پاسخ اجمالی:
اولا: استمرار حیات شیعه حول عزاداری امام حسین(ع) در دوران سخت و پرتقیه خلفای اموی و عباسی خلاف این فرض را ثابت می کند.
ثانیا: هر اقدام انقلابی متوقف بر تزکیه و آموزش آحاد جامعه و گرد آمدن حول موضوع و «هدفی واحد» است که این مهم نیز در مجالس عزاداری امام حسین انجام می گیرد.
ثالثا: خاستگاه همه انقلابها، توفیقات و اقدامات اصلاح گرانه شیعه در نیم قرن اخیر، «مجالس عزادرای» امام حسین(ع) بوده اند.
پاسخ تفصیلی:
هنگام بررسی عزادرای های شیعیان اهل بیت(علیهم السلام) ممکن است در ظاهر این گونه به نظر بیاید که این مراسم آیینی که هر سال تکرار می شود، با تخلیه عواطف پیروان این مکتب و تحلیل بردن غضب و عقده های شان از دشمنان و ستمکاران در قالب گریه و دیگر نمودهای عزاداری، انگیزه ای درونی برای مبارزه و اقدام و عمل علیه ظالمان باقی نمی گذارد؛ بنابراین برای داشتن یک جامعه شیعی بیدار و بالنده بهتر است عزاداری را به کناری گذاشت.
در پاسخ به چنین دید گاهی می گوییم که:
اولا: این گونه نگاه به موضوع عزاداری برای امام حسین(علیه السلام) – دانسته یا ندانسته – به ریشه های تاریخی موضوع عزاداری و سیر تطور آن و نتایج اجتماعی سیاسی اش توجه نکرده است. در دوران خلفای اموی و عباسی شیعیان و ائمه اهل بیت(علیهم السلام) به شدت تحت انزوا و فشارهای گوناگون حکومت های وقت بودند، چنان که قدرت بر انجام كوچكترين فعاليت و حركت سياسى واجتماعى نداشتند و چيزى نمانده بود كه به كلى منقرض شوند. در چنین شرایطی که هر گونه تصمیمی برای اقدام انقلابی و مبارزه مسلحانه و همه جانبه شیعه ضد نظام های حاکم سیاسی منجر به سرکوب خونین و تصفیه کامل پیروان مذهب اهل بیت(علیهم السلام) می شد، چه عاملی غیر از مجالس عزاى امام حسين(عليه السلام) توانست شیعیان را نجات دهد؟ این گریه و عزاداری برای آن امام بود که به شیعیان تشكل و انسجام تازه اى بخشید و سبب شد که به صورت قدرتى چشم گير در صحنه جامعه اسلامى باقى بمانند.(1)
به همين دليل برپايى اين مجالس در روايات به عنوان «احياى امر اهلبيت عليهم السلام» عنوان گرفته است. امام صادق(عليه السلام) در مورد اين گونه مجالس فرمودند: «إِنَّ تِلْكَ الْمَجالِسَ أُحِبُّها فَأَحْيُوا أمْرَنا»(2)؛ (اين گونه مجالس [شما] را دوست دارم از اين طريق مكتب ما را زنده بداريد).
ثانیا: تربیت و تزکیه آحاد توده جامعه و بسیج کردن آنها حول یک محور وحدت بخش، بر هر حرکت فیزیکی و اقدام انقلابی مقدم است. یعنی تا وقتی هدف مبارزه و اقدامات انقلابی به درستی برای جامعه تبیین نگردد، تا وقتی نیروهای لازم برای چنین حرکت هایی در هر تاریخ و در هر نسلی بر اساس اهداف راستین آن مبارزات اصلاح گرانه به درستی تربیت نشوند و تا وقتی همه این نیروها حول یک ایده مشترک، در بالاترین مقیاس های وفاداری و صمیمیت، یک دل و متحد نشوند، هر اقدام اجتماعی و حرکت عینی اجتماعی محکوم به شکست یا انحراف است. با این وجود ما می پرسیم چه کسی می تواند منکر کارکرد مجالس عزاداری و گریه بر امام حسین(علیه السلام) در پدید آمدن این آثار فردی و اجتماعی گردد؟
مجالس عزاى امام حسين(عليه السلام) مجالس تحول روحى و مركز تربيت و تزکیه نفس است. در اين مجالس مردمى كه با گريه بر مظلوميت امام حسين(عليه السلام) آن حضرت را الگو قرار مى دهند در واقع زمينه تطبيق اعمال و كردار خويش و همرنگى و سنخيت خود را با سيره عملى آن حضرت فراهم مى سازند. تأثير عميق اين مجالس به قدرى است كه افراد زيادى در اين مجالس دگرگونى عميقى يافته و تصميم بر ترک گناه و معصيت مى گيرند و چه بسا اشخاص گمراهى كه با شركت در اين مجالس تنبه حاصل كرده و راه نجات را پيدا مى كنند. اين مجالس به آدمى درس عزت، آزادگى، ايثار، فداكارى و درس تقوى و اخلاق مى آموزد.(3) مرحوم فیض کاشانى در کتاب «محجّه البیضاء» در توضیح این حدیث نبوی که: «عِنْدَ ذِکْرِ الصّالِحینَ تَنْزِلُ الرَّحْمَهُ»(4)؛ (به هنگام یاد صالحان رحمت الهى نازل مى شود)، با اشاره به مسئله تاثیرپذیرى انسان از محیط اجتماعى و الگوهاى شایسته، در بیان علّت نزول رحمت به هنگام یاد صالحان، مى نویسد: «چون ذکر صالحان و طرح صلاحیّت هاى اخلاقى آنان باعث مى شود که انسان از آنها الگو بگیرد و با تحت تاثیر واقع شدن، به آنها تاسّى و اقتدا کند و زمینه صلاحیّت و برخوردارى از رحمت پروردگار را براى خود فراهم سازد.(5) آیا مجالس عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین، مصداق ام چنین نزول رحمتی نیست؟ بی گمان این چنین است.
در طول تاريخ، مجالس حضرت اباعبدالله به مثابه كلاس هاى درس براى توده هاى مردم بوده است و آنان را با معارف و حقايق دينى، تاريخ، رجال، احكام و موضوعات گوناگون ديگر آشنا مى كرده است و يكى از مؤثرترين پايگاه هاى خودسازى و تهذيب نفوس و تربيت اخلاق بوده است.(6) صاحب جواهر در «كتاب طهارت» در بيان حكمت و فلسفه وصيت امام باقر(عليه السلام) مبنی بر انعقاد مجالس عزاداری برای ائمه اهل بیت(علیههم السلام) بيانى دارد كه مفادش چنين است: «برپايى مجالس عزادارى و سوگوارى ائمّه(عليهم السلام) باعث شناخت فضايل اخلاقى آنان و در نتيجه اقتداء و تأسى مردم به آن بزرگان است».(7)
ائمّه اطهار(عليهم السلام) نیز با تأكيد بر همین وجهه های تربیتی و آموزشی، مجالس عزاداری برای امام حسین(علیه السلام) را محورى براى وحدت مردم قرار دادند. هر ملتى براى بقا و موفقيت خويش در همه عرصه های اجتماعی و سیاسی و برای پیشبرد هر حرکت اصلاحی، محتاج به عامل وحدت و اجتماع است و مطالعه تاریخ تطور شیعه نشان می دهد که بدون شک بهترين عامل وحدت پيروان اهل بيت(عليهم السلام) كه با كمترين زحمت و كمترين هزينه مى تواند توده هاى ميليونى را حول يک محور جمع كند همين مراسم عزادارى حسينى است. به يقين اگر ملتى از چنين قدرتى برخوردار باشد كه بتواند در كوتاه ترين فرصت و با كمترين تبليغات، نيروهاى متفرق خويش را گردآورى كرده و سازماندهى كند مى تواند هر مانعى را از سر راه پيشرفت خود بردارد.(8) آیا این ویژگی وحدت بخش و شورآفرین خود یکی از مراحل هر اقدام مبارزاتی و انقلابی علیه ظلم و ستم نیست؟
بر اساس این توضیحات می گوییم که نقد موضوع عزاداری و گریه بر امام حسین(علیه السلام) بر اساس سؤال مطرح شده در صدر بحث، از سر نگاهی ساده انگارانه به موضوع برمی آید.
چرا که علاقه شیعیان به امام حسین(علیه السلام) علاقه ای شخصی یا از سر قرابت خانوادگی با ایشان نیست که تا گریه کردن بر ایشان موجب سرد شدن آتش انتقام خواهی از دشمنانش باشد. گریه های ما بر امام حسین(علیه السلام) دلایل و انگیزه های متفاوتی دارد و همه آن ها از جنس تأثر از ذلت یا از جنس گریه به خاطر فقدان یکی از بستگان خانوادگی نیست. این گریه ها گاهی به خاطر به شوق آمدن از صحنه های سراسر حماسه و فداکاری و شجاعت و آزادمردی جریانات عاشوراست و گاهی به خاطر تأثر عاطفی از شنیدن یا تصور اتفاقات دردآوری است که در کربلا بر خاندان اهل بیت(علیهم السلام) گذشت و گاهی وقت ها برای اعلام همبستگی و وفاداری با امام حسین(علیه السلام) و تبری از دشمنان ایشان است(9) و روشن است هیچ کدام از این گریه ها نه تنها موجب تحلیل رفتن توان شیعیان آزادی خواه نمی شود، بلکه نشانه شناخت کامل اهداف پاک آن حضرت از سوی آن شیعیان و اعلام آمدگی برای قدم زدن در مسیر عدالت خواهانه ای است که با ریخته شدن خون پاک ایشان و اصحاب شان در صحرای کربلا به روی بشریت گشوده شد.
ما هم قبول داریم که گاهی وقت ها و در طول برخی دوره های تاریخی این روح متعالی و این فلسفه سازنده عزاداری فراموش شده و مسأله بدون اینکه از نظر اجتماعی عمل معناداری به شمار برود و صرفا برای کسب ثواب، شكل يک عادت به خود گرفته است. اين مطلب صحيح است و بارها از سوی علمای بیدار مورد نقد و سرزنش قرار گرفته است اما با این حال ما سؤال می کنیم که آيا فرهنگ كهن تشیع كه علما و فقها و مراجع شیعه در طول تاریخ رهبری آن را به عهده داشتند، پاسدار چنین عزاداری های کم فایده است؟!(10)
ثالثا: آیا به نتیجه رسیدن انفلاب شکوهمند اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) – به عنوان یکی از عظیم ترین و مهم ترین تحولات سیاسی اجتماعی قرن بیستم – از دامان همین مجالس و دسته جات و هیئات عزاداری نبود؟ آیا فداکاری های رزمندگان در جبهه نبرد با تجاوز رژیم بعث عراق با تکیه بر عزاداری برای شهدای دشت کربلا نبود؟ آیا مبارزات آزادی خواهانه و جنگ ها و پیروزی های دلیرانه شیعیان در لبنان و دیگر کشورهای اسلامی با تأسی از قیام امام حسین(علیه السلام) و گریه کردن بر ایشان به نتیجه نرسید؟
اصولا در مسئله سوگوارى بر شهیدان کربلا و ابراز تنفّر از مخالفان آنها، تنها شخص امام حسین(علیه السلام) و شخص یزید مطرح نیست بلکه بحث از دو مکتب فکرى و عقیدتى و عملى است که امام حسین(علیه السلام) از یک سو و یزید از سوى دیگر مظهر و سمبل آن بودند. مکتبى در مسیر توحید، آزادگى، عدالت و حمایت از انسانها و در مقابل مکتبى وارث میراث جاهلیّت، تبعیض، ستم، ناپاکى و تزویر.
به همین خاطر می گوییم نگاهی که عزاداری آن را صرفا به گریه و تخلیه عاطفی فرو می کاهد، از نقش سازنده و الگوساز آیین های بزرگداشت شخصیت های برجسته و جریان ساز تاریخی غفلت کرده است. یکی از مهم ترین کارکردهای سوگواری برای مردان الهی، تجلیل از راه و رسم و مجاهدت ها و تلاش های آنان است. بدیهی است وقتی ما برای شخصیت آزاده و حق طلب و ظلم ستیزی چون امام حسین(علیه السلام) سوگواری می کنیم، داریم بر منش ها و رفتارهای الگوساز آن حضرت تاکید می کنیم و همین موضوع روح حق طلبی و فداکاری و ایثار و اقدام و عمل علیه انحرافات و بی عدالتی های اجتماعی و مقاومت در برابر مشکلات و حوادث سخت(11) را در کالبد جامعه می دمد.
به هر حال، فقط مشاهده تحولات اجتماعی متاثر از حماسه عاشورا در سده اخیر، سِرّ ترغيب شدن مردم را توسط ائمه اطهار(علیهم السلام) به اقامه مجالس حسينى روشن تر می سازد. آن حضرات(علیهم السلام) می خواستند با این کار از پراكندگى نيروها جلوگيرى به عمل آورند و توده هاى متفرق را بسيج کنند و با ايجاد وحدت و يكپارچگى در ميان آنها، بنای قدرت عظيمى را پی ریزی کنند. تدبیر هوشمندانه ای که که هیچ تحلیل گر بی طرف و منصفی نمی تواند در مقابلش بی تفاوت باشد.
ماربین دانشمند آلمانى در این زمینه مى گوید: «مادامى که این روش و خصلت (برپایى مجالس سوگوارى) در میان مسلمانان وجود دارد هرگز تن به خوارى نمى دهند و تحت اسارت کسى نمى روند... شیعیان در حقیقت از این راه به همدیگر درس جوانمردى و شجاعت تعلیم مى دهند».(12)
چه بسا اگر ما شاهد آزادسازى چنين انرژى هاى ذخيره شده در اين مجالس در این نمونه ها نبودیم، شايد ما هم راز تأكيد ائمّه اطهار(عليهم السلام) بر اقامه اين مجالس را كمتر درک مى كرديم.(13)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.