پاسخ اجمالی:
امام علي(ع) در نامه اي به «زیاد بن ابیه» می فرماید: «[اى زياد] اسراف را كنار بگذار و ميانه روى را پيشه نما، ميانه روى چيزى است كه خداوند متعال آن را دوست دارد و خداوند اسراف را مبغوض مى شمرد حتى دور انداختن يك هسته خرما؛ زيرا به درد چيزى مى خورد و حتى ريختن اضافه آب كه در ظرف آبخورى باقى مى ماند، و از امروز به فكر فردا باش، و از اموال دنيا به مقدار ضرورت براى خود نگاه دار و اضافه بر آن را براى روز نيازت از پيش بفرست ...».
پاسخ تفصیلی:
در مقدمه نامه 21 «نهج البلاغه» که امام علي(عليه السلام) به زیاد بن ابیه، فرماندار بصره نوشته، چنین آمده كه: «سعد [فرستاده اميرمؤمنان علي(عليه السلام)] گفته است كه تو به او دشنام داده اى و تهديد كرده اى و بر اثر كبر و غرور اجازه ملاقات به او نداده اى. چه چيز تو را به اين تكبر فرا خوانده در حالى كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: بزرگى شايسته ذات پاك خداست و هركس در اين امر با خدا به منازعه برخيزد خدا او را در هم مى شكند؟ [اضافه بر اين] سعد به من خبر داده كه تو انواع مختلف غذاها را در روز واحد بر سر سفره خود حاضر مى كنى و همه روز بدن خود را با روغن مخصوص چرب مى كنى [كه در واقع نوعى وسيله آرايش آن روز بود]».(1)
سپس امام(عليه السلام) به او دستور صدقه در راه خدا و كمك به ضعفا و فقرا مى دهد و همچنين به او مى فرمايد: «سخنان تو سخنان نيكان است؛ اما عملت عمل خاطيان و گنهكاران. اگر واقعاً چنين باشد به خود ستم كردى و اعمالت را بر باد دادى ...».(2)
با توجّه به آنچه در بالا آمد به سراغ نامه امام على(عليه السلام) مطابق آنچه مرحوم سيّد رضى آورده است مى رويم. امام(عليه السلام) نخست ضمن عباراتى كوتاه و پرمعنا چهار دستور به زياد مى دهد ابتدا مى فرمايد: «فَدَعِ الْإِسْرَافَ مُقْتَصِداً»؛ ([اى زياد] اسراف را كنار بگذار و ميانه روى را پيشه نما). اشاره به سفره هاى رنگين زياد و تجمّل پرستى اوست كه اين كار براى همه مسلمانان نكوهيده است مخصوصاً براى حاكمان و منصوبين از طرف آنها.
البتّه اسراف منحصر به زياده روى در غذا و امثال آن نيست، بلكه زياده روى در همه چيز در اسلام نكوهش شده است حتى در عبادات كه گاهى سبب خستگى و بى ميلى به اطاعت و عبادت مى شود. امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: «وَ إِنَّ الْقَصْدَ أَمْرٌ يُحِبُّهُ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ وَ إِنَّ السَّرَفَ أَمْرٌ يُبْغِضُهُ اللهُ حَتَّى طَرْحَكَ النَّوَاةَ فَإِنَّهَا تَصْلُحُ لِلشَّيْءِ وَ حَتَّى صَبَّكَ فَضْلَ شَرَابِكَ»(3)؛ (ميانه روى چيزى است كه خداوند متعال آن را دوست دارد و خداوند اسراف را مبغوض مى شمرد حتى دور انداختن يك هسته خرما؛ زيرا به درد چيزى مى خورد و حتى ريختن اضافه آب كه در ظرف آبخورى باقى مى ماند).
آن گاه امام(عليه السلام) در دومين توصيه به او مى فرمايد: (و از امروز به فكر فردا باش)؛ «وَ اذْكُرْ فِي الْيَوْمِ غَداً». اين همان چيزى است كه قرآن مجيد بارها بر آن تكيه كرده است و مى فرمايد: «وَ مَا تُقَدِّمُوا لأَنفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللهِ»(4)؛ (هر كار خيرى را براى خودتان از پيش مى فرستيد آن را نزد خدا [در سراى ديگر] خواهيد يافت) و گاه مى فرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللهَ إِنَّ اللهَ خَبيرٌ بِما تَعْمَلُونَ»(5)؛ (اى كسانى كه ايمان آورده ايد، تقواى الهى پيشه كنيد و هر كس بايد بنگرد تا براى فردايش چه چيز از پيش فرستاده؛ و تقواى الهى داشته باشيد كه خداوند از آنچه انجام مى دهيد آگاه است).
پيداست هرگاه انسان توجّه داشته باشد كه امروز را فردايى است، فردايى جاودان كه نياز او به اموال و ثروت هاى دنيا در آن روز بسيار بيشتر است، به يقين به جاى عياشى و خوش گذرانى به كارهاى خير روى مى آورد و بيش از حد نياز خود را در اين دنيا براى آن روز ذخيره مى كند.
حضرت در سومين و چهارمين توصيه مى فرمايد: (و از اموال دنيا به مقدار ضرورت براى خود نگاه دار و اضافه بر آن را براى روز نيازت از پيش بفرست)؛ «وَ أَمْسِكْ مِنَ الْمَالِ بِقَدْرِ ضَرُورَتِكَ وَ قَدِّمِ الْفَضْلَ لِيَوْمِ حَاجَتِكَ». در واقع آنچه را امام(عليه السلام) در جمله «وَ اذْكُرْ فِي الْيَوْمِ غَداً» با زبان اشاره فرموده در دو جمله اخير به تفصيل بيان داشته و به ياد فردا بودن را در اين عبارت تفسير مى كند و آن نگاه داشتن مال به اندازه نياز و از پيش فرستادن براى روز حاجت به خصوص اينكه انسان مى داند مال و ثروت هر چه باشد در اين دنيا فانى مى شود و اگر فانى نشود به هنگام مرگ از انسان جدا مى گردد و كمترين چيزى از آن را نمى تواند با خود ببرد حتى بعضى از اقوام گذشته كه بسيارى از اموال نفيس سلاطين و ثروتمندان را همراه آنها دفن مى كردند، در واقع گنجى مى ساختند براى نسل هاى بعد و كمترين چيزى از آن عايد آنها نشد.
شبيه همين معنا با تعبير جالب و پرمعناى ديگرى در وصيّت نامه معروف آن حضرت به امام حسن(عليه السلام) (نامه 31) آمده است آنجا كه مى فرمايد: «فَلَا تَحْمِلَنَّ عَلَى ظَهْرِكَ فَوْقَ طَاقَتِكَ، فَيَكُونَ ثِقْلُ ذَلِكَ وَبَالًا عَلَيْكَ وَ إِذَا وَجَدْتَ مِنْ أَهْلِ الْفَاقَةِ مَنْ يَحْمِلُ لَكَ زَادَكَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ، فَيُوَافِيكَ بِهِ غَداً حَيْثُ تَحْتَاجُ إِلَيْهِ فَاغْتَنِمْهُ وَ حَمِّلْهُ إِيَّاه»؛ (بيش از تاب و تحمل خود بار [ثروت و اموال] را بر دوش مگير كه سنگينى آن بر تو وبال خواهد بود و هرگاه نيازمندى را يافتى كه مى تواند زاد و توشه تو را تا قيامت بر دوش گيرد و فردا كه به آن نيازمند شوى به تو باز گرداند اين را غنيمت شمار و اين زاد و توشه را بر دوش او بگذار).
آنچه در چهار صفت بالا آمد در واقع اشاره به همان چيزى است كه بعضى از آگاهان، به امام(عليه السلام) درباره اسراف كارى «زياد» و خيانتش نسبت به بيت المال خبر داده بودند.(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.