پاسخ اجمالی:
امام در نامه 11 «نهج البلاغه»، هفت فرمان مهمّ جنگى براى آرايش صحيح لشكر و پيروزى بر دشمن صادر نمودند: «لشكرگاه را جلوى تپه ها يا دامنه كوه ها يا كنار نهرها قرار دهند، پيكار با دشمن از يك سو يا دو سو باشد، ديدبان هايى بر قلّه كوه ها و روى تپه ها و بلندى ها باشند تا دشمن از محل خطر يا مورد اطمينان حمله نكند، مقدمه لشكر چشم هاى لشكر و چشم هاى مقدّمه، نيروى اطلاعاتى لشكرند، از پراكندگى و تفرقه بپرهيزند، و هنگام توقف و كوچ، همه با هم پياده شوند و كوچ كنند، و هنگام شب، نيزه داران به صورت دايره اى در اطراف لشكر باشند، و خوابشان بسيار سبك و كوتاه باشد».
پاسخ تفصیلی:
امام علي(عليه السلام) در نامه 11 «نهج البلاغه»، هفت فرمان مهمّ جنگى را براى آرايش صحيح لشكر و پيروزى بر دشمن بيان فرموده كه دقت نظر آن حضرت را در مسائل مربوط به فرماندهى لشكر نشان مى دهد. نخست مى فرمايد: (هنگامى كه به دشمن رسيديد يا او به سراغ شما آمد، لشكرگاه خود را در جلوى تپه ها يا دامنه كوه ها يا كنار نهرها قرار دهيد تا سبب حفاظت و ايمنى شما گردد و بهتر بتوانيد از پيش رو به دفاع بپردازيد)؛ «فَإِذَا نَزَلْتُمْ بِعَدُوٍّ أَوْ نَزَلَ بِكُمْ فَلْيَكُنْ مُعَسْكَرُكُمْ فِي قُبُلِ الأَشْرَافِ(1)، أَوْ سِفَاحِ(2) الْجِبَالِ، أَوْ أَثْنَاءِ(3)الْأَنْهَارِ، كَيْمَا يَكُونَ لَكُمْ رِدْءاً(4)، وَ دُونَكُمْ مَرَدّاً(5)».
امام(عليه السلام) هدف از اين دستور را بيان فرموده؛ زيرا هنگامى كه لشكر در كنار بلندى ها يا دامنه كوه يا كنار نهر باشد، اين احتمال كه دشمن لشكر را دور بزند و از عقب حمله كند و يا لشكر را به محاصره در آورد بسيار ضعيف خواهد بود.
امام(عليه السلام) در بيان دليل اين دستور به دو نكته اشاره مى كند؛ نخست اينكه اين گونه موضع گيرى به شما كمك مى كند و ديگر اينكه مانع حمله دشمن است. مفهوم جمله دوم روشن است؛ زيرا دشمن در چنين شرايطى نمى تواند از پشت سر حمله كند و مفهوم جمله اوّل ممكن است اين باشد كه اگر لشكرگاه در دامنه شيب دارى باشد، حركت به سوى دشمن آسان تر است و حركت دشمن به سوى لشكر اسلام سخت تر، البتّه اين سخن تنها در مورد دامنه كوه ها و تپه ها صادق است.
اين احتمال نيز در معناى «مردّ» وجود دارد كه منظور از «مردّ» محل بازگشت بوده باشد يعنى هرگاه گروهى از شما بخواهند ساعتى عقب نشينى كرده و استراحت كنند و آماده حمله مجدّد شوند، دامنه كوه ها و مانند آن محل بازگشت خوبى براى آنان خواهد بود. اين نكته را نيز نبايد از نظر دور داشت كه اتخاذ چنين موضعى فايده سومى نيز دارد و آن اينكه افراد بزدل و ترسو از لشكر خودى كمتر مى توانند فرار كنند؛ زيرا پشت سر مانعى وجود دارد.
سپس امام(عليه السلام) به دستور دوم اشاره كرده مى فرمايد: (و بايد همواره پيكار شما با دشمن از يك سو يا دو سو باشد [نه بيشتر؛ زيرا تعدّد جهات باعث تجزيه لشكر و تشتّت قوا و آسيب پذيرى آن مى شود])؛ «وَ لْتَكُنْ مُقَاتَلَتُكُمْ مِنْ وَجْهٍ وَاحِدٍ أَوِ اثْنَيْنِ». به همين دليل يكى از دام هاى دشمنان در گذشته و امروز اين بوده كه براى در هم شكستن مخالفين خود جبهه هاى متعدّدى در جنگ هاى نظامى يا سياسى بگشايند تا نيروى مخالف را تجزيه و متشتّت كنند. ممكن است منظور از دو جبهه، دو جبهه مختلف مثلاً شرقى و غربى نباشد؛ بلكه دو جبهه باشد كه به اصطلاح امروز به صورت دايره و گاز انبرى پيش مى رود و نتيجه اش ممكن است به محاصره كامل دشمن بينجامد.
آن گاه در سومين دستور مى فرمايد: (مراقبان و ديدبان هايى بر قلّه كوه ها و روى تپه ها و بلندى ها قرار دهيد مبادا دشمن از جايى كه محل خطر يا مورد اطمينان شماست ناگهان به شما حمله كند)؛ «وَ اجْعَلُوا لَكُمْ رُقَبَاءَ فِي صَيَاصِي(6) الْجِبَالِ، وَ مَنَاكِبِ(7) الْهِضَابِ، لِئَلَّا يَأْتِيَكُمُ الْعَدُوُّ مِنْ مَكَانِ مَخَافَةٍ أَوْ أَمْنٍ».
امام(عليه السلام) در اين دستور دو نقطه حساس را مورد توجّه قرار داده است؛ يكى قلّه كوه ها و ديگر فراز تپه ها و بلندى ها، چرا كه اشراف بر تمام اطراف دارند و قرار دادن ديده بان در آنجا جلوى حمله هاى غافلگيرانه را مى گيرد.
تعبير به «مَكَانِ مَخَافَةٍ أَوْ أَمْنٍ» ناظر به اين است كه حمله غافلگيرانه دشمن ممكن است از محلى باشد كه انتظار آن نمى رود يا محلى كه انتظار آن مى رود، بنابراين بايد ديده بان ها تمام اين نقاط را زير نظر داشته باشند.
در چهارمين دستور اشاره به يكى از تقسيمات مهم لشكر كرده مى فرمايد: (و بدانيد مقدمه لشكر چشم هاى لشكرند، و چشم هاى مقدّمه، پيشگامان و نيروى اطلاعاتى لشكرند)؛ «وَ اعْلَمُوا أَنَّ مُقَدِّمَةَ الْقَوْمِ عُيُونُهُمْ، وَ عُيُونَ الْمُقَدِّمَةِ طَلَائِعُهُمْ».
در گذشته چنين معمول بود كه هرگز انبوه لشكر همه با هم حركت نمى كردند؛ بلكه گروهى از زبده ها را به عنوان مقدمه به فاصله اى جلوتر مى فرستادند و در ميان اين گروه افراد زبده ترى بودند كه پيشاهنگان و طلايه داران بودند كه در واقع به عنوان نيروهاى اطلاعاتى زبردست لشكر عمل مى كردند و به محض آگاهى از وضع دشمن، فرمانده اصلى لشكر را با خبر مى ساختند تا بتوانند موضع گيرى صحيحى داشته باشند.
در دستور پنجم آنها را به شدت از تفرقه برحذر مى دارد مى فرمايد: (از پراكندگى و تفرقه سخت بپرهيزيد، بنابراين هنگامى كه توقف كرديد و پياده شديد، همه با هم پياده شويد و هرگاه كوچ كرديد همه با هم كوچ كنيد)؛ «وَ إِيَّاكُمْ وَ التَّفَرُّقَ: فَإِذَا نَزَلْتُمْ فَانْزِلُوا جَمِيعاً، وَ إِذَا ارْتَحَلْتُمْ فَارْتَحِلُوا جَمِيعاً». با توجّه به اينكه امام(عليه السلام) اين دستورات را به «زياد بن نضر حارثى» و «شريح بن هانى» كه سركرده مقدمه لشكر بودند بيان مى كند منظور اين است كه مقدمه لشكر به صورت پراكنده عمل نكنند و همه با هم باشند تا ضعف و فتور به آنها دست ندهد.
حضرت در ششمين دستور، شيوه آسايش شبانه لشكر را بيان كرده و مى فرمايد: (و هنگامى كه پرده هاى تاريكى شب شما را پوشاند، نيزه داران را با نيزه به صورت دايره اى در اطراف لشكر قرار دهيد [و لشكر در وسط آن استراحت كند])؛ «وَ إِذَا غَشِيَكُمُ اللَّيْلُ فَاجْعَلُوا الرِّمَاحَ كِفَّةً(8)». اين همان چيزى است كه در دنياى امروز نيز چه در ميدان جنگ و چه در غير آن افرادى را مى گمارند كه به اصطلاح كشيك دهند و از لشكر يا اماكن حساس در داخل شهرها و پادگان ها مراقبت به عمل آورند و به محض اينكه احساس خطرى كنند، زنگ هاى بيدار باش را به صدا در بياورند و امروز به عنوان نيروى حفاظت از آن ياد مى شود.
در هفتمين و آخرين دستور به بدنه لشكر نيز توصيه مى كند كه هنگام استراحت شبانه به سراغ خواب عميق نروند همانند كسانى كه آسوده در خانه هايشان در بستر مى خوابند. مى فرمايد: (ولى خوابتان بايد بسيار سبك و كوتاه باشد همچون شخصى كه آب را جرعه جرعه مى نوشد و يا مضمضه مى كند)؛ «وَ لاَ تَذُوقُوا النَّوْمَ إِلَّا غِرَاراً أَوْ مَضْمَضَةً».
درست شبيه كسى كه در انتظار مسافر يا ميهمان يا فرد عزيز ديگرى است كه شب وارد مى شود اندكى مى خوابد و بيدار مى شود سپس مى خوابد و باز بيدار مى شود. لشكر اسلام نيز در مقابل دشمن بايد اين گونه استراحت كنند مبادا دشمن با شبيخون ضايعات فراوانى به بار آورد.(9)،(10)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.