پاسخ اجمالی:
امام علی(ع) در ستایش یاران صالح خود می فرماید: «شما ياوران حق، و برادران دينى، و سپرهاى روز جنگ هستيد». در واقع امام(ع) نيكان را تشويق می کند، تا در کار خود دلگرم شوند. سپس می فرماید: «با كمك شما كسانى را كه به حق پشت مى كنند، مى كوبم و با يارى شما به اطاعت روى آورندگان به حق، اميدوارم». پس آنگاه مى فرمايد: «مرا با خيرخواهى خالى از هرگونه شک يارى كنيد، به خدا سوگند من نسبت به مردم، از خودشان سزاوارترم».
پاسخ تفصیلی:
در بسيارى از خطبه هاى «نهج البلاغه» نكوهش شديدى نسبت به گروهى از ياران امام علی(علیه السلام) مخصوصاً بعد از جنگ «صفين» و سستى ها و پراكندگى ها و بى وفايى هايى كه در آن ميدان نشان دادند، ديده مى شود.
ولى، در خطبه 118، كه بعد از جنگ «جمل» ايراد شده، امام علی(ع) مدح و ستايش بليغى از ياران شايسته خود دارد، و اين به خوبى نشان مى دهد كه امام(عليه السلام) همواره نيكان را تشويق و ترغيب مى كرد، و بدان را سرزنش، تا گروه اوّل نسبت به كار خود، دلگرمتر شوند و گروه دوّم، به اصلاح خويش پردازند.
امام(عليه السلام) در اين سخن، ياران صالح خود را نخست با چهار جمله، مخاطب ساخته مى فرمايد: (شما ياوران حق، و برادران دينى، و سپرهاى روز جنگ، و رازداران در برابر مردم هستيد)؛ «أَنْتُمُ الأَنْصَارُ عَلَى الْحَقِّ، وَ الإخْوَانُ فِي الدِّينِ، وَ الْجُنَنُ(1)يَوْمَ الْبَأْسِ، وَ الْبِطَانَةُ(2)دُونَ النَّاسِ».
شما برادر دينى من هستيد و در عمل نشان داديد كه در يارى حق كوتاهى نمى كنيد، در برابر دشمنان همچون سپرى محكم و قوى مى ايستيد، و در حفظ اسرار و مشورتها، در زمينه جنگ و صلح، افرادى مطمئن مى باشيد.
آن گاه مى افزايد: (با كمك شما كسانى را كه به حق پشت مى كنند، مى كوبم و با يارى شما به اطاعتِ روى آورندگان به حق، اميدوارم)؛ «بِكُمْ أَضْرِبُ الْمُدْبِرَ، وَ أَرْجُو طَاعَةَ الْمُقْبِلِ». اشاره به اين كه مردم دو گروهند: گروهى به حق پشت كرده اند و به دشمنى با آن برخاسته اند، و چاره اى جز مبارزه با آنها نيست، شما ياوران من در اين مبارزه سرنوشت ساز هستيد.
گروه ديگرى به حق روى مى آورند، امّا آگاهى و اطاعت كافى ندارند من با كمك شما، آنها را تربيت مى كنم، تا مطيع فرمانهاى الهى شوند، خلاصه اين كه هم در مبارزه با دشمن و هم در كارهاى فرهنگى با دوست، شما ياران با وفاى من هستيد. سپس امام(عليه السلام) اين گروه از ياران با وفايش را با دو جمله پر معنى نصيحت مى كند، و مى فرمايد: (حال كه چنين است، مرا با خيرخواهى خالى از هرگونه خيانت، و سالم از هرگونه شك و ترديد، يارى كنيد)؛ «فَأَعِينُوني بِمُنَاصَحَة خَلِيَّة مِنَ الْغِشِّ، سَلِيمَة مِنَ الرَّيْبِ».
اين سخن، اشاره به نكته مهمى دارد و آن اين كه اطرافيان و مشاوران امرا و حاكمان، در بسيارى از موارد منافع خويش، يا قوم و جمعيّت مورد علاقه خودرا در نظر مى گيرند و آن را در لباس خيرخواهى، به حاكمان ارائه مى دهند و گاه پيشنهادهايى را مطرح مى كنند كه خودشان آن را درست باور نكرده اند، و همين امر سبب شكست برنامه ها مى شود، امام(عليه السلام) در اين جمله ها تأكيد مى كند كه نصايح و پيشنهادها و طرحهاى خودرا از اين امور، پيراسته كنيد و جز خير و صلاح آيين حق و بندگان خدا را در نظر نگيريد.
و سرانجام با اين جمله، سخن خودرا به پايان مى برد، مى فرمايد: (به خدا سوگند! من نسبت به مردم، از خودشان سزاوارترم! چرا كه آگاهتر و دلسوزترم)؛ «فَوَاللهِ إنِّي لاَوْلَى النَّاسِ بِالنَّاسِ».
اين جمله، ممكن است دليلى بر جمله هاى سابق باشد يعنى اگر من از شما انتظار هرگونه يارى و كمك دارم به خاطر آن است كه به فرمان خدا به عنوان ولىّ مردم برگزيده شده ام حتّى به آنها از خودشان سزاوارترم، و شما نيز بايد خشنود و راضى باشيد كه در اطاعت و خدمت چنين پيشوايى گام برمى داريد.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.