بَيْنَهُمْ مِنْ قُرْبِ الْجِوَارِ، وَ دُنُوِّ الدَّارِ». جمله «لا يَسْتَأْنِسُونَ بِالاَْوْطَانِ» ممكن است اشاره به اين باشد كه آنها هر چند ساليان درازى است در قبرها خفته اند، ولى هرگز به آن علاقه ندارند و انس نمى گيرند. اين احتمال نيز در تفسير اين جمله داده شده كه منظور ترك رابطه با وطنهاى خود در عالم دنياست كه هرگز فكر بازگشت به وطن نمى كنند، ولى معناى اوّل به قرينه جمله «وَ لا يَتَوَاصَلُونَ...» صحيح تر به نظر مى رسد.
در پايان اين بخش به اين نكته اشاره مى فرمايد كه چرا نمى توانند با هم رابطه برقرار كنند: «چگونه ممكن است با هم ديدار كنند در حالى كه فنا و فرسودگى با سينه سنگين خود آنها را در هم كوبيده و سنگها و خاكها جسمشان را خورده است)؛ «وَ كَيْفَ يَكُونُ بَيْنَهُمْ تَزَاوُرٌ، وَ قَدْ طَحَنَهُمْ بِكَلْكَلِهِ(7)الْبِلَى، وَ أَكَلَتْهُمُ الْجَنَادِلُ(8)وَ الثَّرَى!(9)». اشاره به اينكه آنها هر چند در قبرهاى ديوار به ديوار هم خفته اند، ولى همه قدرت خويش را از دست داده و به مشتى خاك تبديل شده اند، ديدار چگونه در ميان استخوانهاى پوسيده و خاكهاى بى جان امكان پذير است؟!
به گفته شاعر عرب:
غَريبٌ وَ أطْرافُ الْبُيُوتِ تَحُوطُهُ *** ألا كُلُّ مَنْ تَحْتَ التُّرابِ غَريبٌ
خفتگان در زير خاك غريب اند و ديوارهاى قبر از هر سو آنها را احاطه كرده، آرى! همه خفتگان در زير خاك غريب اند.
آنچه در کلام امام(علیه السلام) آمد به قرينه جمله هايى كه در آخر آن بود مربوط به جسم انسانها پس از مرگ است؛ جسم ها هستند كه مى پوسند و خاك مى شوند جسمها هستند كه با هم ديدارى ندارند و همه در هاله اى از غربت فرو رفته اند. و اگر مى بينيم امام(عليه السلام) در اين عبارات تنها بر سرنوشت جسمانى انسان تكيه مى كند و سخنى از ارواح نمى گويد به دليل آن است كه غالب مردم در اين دنيا به پرورش جسم و لذّات جسمانى مى پردازند، امام(عليه السلام) مى فرمايد: «سرانجام اين جسم به كجا منتهى مى شود، بيدار باشيد و اين همه براى نيل به لذات جسمانى مرتكب انواع گناهان نشويد».(10)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.