پاسخ اجمالی:
آفرينش «حیات» و «مرگ» نشانه اى از قدرت بى پايان خداست. هدف از اين آفرينش، آزمايشى است كه به معناى پرورش انسان ها و هدايت آنها به سوى مسير قرب پروردگار است. دنيا به عنوان يك ميدان آزمايش معرّفى شده، ميدانى براى آزمايش بهترين افراد از نظر عمل و معيار ارزش انسان در پيشگاه خدا حُسن عمل اوست و ارزش واقعى از آنِ «كيفيت عمل» است نه «كميت» و حجم آن.
پاسخ تفصیلی:
قرآن مجيد در سوره ملک آيات 1 و 2 به اين مطلب پرداخته، چنين مى گويد: (زوال ناپذير و پربركت است كسى كه حكومت جهان هستى به دست اوست و بر همه چيز قادر است. همان كسى كه مرگ و حيات را آفريد تا شما را بيازمايد كه كداميك بهتر عمل مى كنيد و او عزيز و غفور است)؛ «تَبارَكَ الَّذى بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيىء قَديرٌ * الَّذى خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ اَيُّكُمْ اَحْسَنَ عَمَلا وَ هُوَ الْعَزيزُ الغَفُورُ». در اينجا نخست آفرينش مرگ و حيات را به عنوان نشانه اى از قدرت بى پايانش معرّفى مى كند، سپس مى فرمايد: هدف از اين آفرينش، آزمايش حُسن عمل است، آزمايشى كه به معناى پرورش انسان ها و هدايت آنها به سوى مسير قرب پروردگار است.
از اين آيه چند امر استفاده مى شود:
اوّلا؛ مرگ و حيات هر دو مخلوقند. اگر مرگ به معناى فنا و نيستى مطلق بود مخلوق بودن آن معنا نداشت. اين به خاطر آن است كه مرگ انتقالى است از جهانى به جهان ديگر و لذا يك امر وجودى است و قابل آفرينش.
ثانياً؛ مرگ از حيات است يا به خاطر اينكه اشاره به مرگِ دنيا و حيات جهان آخرت است يا اينكه مرگ، اشاره به مرحله خاك بودن انسان و حيات آفرينش از خاك است و يا هر دو.
ثالثاً؛ دنيا به عنوان يك ميدان آزمايش معرّفى شده، ميدانى براى آزمايش بهترين افراد از نظر عمل و طبعاً كارت قبولى و نتيجه اين آزمون در سراى ديگر آشكار مى شود.
رابعاً؛ معيار ارزش انسان در پيشگاه خدا حُسن عمل اوست. بديهى است اعمال نيكو از عقائد پاك و قلب مؤمن و نيت خالص سرچشمه مى گيرد؛ چراكه هميشه عمل بازتابى است از اين امور. شايد به همين دليل در حديثى از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) مى خوانيم كه در تفسير جمله «اَحْسَنُ عَمَلا» فرمود: «اَتَمُّكُم عَقْلا وَ اَشَدُّ للهِ خَوْفاً وَ اَحْسَنُكُمْ فيما اَمَرَ اللهُ بِهِ وَ نَهى عَنْهُ نَظَرا وَ اِنْ كانَ اَقَلُّكُمْ تَطَوُّعا»(1)؛ ([منظور اين است كه] كداميك از شما از نظر عقل و خرد كاملتر و از جهت خداترسى قوى تر و داراى آگاهى فزون تر نسبت به اوامر و نواهى الهى هستيد، هرچند اعمال مستحب شما كمتر باشد!). و از اينجا روشن مى شود تفسيرهاى مختلفى كه براى «اَحْسَنُ عَمَلا» ذكر كرده اند مانند: اعمال خالص تر، عقل بيشتر، زهد فزونتر، ياد مرگ كردن و بيشتر آماده اين سفر شدن، همه با يكديگر ارتباط دارد و تفسيرهاى مختلفى محسوب نمى شود؛ چرا كه همه شاخ و برگ و ريشه و ساقه و ميوه يك شجره است.
خامساً؛ ارزش واقعى از آن «كيفيت عمل» است نه «كميت» و حجم آن و اى بسا عمل كوچكى با كيفيت بالا از نظر خلوص و ايمان و معرفت بر اعمال كثير و فراوان، برترى داشته باشد و لذا در حديثى از امام صادق(عليه السلام) در تفسیر این آیه آمده است كه فرمود: «لَيْس يعنى اَكْثَرُ عَمَلا وَ لكِنْ اَصْوَبُكُمْ عَمَلا»(2)؛ (هدف اين نيست كداميك بيشتر عمل مى كنيد؛ بلكه منظور اين است كداميك صحيح تر و خالص تر عمل مى نماييد).
سادساً؛ افعال الهى داراى هدف و به اصطلاح «معلل بالاغراض» است، برخلاف گفته ناآگاهان و بي خبرانى كه افعال خدا را بى هدف معرفى كرده اند.
سابعاً؛ از آنجا كه در اين ميدان آزمايش عظيم ممكن است انسان احساس تنهايى و ناتوانى كند و يا بر اثر لغزش ها مأيوس گردد، در پايان آيه با توصيف خداوند به عزيز و غفور به اين نگرانى ها پايان مى دهد و به انسان مى گويد: تنها نيستى، از عظمت آزمايش مترس، دل بر خداى نه و اگر لغزشى از تو سر زد دست به دامن عفو و غفرانش بزن.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.