پاسخ اجمالی:
«حزن» عبارت است از ناراحتى براى از دست دادن شخصى كه محبوب انسان است، يا از دست رفتن چيزى كه مطلوب او است؛ اما حزن متّقين از وعده هاى عذاب الهى است و اينكه نكند اين وعيدها گريبان گير آنها شود. همچنین آنها به خاطر فراق از محبوب خود اندوهناك اند. آنها با خواندن قرآن محزون شده و به ياد محبت هاى او افتاده و در فراق او مى نالند، اين حزن، حزن فقد محبوب است.
پاسخ تفصیلی:
امام علی(ع) در بخشی از خطبه متقین درباره ویژگی آنها می فرماید: «يُحَزِّنُونَ بِهِ اَنْفُسَهُم»؛ (پرهيزكاران با خواندن قرآن جان خويش را محزون مى سازند). پروادارندگان و متّقيان با خواندن قرآن، خود را محزون مى گردانند. علماى اخلاق مثل مرحوم نراقى در جامع السعادات «حزن» را چنين تعريف نموده است: «اَلحُزنُ هُوَ التَّحَسُّرُ وَ التَّأَلُّمُ لِفَقدِ مَحبُوبٍ اَو فُوتِ مَطلُوبٍ»(1)؛ (حزن عبارت است از حسرت و ناراحتى براى از دست دادن شخصى كه محبوب انسان است، يا از دست رفتن چيزى كه مطلوب او است).
حزن متقيان را مى شود به دو گونه تفسير كرد: 1. حزن از وعده هاى عذاب الهى، و اينكه مبادا اين وعيدها و وعده عقابها گريبانگير آنها شود، زيرا اعمالى كه انجام داده اند، گرچه فى نفسه زياد است، ولى آنها به نظر قليل به آن نگريسته و از عاقبت خود بيم دارند، و از اين رو با قرآن خواندن خود را متنبّه كرده و به ياد عذابها افتاده و محزون مى شوند. با خواندن قرآن به ياد طولانى بودن مسير و كمى زاد و توشه مى افتند و نمى دانند در نهايت به چه وادى سر مى سپارند. با تلاوت قرآن به ياد فرصت هاى از دست رفته اى مى افتند، كه مى توانستند بيشتر بهره برگيرند، ولى نگرفتند، آنها به ياد مرگ، قبر، سؤال نكير و منكر، برزخ، عقبات و فراز و نشيب مسير خود به طرف آخرت مى افتند، و اگرچه اميدوارند؛ ولى محزونند كه چه مى شود؟ آيا اين مقدار طاعتها و عبادت هاى ما جوابگوى سؤالات دادگاه الهى خواهد بود يا نه؟!
2ـ تفسير دوم حزن متّقين اين است كه: به خاطر فراق و هجران از محبوب و معشوق خود اندوهناك اند، آنها با خواندن قرآن و كلمات معشوق محزون شده و به ياد محبوب و محبت هاى او افتاده و در فراق او مى نالند، اين حزن، حزن فقد محبوب است. آنها در اين دنيا خود را غريب احساس مى كنند كه دور از يار و ياور مجبور به زندگى در آن هستند، آنها در غم فراق و دورى از محبوب و نعمت هاى هميشگى او مى سوزند، آنها در هجران غم عشق گرفتارند، در اشعار شعرا بسيار سخن از غم عشق گفته است، اما چه خوش است غم عشقى كه بر دل متقيان حاكم است. اين غم نه مثل غم هاى عشّاق ديگر است؛ زيرا غم عشق آنها، غم عشق خدا و غم عشق اينها غم عشق معشوق مجازى است.
البته شايان ذكر است كه عشق به موجودى كه مظهر حقيقى خدا باشد هم عشق حقيقى است، و به همين جهت عشق به مولى امام زمان(عليه السلام) هم از آن جهت كه بقيّة الله و حجة خداوند بر مردم است، عشق حقيقى است و همين طور عشق به يك يك ائمه چه در زمان خود آنها و چه در زمان بعد از آنها و نيز عشق به اولياء راستين الهى عشق حقيقى خواهد بود. حال روشن مى شود كه غم عشق پرهيزكاران غمى سازنده است؛ زيرا كه در صدد رسيدن به خواسته هاى معشوقى است كه بقاء دارد، و مجمع صفات كماليه است، اما غم عشّاق مجازى چه بسا به زير كشنده انسان از مسند فطرتى است كه بر آن متولد شده است.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.