پاسخ اجمالی:
امام علي(ع) در معرفی منافقان می فرماید: «منافقان گمراهند و گمراه كننده، خطاكارند و به خطاانداز، هر زمان به رنگى در مى آيند و به قيافه هاى ديگرى خودنمايى مى كنند، از هر وسيله اى براى فريفتن شما استفاده مى كنند، و در هر كمينگاهى به كمين شما مى نشينند، دل هايشان آلوده و بيمار است ولی ظاهرشان را [براى فريب شما] پاك نگه مى دارند، در پنهانى گام بر مى دارند، و همچون خزنده اى در لابلاى بوته هاى درهم پيچيده خود را مخفى ساخته، پيش مى روند، بيان آنها درمان و گفتارشان [به ظاهر] شفابخش؛ ولى كردارشان درد بى درمان است! و ...».
پاسخ تفصیلی:
امام علي(علیه السلام) در خطبه 194 «نهج البلاغه» مى فرمايد: (اى بندگان خدا شما را به تقوی و پرهيزكارى سفارش مى كنم، و از منافقان بر حذر مى دارم؛ زيرا آنها گمراهند و گمراه كننده، خطاكارند و به خطاانداز، هر زمان به رنگى در مى آيند و به قيافه هاى ديگرى خودنمايى مى كنند)؛ «أُوصِيكُمْ عِبَادَ اللهِ بِتَقْوَى اللهِ، وَ أُحَذِّرُكُمْ أَهْلَ النِّفَاقِ، فَإِنَّهُمُ الضَّالُّونَ الْمُضِلُّونَ، وَ الزَّالُّونَ(1) الْمُزِلُّونَ، يَتَلَوَّنُونَ أَلْوَاناً، وَ يَفْتَنُّونَ(2) إِفْتِنَاناً». نخستين صفتى كه امام(عليه السلام) در اينجا براى «اهل نفاق» مى شمرد گمراهى آنان است؛ نه تنها گمراهند كه اصرار بر گمراه ساختن ديگران نيز دارند، اضافه بر اين خطاكارند؛ نه تنها خطاكار كه ديگران را نيز به خطا مى افكنند.
سپس امام(عليه السلام) در ادامه با عبارتى كوتاه و پرمعنا با اشاره به شش وصف ديگر از اوصاف خطرناك آنان مى فرمايد: (از هر وسيله اى براى فريفتن شما استفاده مى كنند، و در هر كمينگاهى به كمين شما مى نشينند. دل هايشان آلوده و بيمار، و ظاهرشان را [براى فريب شما] پاك نگه مى دارند، در پنهانى گام بر مى دارند، و همچون خزنده اى در لابلاى بوته هاى درهم پيچيده خود را مخفى ساخته، پيش مى روند، بيان آنها درمان، گفتارشان [به ظاهر] شفابخش؛ ولى كردارشان درد بى درمان است!)؛ «وَ يَعْمِدُونَكُمْ(3) بِكُلِّ عِمَادٍ، وَ يَرْصُدُونَكُمْ(4) بِكُلِّ مِرْصَادٍ، قُلُوبُهُمْ دَوِيَّةٌ(5)، وَ صِفَاحُهُمْ(6) نَقِيَّةٌ، يَمْشُونَ الْخَفَاءَ، وِ يَدِبُّونَ(7) الضَّرَّاءَ(8)، وَصْفُهُمْ دَوَاءٌ، وَ قَوْلُهُمْ شِفَاءٌ، وَ فِعْلُهُمُ الدَّاءُ الْعَيَاءُ(9)».
جمله «وَ يَعْمِدُونَكُمْ بِكُلِّ عِمَادٍ»؛ اشاره به اين است كه آنها براى درهم شكستن شما از هر وسيله اى استفاده مى كنند؛ شايعه افكنى، ايجاد ترديد و تزلزل در صفوف مؤمنان، پاشيدن تخم بدبينى و فساد و... .
جمله «وَ يَرْصُدُونَكُمْ بِكُلِّ مِرْصَادٍ»؛ اشاره به اين است كه آنها از هيچ فرصتى براى ضربه زدن به شما غافل نمى مانند. پيوسته در كمين هستند تا فرصتى بيابند و زهر خود را در كام شما بريزند.
سپس حضرت در ادامه به بيان سه وصف ديگر پرداخته، مى فرمايد: (بر رفاه و آسايش مردم حسد مي ورزند و بر بلا و ناراحتى آنان مى افزايند و پيوسته تخم نااميدى و يأس بر دل ها مى پاشند)؛ «حَسَدَةُ(10) الرَّخَاءِ، وَ مُؤَكِّدُوا الْبَلَاءِ، وَ مُقَنِّطُوا الرَّجَاءِ». قرآن مجيد در اين باره مى فرمايد: «إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِهَا»(11)؛ (اگر نيكى به شما برسد، آنها را ناراحت مى كند، و اگر حادثه ناگوارى براى شما رخ دهد خوشحال مى شوند) و اين طبيعت منافقان در هر عصر و در هر زمان است. ايجاد يأس و بدبينى براى تضعيف اراده ها و در هم شكستن قدرت جهاد و مقاومت، يكى ديگر از حيله هاى خطرناك منافقان است كه اگر كارگر شود آثار بسيار زيانبارى دارد.
حضرت در ادامه به سه وصف ديگر اشاره كرده، مى فرمايد: (آنها در هر راهى كشته اى را به خاك افكنده اند، و به هر دلى راهى دارند، و بر هر مصيبتى اشكي دروغين مى ريزند)؛ «لَهُمْ بِكُلِّ طَرِيقٍ صَرِيعٌ(12)، وَ إِلَى كُلِّ قَلْبٍ شَفِيعٌ، وَ لِكُلِّ شَجْوٍ(13) دُمُوعٌ». جمله اوّل، كنايه از كثرت افرادى است كه به دست آنها و با توطئه هاى آنها كشته مى شوند يا شديداً آزار مى بينند. جمله دوم، اشاره به اين است كه منافقان با انواع حيله ها و تملّق ها تلاش مى كنند در تمام دل ها نفوذ كنند و خود را دوستدار همه كس قلمداد كنند، حتى كسانى كه با هم اختلاف دارند و در دو قطب مختلفند تا از اين طريق به فتنه انگيزى خود ادامه دهند. جمله سوم، اشاره به همدردى هاى دروغين آنها و اشك تمساح ريختن در مصائب مؤمنان است تا كينه ها و عداوت هاى درونى خود را به اين طريق بپوشانند و مردم را بفريبند و به دنبال خود به پرتگاه بكشانند و آنها را بيچاره كنند.
آنگاه امام(عليه السلام) در ادامه سخن به دو صفت زشت و شوم ديگر آنان اشاره کرده و مى فرمايد: (آنها پيوسته مدح و ثنا به هم وام مى دهند، و انتظار پاداش و جزا مى كشند)؛ «يَتَقَارَضُونَ الثَّنَاءَ، وَ يَتَرَاقَبُونَ الْجَزَاءَ». آرى هر كدام از آنها در مجلسى به مدّاحى و ثناخوانى ديگرى مى پردازد و صفاتى را كه هرگز در او وجود ندارد بر مى شمرد، به اين قصد كه او هم در مجلس ديگرى همين گونه از او مدح و ثناى دروغين بگويد. هرگز مدح و ثناى آنها به نيّت حقّ گويى و تقدير از پاكان و نيكان نيست؛ بلكه هدف آن است كه شبيه آن دروغ ها را در حقّ خود بشنود.
سرانجام امام(عليه السلام) اين بخش را به بيان سه قسمت ديگر از رذايل اخلاقى منافقان پايان مى بخشد و مى فرمايد: (هر گاه چيزى را طلب كنند اصرار مى ورزند، اگر كسى را ملامت كنند پرده درى مى كنند، اگر مقامى به آنها سپرده شود راه اسراف در پيش مى گيرند)؛ «إِنْ سَأَلُوا أَلْحَفُوا(14)، وَ إِنْ عَذَلُوا(15) كَشَفُوا، وَ إِنْ حَكَمُوا أَسْرَفُوا».
نياز انسان ها به يكديگر قابل انكار نيست و گاه اين نياز سبب مى شود كه انسان چيزى يا حلّ مشكلى را از ديگرى بخواهد؛ ولى اصرار كردن، كار زشتى است؛ زيرا ممكن است طرف نخواهد يا نتواند آن كار را انجام دهد و با آن خواسته موافقت نمايد و از اصرار شرمنده و ناراحت شود. قرآن مجيد در اوصاف مؤمنانِ نيازمند و تهيدست مى فرمايد: «لَا يَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافاً»(16)؛ (آنها هرگز با اصرار چيزى از مردم تقاضا نمى كنند)؛ ولى منافقان مى خواهند به مقصود خود برسند، هر چند ديگرى را مأخوذ به حيا كنند و مجبور سازند كه برخلاف ميلش عمل كند.
همچنين اگر به اصطلاح بخواهند كسى را نصيحت و امر به معروف كنند كارى مى كنند كه در ميان جمع آبرويش بريزد؛ در حالى كه اسلام دستور مى دهد اين كار با ظرافت و دقّت انجام شود؛ نه آبروى مسلمانى بريزد و نه در دل ناراحت شود و غمگين گردد.
جمله «وَ إِنْ حَكَمُوا أَسْرَفُوا»؛ اشاره به اين است كه منافقان هر گاه به مقامى برسند نه تنها حقّ آن مقام را ادا نمى كنند؛ بلكه راه اسراف را در پيش مى گيرند؛ هم خدا را ناراضى مى كنند و هم مردم را و سعى دارند كيسه هايي را براى منافع نامشروع خود بدوزند. قرآن مجيد درباره بعضى از منافقان مى گويد: «وَ إِذَا تَوَلَّى سَعَى فِى الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَ يُهْلِكَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللهُ لَا يُحِبُّ الْفَسَادَ»(17)؛ ([نشانه آنها، اين است كه] هنگامى كه روى بر مى گردانند [و از نزد تو خارج مى شوند]، در راه فساد در زمين، كوشش مى كنند و زراعت ها و چهارپايان و انسان ها را نابود مى سازند؛ [با اينكه مى دانند] خدا فساد را دوست نمى دارد).
اين احتمال نيز وجود دارد كه منظور از «إنْ حَكَمُوا» اين باشد كه اگر آنها را در كارى به داورى بطلبند هرگز داورى عادلانه اى نخواهند داشت و از مرز عدالت و دادگرى تجاوز خواهند كرد، و البته مانعى ندارد كه هر دو تفسير در مفهوم جمله جمع باشد.(18)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.