پاسخ اجمالی:
امام علي(ع) با یادآوری ماجرای اسلام آوردن معاویه می فرماید: «و هنگامى كه خداوند عرب را دسته دسته در دين خود داخل ساخت و اين امّت از روى ميل و رغبت يا [منافقان از روى] ترس در برابر اسلام تسليم شدند، شما از گروهى بوديد كه وارد اسلام شديد يا به انگيزه رغبت [در دنيا و نيل به مقام و منصب] و يا از روى ترس [از مجازات به سبب جنايات سابقتان]». در واقع حضرت به معاویه می گوید؛ تو می خواهی با فراموش كردن موقعيت خود، بر جاى پيامبر(ص) تكيه بزنى كه دنيا و آخرتت را تباه می کند. در پايان امام(ع) به او هشدار مى دهد و مى فرمايد: «بنابراين، شيطان را از خود بهره مند مساز و راه او را در وجود خويش باز مگذار».
پاسخ تفصیلی:
امام علي(عليه السلام) در بخشی از نامه 17 «نهج البلاغه» دست معاويه را گرفته و به عصر پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى برد و چگونگى پذيرش اسلام را از ناحيه او و خاندانش نشان مى دهد و مى فرمايد: (و هنگامى كه خداوند عرب را دسته دسته در دين خود داخل ساخت و اين امّت از روى ميل و رغبت يا [منافقان از روى] ترس و وحشت در برابر اسلام تسليم شدند، شما از گروهى بوديد كه وارد اسلام شديد يا به انگيزه رغبت [در دنيا و نيل به مقام و منصب] و يا از روى ترس [از مجازات به سبب جنايات سابقتان])؛ «وَ لَمَّا أَدْخَلَ اللَّهُ الْعَرَبَ فِي دِينِهِ أَفْوَاجاً، وَ أَسْلَمَتْ لَهُ هَذِهِ الْأُمَّةُ طَوْعاً وَ كَرْهاً، كُنْتُمْ مِمَّنْ دَخَلَ فِي الدِّينِ: إِمَّا رَغْبَةً وَ إِمَّا رَهْبَةً».
اشاره به جريان فتح مكّه، همان گونه كه قرآن مجيد مى گويد: «إِذا جاءَ نَصْرُ اللهِ وَ الْفَتْحُ * وَ رَأَيْتَ النّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دينِ اللهِ أَفْواجاً * فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كانَ تَوّاباً»(1). در آن روز افراد بى غرض صفحه دل را از لوث عشق به بت ها پاك كردند و مخلصانه وارد اسلام شدند؛ ولى مشركان متعصّب و شيطان صفتانى كه سال ها با اسلام در حال جنگ بودند به ظاهر و از روى ناچارى تسليم شدند. ابوسفيان پدر معاويه، دشمن شماره يك اسلام و از كسانى بود كه در آن روز ظاهراً مسلمان شد و خانواده و بستگان او نيز به پيروى از او اظهار اسلام كردند.
از همان روز نقشه ها عوض شد و دشمنان اسلام به اين فكر افتادند كه از طريق نفوذ در صفوف مسلمانان، روزى به حكومت برسند و بر جاى پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) تكيه زنند. تعبير به «رغبة» در جمله بالا اشاره به همين معناست و اين رغبت هيچ منافاتى با رهبت ندارد؛ يعنى پذيرش اسلام از ناحيه آنها آميزه اى از ترس و اميد براي رسيدن به مقام در آينده بود. آيا چنين اسلامى را مى توان با اسلام امير مؤمنان علي(عليه السلام) كه در آغاز بعثت پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) در برابر آن همه دشمن و در زمان تنهايى پيامبر(صلى الله عليه وآله) صورت گرفت، يكسان دانست؟
به همين دليل امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن مى فرمايد: (اين در حالى بود كه پيشگامان به جهت سبقت شان، رستگار شدند و مهاجران نخستين به فضل و برترى خويش نايل آمدند)؛ «عَلَى حِينَ فَازَ أَهْلُ السَّبْقِ بِسَبْقِهِمْ، وَ ذَهَبَ الْمُهَاجِرُونَ الْأَوَّلُونَ بِفَضْلِهِمْ».
اين سخن به چند گروه بودن مسلمانان - كه در قرآن مجيد نيز آمده - اشاره دارد در آنجا كه مى فرمايد: «وَ السّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصارِ وَ الَّذينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ رَّضِيَ اللهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ»(2) گروهى از پيشگامان در اسلام بودند كه امام(عليه السلام) در اين ميان پيشگام پيشگامان بود و گروه ديگرى اسلام را پذيرفتند و اقدام به هجرت از مكّه به مدينه كردند. گروه سومى از پاكان در مدينه به آنها پيوستند و انصار و ياران پيامبر(صلى الله عليه وآله) بودند و گروه چهارمى كه نسل بعدى آنها را تشكيل مى دادند با ميل و رغبت به آنها ملحق شدند؛ ولى جايگاه معاويه در ميان كدام يك از اين چهار گروه بود؟ بايد گفت هيچ كدام و عجب اينكه با اين شرايط، خود را با امام(عليه السلام) و بنى هاشم مقايسه مى كند و خويش را در اسلام هم رديف حضرت علي(عليه السلام) مى شمرد! و تاريخ اسلام از اين شگفتى ها بسيار دارد.
در پايان امام(عليه السلام) به او هشدار مى دهد و مى فرمايد: (بنابراين، شيطان را از خود بهره مند مساز و راه او را در وجود خويش باز مگذار والسلام)؛ «فَلَا تَجْعَلَنَّ لِلشَّيْطَانِ فِيكَ نَصِيباً وَ لَا عَلَى نَفْسِكَ سَبِيلًا وَ السَّلَام». اشاره به اينكه با اين سخنان، خود را فريب مى دهى و با اين مقايسه هاى نابه جا، شيطان را بر خود مسلط مى سازى و در نتيجه موقعيت خويش را فراموش مى كنى و مى خواهى بر جاى پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) تكيه زنى كارى كه دنيا و آخرت تو را تباه خواهد كرد.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.