پاسخ اجمالی:
ایشان در مورد اموات می فرماید: جسم آنها هیچ احساسی ندارد و تمام رابطه هایش با محیط اطراف گسسته شده است. وضعیت شان نسبت به سرای دیگر اینگونه است که خطرات آن را وحشتناك تر از آنچه مى ترسيدند، يافتند و نشانه هاى پاداش را بزرگ تر از آنچه مى پنداشتند مشاهده كردند. مهلتی که برای رسیدن به جایگاهشان داده شده است، عالَمى از بيم و اميد براى آنها فراهم ساخته كه اگر قادر بر سخن گفتن بودند از وصف آنچه در آنجا مشاهده كرده اند عاجز مى ماندند.
پاسخ تفصیلی:
امام(عليه السلام) بعد از ملامت شديد و سرزنش كسانى كه به قبور پيشينيان واجساد متلاشى شده نياكانشان افتخار مى كنند، به بيان اين نكته مى پردازد كه سرنوشت آنها مى تواند درس عبرت و اندرز تكان دهنده اى براى بازماندگان باشد، مى فرمايد: (آنها پيش از شما به كام مرگ كه سرنوشت نهايى شماست فرو رفتند و قبل از شما به اين آبشخور وارد شدند؛ همانها كه صاحب مقامات عزّت و مركبهاى افتخار بودند؛ گروهى سلاطين و گروهى رعايا)؛ «أولئِكُمْ سَلَفُ غَايَتِكُمْ(1)،وَ فُرَّاطُ(2)مَنَاهِلِكُمْ(3)،الَّذينَ كانَتْ لَهُمْ مَقَاوِمُ(4)الْعِزِّ، وَ حَلَبَاتُ(5)الْفَخْرِ، مُلُوكاً وَ سُوَقاً(6)».
سپس براى توضيح بيشتر مى فرمايد: (آنها درون قبرها خزيده اند و زمين در آنجا بر آنها مسلّط شد. از گوشتهايشان خورد و از خونهايشان نوشيد)؛ «سَلَكُوا فِي بُطُونِ الْبَرْزَخِ سَبِيلاً سُلِّطَتِ الاَْرْضُ عَلَيْهِمْ فِيهِ، فَأَكَلَتْ مِنْ لُحُومِهِمْ، وَ شَرِبَتْ مِنْ دِمَائِهِمْ». سپس در توضيح بيشتر مى فرمايد: (آنها در حفره هاى گور خويش به صورت جمادى درآمده اند كه هرگز نموّى ندارند و ناپيدايانى كه اميد يافت شدنشان نيست. حوادث هراس انگيز هرگز آنها را در وحشت فرو نمى برد و دگرگونى حالات، آنان را اندوهگين نمى سازد به زلزله ها و لرزه ها اعتنايى ندارند و به صداهاى وحشتناك گوش فرا نمى دهند [و در يك كلمه هيچ گونه احساسى در برابر هيچ حادثه اى ندارند، زيرا مردگانى فاقد روحند و جسمى بى جان] غايبانى هستند كه انتظار بازگشتشان نيست و شاهدانى كه هرگز حضور ندارند. آنها جمع بودند و پراكنده شدند و با يكديگر الفت داشتند و جدا گشتند)؛ «فَأَصْبَحُوا فِي فَجَوَاتِ(7)قُبُورِهِمْ جَمَاداً لاَ يَنْمُونَ، وَ ضِمَاراً(8)لاَيُوجَدُونَ؛ لاَ يُفْزِعُهُمْ وُرُودُ الاَْهْوَالِ، وَ لاَ يَحْزُنُهُمْ تَنَكُّرُ الاَْحْوَالِ، وَ لاَ يَحْفِلُونَ(9)بِالرَّوَاجِفِ(10)، وَ لاَ يَأْذَنـُونَ لِلْقَواصِفِ(11). غُيَّباً لاَ يُنْتَظَرُونَ، وَ شُهُوداً لاَ يَحْضُرُونَ، وَ إِنَّمَا كَانُوا جَمِيعاً فَتَشَتَّتُوا، وَ آلاَفاً(12)فَافْتَرَقُوا».
آنچه در اين عبارات تكان دهنده آمده است اشاره به ظاهر جسم مردگان است، هر چند روح آنها در عالم ديگر داراى هر گونه احساس، هول و ترس، غم و اندوه مى باشد. آرى در يك لحظه، انسان هوشيار و خندان يا غمگين و با نشاط يا محزون و پراحساس و پرتحرّك، ناگهان چشم از دنيا مى پوشد و همه ظواهر و آثار حيات برچيده مى شود به گونه اى كه با قطعه سنگ بى روحى هيچ تفاوتى ندارد.
سپس امام(عليه السلام) به نكته ديگرى در اين زمينه اشاره كرده، مى فرمايد: (اگر اخبارشان به دست فراموشى سپرده شده و خانه هايشان در سكوت فرو رفته، بر اثر طول زمان و دورى از محل سكونت نيست، بلكه جامى به آنها نوشانده شده كه به جاى سخن گفتن گنگ بودن و به جاى شنوايى كر شدن را به آنها داده و حركاتشان به سكون مبدّل شده است و در نگاه اوّل چنين پندارى كه همگى افتاده اند و به خواب فرو رفته اند)؛ «وَ مَا عَنْ طُولِ عَهْدِهِمْ، وَ لاَ بُعْدِ مَحَلِّهِمْ، عَمِيَتْ أَخْبَارُهُمْ، وَ صَمَّتْ دِيَارُهُمْ، وَ لكِنَّهُمْ سُقُوا كَأْساً بَدَّلَتْهُمْ بِالنُّطْقِ خَرَساً، وَ بِالسَّمْعِ صَمَماً، وَ بِالْحَرَكَاتِ سُكُوناً، فَكَأَنَّهُمْ فِي ارْتِجَالِ(13)الصِّفَةِ صَرْعَى(14)سُبَات(15)». چه تعبير گويا و تكان دهنده اى و چه گفتار بيدارگر و هوشيار كننده اى! آرى! آنها چنان فراموش شدند كه گويى قرنها با ما فاصله داشتند و چنان خانه هاى آنها خاموش است كه گويى ساليان دراز از آن رخت بربستند، درحالى كه گاه در يك لحظه كوتاه، جام مرگ را نوشيدند و همه چيز پايان گرفت.
سپس امام در تعبيرات پرمعنا و تكان دهنده ديگرى مى افزايد: (آنان همسايگانى هستند كه با يكديگر انس نمى گيرند و دوستانى كه به ديدار هم نمى روند. رشته هاى شناسايى در ميان آنها كهنه شده و اسباب برادرى، قطع گرديده است. با اينكه همه جمع اند ولى تنهايند و با اينكه دوستند از يكديگر دورند. نه براى شب صبحگاهى مى شناسند و نه براى روز، شامگاهى. [آرى!] شب يا روزى كه رخت سفر مرگ در آن بسته و از آن كوچ كرده اند براى آنها جاودان خواهد بود)؛ «جِيرَانٌ لاَ يَتَأَنَّسُونَ، وَأَحِبَّاءُ لاَ يَتَزَاوَرُونَ. بَلِيَتْ بَيْنَهُمْ عُرَا(16)التَّعَارُفِ، وَ انْقَطَعَتْ مِنْهُمْ أَسْبَابُ الاِْخَاءِ، فَكُلُّهُمْ وَحِيدٌ وَهُمْ جَمِيعٌ، وَ بِجَانِبِ الْهَجْرِ وَ هُمْ أَخِلاَّءُ، لاَ يَتَعَارَفُونَ لِلَيْل صَبَاحاً، وَ لاَ لِنَهَار مَسَاءً. أَيُّ الْجَدِيدَيْنِ ظَعَنُوا فِيهِ كَانَ عَلَيْهِمْ سَرْمَداً».
آرى! همه چيز آنها با زندگان متفاوت است؛ خانه هاى قبر آنها ديوار به ديوار يكديگر است بى آنكه از هم باخبر باشند يا به ديدار يكديگر بروند؛ آنها در درون جمع خود تنهايند و در عين دوستى با يكديگر گويى از هم قهرند؛ اگر در شب از دنيا رفتند هرگز طلوع صبح را نمى بينند و اگر در روز چشم از جهان فرو بستند هرگز شب تاريكى نخواهند ديد و به گفته يكى از شعراى عرب:
لابُدَّ مِنْ يَوْم بِلا لَيْلَة *** أوْ لَيْلَة تَأتي بِلا يَوْم
سرانجام روزى خواهيم داشت بدون شب و يا شبى بدون روز.
سپس امام(عليه السلام) به بخش ديگرى از حالات مردگان و ارواح آنها هنگام مشاهده عذاب الهى يا پاداشهاى عظيم او اشاره كرده، مى فرمايد: (آنها خطرات آن جهان را وحشتناك تر از آنچه مى ترسيدند يافتند و آيات و نشانه هاى [پاداش و ثواب] را بزرگ تر از آنچه مى پنداشتند، مشاهده كردند و براى وصول به هر يك از اين دو نتيجه نهايى [بهشت يا دوزخ] تا رسيدن به قرارگاهشان مهلت داده شدند و عالَمى از بيم و اميد براى آنها فراهم ساخته كه اگر قادر بر سخن گفتن بودند از وصف آنچه در آنجا [از عذاب الهى] مشاهده كرده اند يا [از نعمتهاى عظيم خداوند] ديده اند عاجز مى ماندند)؛ «شَاهَدُوا مِنْ أَخْطَارِ دَارِهِمْ أَفْظَعَ(17)مِمَّا خَافُوا، وَرَأَوْا مِنْ آياتِهَا أَعْظَمَ مِمَّا قَدَّرُوا، فَكِلْتَا الْغَايَتَيْنِ مُدَّتْ لَهُمْ إِلَى مَبَاءَة(18)، فَاتَتْ مَبَالِغَ الْخَوْفِ وَ الرَّجَاءِ. فَلَوْ كَانُوا يَنْطِقُونَ بِهَا لَعَيُّوا(19)بِصِفَةِ مَا شَاهَدُوا وَ مَا عَايَنُوا».
در واقع آنچه امام(عليه السلام) در اينجا بيان فرموده همان چيزى است كه در خطبه 114 از نهج البلاغه با صراحت آمده است و مى فرمايد: «كُلُّ شَىْء مِنَ الدُّنْيا سَماعُهُ أَعْظَمُ مِنْ عَيانِهِ وَ كُلُّ شَىْء مِنَ الآخِرَةِ عَيانُهُ أعْظَمُ مِنْ سَماعِهِ»؛ (هر چيزى از دنيا، شنيدنش بزرگتر از ديدن آن است [و دور نمايش، دل انگيزتر از آن است كه باچشم از نزديك ديده مى شود] و هر چيزى از آخرت، ديدنش عظيم تر از شنيدن مى باشد). دليل آن هم روشن است، زيرا جهان آخرت، بسيار وسيع تر و گسترده تر است تا آنجا كه آن را در مقايسه با دنيا همچون دنيا با عالم جنين و رحم مادر دانسته اند.(20)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.