پاسخ اجمالی:
ایشان در خطبه 111 نخست همگان را از دنياى فانى و فريبنده بر حذر مى دارد و سپس با ذكر هجده وصف درباره دنيا و فريبندگى آن، ماهيّت واقعى آن را كاملاً برملا ساخته می فرماید: «ظاهرش شيرين و با طراوت، و در لابه لاى شهوات پيچيده شده، به خاطر نقد بودنش جلب توجه مى كند و با اين كه مواهب آن ناچيز است دل ها را به خود مى كشاند، آرزوهاى دنيا پرستان را در خود جمع كرده و زيور فريب به خود پوشانده است ولی شادمانى و نعمت آن پايدار نيست و از مشكلاتش كسى در امان نمى باشد و ...».
پاسخ تفصیلی:
امام علی(عليه السلام) در ابتدای خطبه 111 نهج البلاغه نخست همگان را از دنياى فانى و فريبنده بر حذر مى دارد و سپس با ذكر هجده وصف درباره دنيا و فريبندگى آن، ماهيّت واقعى آن را كاملاً برملا مى سازد و مى فرمايد: «أَمَّا بَعْدُ فَإنِّي اُحَذِّرُكُمُ الدُّنْيَا، فَإنَّهَا حُلْوَةٌ خَضِرَةٌ، حُفَّتْ بالشَّهَواتِ و تحَبَّبتْ بِالْعاجِلَةِ وَ رَاقَتْ(1)بالْقَليْلِ وَ تَحَلَّتْ باْلآمالِ وَ تَزَيَّنَتْ بِاْلغُرُورِ»؛ (امّا بعد [از حمد و ثناى الهى] شما را از دنيا بر حذر مى دارم، چرا كه ظاهرش شيرين و با طراوت، و در لابه لاى شهوات پيچيده شده، به خاطر نقد بودنش جلب توجه مى كند و با اين كه مواهب آن ناچيز است دل ها را به سوى خود مى كشاند، آمال و آرزوهاى دنيا پرستان را در خود جمع كرده و خود را به آن آراسته، و زيور فريب به خود پوشانده است).
امام(عليه السلام) فريبندگى دنيا را از اين نظر مى داند كه ظاهرش شيرين و با طراوت است و انواع شهوات گرداگرد آن را فرا گرفته و چون نقد و آماده است، محبوب دلهاست و اين است معناى «تَحَبَّبَتْ بِالْعاجِلَةِ» که در واقع برگرفته از آيات قرآن مجيد است:
در دو آيه مى خوانيم: «وَ مَا الْحَيوةُ الدُّنيا إلاَّ مَتاعُ الغُرُورِ»(2)؛ (زندگى دنيا جز وسيله فريب نيست).
در جاى ديگر مى فرمايد: «إنَّ هؤُلاءِ يُحِبُّونَ الْعاجِلَة»(3)؛ (آنها زندگى زودگذر را دوست دارند).
امام(علیه السلام) در ادامه اين سخن مى فرمايد: (شادمانى و نعمت آن پايدار نيست و از دردها و مشكلاتش كسى در امان نمى باشد، سخت مغرور كننده و زيانبار است، متغيّر و زوال پذير و پايان گيرنده و نابود شدنى است و سرانجام ساكنان خود را مى خورد و هلاك مى كند)؛ «لا تَدُومُ حَبْرتُها(4)وَ لا تُوْمَنُ فَجْعَتُها، غَرّارَةٌ، ضَرَّارَةٌ حائِلَةٌ(5)زائِلَةٌ نافِدَةٌ(6)بائِدَةٌ(7)أَكّالَةٌ غَوّالَةٌ(8)».
امام(عليه السلام) در اين قسمت از سخن خود با تعبيرات بسيار حساب شده از ناپايدارى دنيا خبر مى دهد، نه زيباييهاى آن ادامه دارد نه قدرت، نه ثروت، نه جوانى و نه امنيّت، همه چيز آن در معرض زوال است و با نسيمى دفتر ايّام بر هم مى خورد و غافل و بى خبر كسانى هستند كه با اين حال بر آن تكيه مى كنند.
و ادامه داده مى فرمايد: (آن گاه كه زندگى دنيا به حدّ اعلا مى رسد و به آرزوى دنياپرستان جامه عمل مى پوشاند و از آن راضى مى شوند، بيش از آنچه خداوند متعال در قرآن فرموده، نخواهد بود، كه زندگى دنيا همچون آبى است كه از آسمان فرو مى فرستيم و به وسيله آن گياهان سر به هم آورند، اما چيزى نمى گذرد كه خشك مى شوند و بادها آن ها را به هر سو پراكنده مى سازد و خداوند بر همه چيز قادر است)؛ «لا تَعْدوُ ـ اِذا تَناهَتْ إلى اُمْنِيَّةِ اَهْلِ الرَّغْبَةِ فِيْها وَ الرِّضاءِ بهَا ـ أَنْ تَكُونَ كَمَا قَالَ اللهُ تَعَالَى سُبْحانَهُ:«كَمَاء أنْزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الاْرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِيْماً(9)تَذْرُوهُ الرِّياحُ، وَ كانَ اللهُ عَلَى كُلِّ شَيْء مُقْتَدِراً(10)»».
امام(عليه السلام) در اين جا براى اثبات مقصود خود به مثال زيبا و گويايى كه قرآن مجيد در سوره «كهف» آورده است متوسّل مى شود؛ دست انسانها را گرفته و به دشت و صحرا مى برد، منظره بهار و پاييز را در نظر آنها مجسّم مى سازد كه چگونه با نزول باران، زمين مى جنبد و گياهان سربرمى آورند درختان شكوفه مى كنند و گلها مى خندند و شاخه ها پر برگ و سپس پر ميوه مى شوند اما با گذشتن چند ماه برگها پژمرده، درختان افسرده، نغمه هاى مرغان خاموش، شاخه ها برهنه مى شوند وهمه چيز پايان مى گيرد، آرى! چنين است وضع زندگى انسانها در اين دنياى فانى و ناپايدار و چه تشبيه جالب و گويايى!(11)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.