پاسخ اجمالی:
حدود اسلامى نه تنها نشانه خشونت نيست؛ بلكه نشانه رأفت اسلامي است. به تأكيد روايات اجراى هر نوع حد يا تعزير از بارش چهل شبانه روز باران بهتر است. البته با توجه به اينكه بسياري از حدود شرعى با چهار شاهد يا چهار بار اقرار ثابت مىشود در روايات و تاريخ، يك مورد زنا كه با شهادت شهود ثابت شده باشد نداريم. ضمن این که اقرار نیز شرايطي دارد و بايد چهار بار اقرار در چهار مجلس جداگانه باشد و با این همه اگر قبل از اثبات جرم، متهم توبه كرد و آثار ندامت ظاهر شد حد اجرا نميشود.
پاسخ تفصیلی:
از جمله امورى كه بهانهگيران آن را دستاويز خود برای افترا و تهمت به اسلام قرار دادهاند، «حدود و تعزيرات اسلامى» است. آنها سؤال مىكنند: آيا حدود اسلامى با رأفت و رحمت دينى سازگار است؟ چگونه حدود و تعزيرات اسلامى با رحمت و رأفت سازگارى دارد؟ آيا نواختن صد ضربه تازيانه بر بدن شخصي كه مرتكب گناهى شده، خشونت نيست؟
آيا سنگسار كردن مرد يا زنى كه بر اثر غلبه هوى و هوس، لحظهاى از جاده عفّت خارج گشته اند با عطوفت اسلامى سازگار است؟ آيا بريدن دست و پاهاى سارقان و دزدان، با رحمت دينى مىسازد؟ آيا مجازاتهاى غليظ و شديد، نوعى خشونت محسوب نمىشود؟
در پاسخ بايد گفت: نكتههاى ظريفى در گوشه و كنار احكام «حدود و تعزيرات» به چشم مىخورد كه به ما در پاسخ اين سؤالات كمك مىكند و با دقّت و مطالعه در آن نكات روشن مىشود كه حدود و تعزيرات نيز چشمهاى ديگر از رحمت و عطوفت اسلامى است هر چند در برخورد اوّليه، ظاهر آن براى عدّهاى خشونتآميز به نظر برسد.
اوّل: بررسى فلسفه حدود و تعزيرات
رواياتى در مورد فلسفه اجراى حدود و تعزيرات وجود دارد كه مطالعه آنها به ما بينش تازهاى درباره اين مجازتهاى اسلامى مىدهد. به دو نمونه آن توجّه كنيد:
1. پيامبر گرامى اسلام(صلی الله عليه و آله) فرمودند: «اِقامَةُ حَدٍّ خَيْرٌ مِنْ مَطَرِ اَرْبَعينَ صَباحاً»(1)؛ (اجراى هر نوع حدّ يا تعزير [به هر مقدار كه باشد] از بارش چهل شبانه روز باران بهتر است). همانگونه كه ملاحظه مىفرماييد حدود و تعزيرات در اين روايت نبوى به باران تشبيه شده و اجراى كمترين مقدار آن از چهل روز باران بهتر شمرده شده است؛ مفهوم اين روايت اين است كه همانطور كه باران، رحمت(2) پروردگار است و خداوند آن را بر اهل زمين نازل و منتشر مىنمايد، حدود الهى نيز نوعى رحمت الهى است. حقيقتاً اجراى مجازاتهاى اسلامى همچون باران، جامعه را شستشو مىدهد و اجتماع را از آلودگيها پاك مىكند.
به عنوان نمونه، اگر شخصى باعث سلب امنيّت عمومى از جامعه شود و بر جان و مال و ناموس مردم هجوم برد، به گونهاى كه رعب و وحشت قسمتى از جامعه را فراگيرد، محارب خواهد بود و اجراى حدّ محارب بر اين شخص ضامن ثبات امنيّت در جامعه است و همچون باران، رعب و وحشت و ناامنى حاصل از جنايات او را از فضاى جامعه مىشويد. كسانى كه در يك جامعه اسلامى دست به توليد و پخش مواد مخدّر مىزنند و با اين جنايت بزرگ، جوانان آن كشور را نابود مىكنند و براى رسيدن به منافع و مطامع خويش كشور را به فساد مىكشند، بايد به عنوان مفسد فى الارض مجازات شوند تا با دفع آفت، زمينه رشد ؟فراهم گردد. آيا حدود اسلامى كه تشبيه به باران رحمت الهى شده، خشونت ناميده مىشود!
ما معتقديم كه چنين افراد و گروههايى كه مستحقّ مجازاتهاى اسلامى هستند، اگر مشمول اين مجازاتها نشوند خداوند آنها را رها نخواهد كرد و همان عوارض و ناملايماتى كه سوغات كارهاى فاسد آنها بوده، دامنگير خود آنها خواهد شد.
2. امام هفتم شيعيان، حضرت موسى بن جعفر(عليهما السلام)، در تفسير آيه شريفه «يُحْىِ الْاَرْضَ بَعْدِ مَوْتِها»(3) مىفرمايد: «لَيْسَ يُحْيِيْهَا بِالْقِطَرِ وَ لكِنْ يَبْعَثُ اللّهُ رِجالاً فَيُحْيُونَ الْعَدْلَ فَتُحْيِى الاَرْضَ لاِحْياءِ الْعَدْلِ وَ لاَقامَةُ الْحَدِّ فِيهِ اَنْفَعُ فِى الاَرضِ مِنَ الْقِطَرِ اَرْبَعينَ صَباحاً»(4)؛ (منظور [فقط] اين نيست كه زمينهاى خشك را با بارانهاى پر بركت زنده مىكند؛ بلكه منظور اين است كه خداوند مردانى [بزرگ و مخلص و بلند همّت] را مبعوث مىكند كه آنها عدالت را در جهان زنده مىكنند و زمين بر اثر زنده شدنِ عدالت احياء مىگردد و بدون شك اقامه و اجراى حدود و تعزيرات بر روى زمين، پر منفعتتر است از اين كه چهل شبانه روز بر آن باران ببارد).
توجّه مىكنيد در اين روايات، كه فلسفه اجراى حدود را بيان مىكند، سخنى از انتقام و خشونت و مانند آن نيست؛ بلكه سخن از محبّت و رحمت و اقامه عدل و سيراب كردن جامعه اسلامى و مانند آن است.
دوم: راههاى اثبات حدود شرعى
مطالعه چگونگى اثبات حدود شرعى، جلوههاى ديگرى از رحمت و رأفت اسلامى را در آئينه حدود و مجازاتهاى اسلامى به نمايش مىگذارد. بسيارى از حدود با چهار شاهد، يا چهار بار اقرار ثابت مىشود؛ بدين معنى كه بايد چهار نفر انسان عادل شهادت دهند فلان زن و مرد را در حال انجام عمل منافى عفّت ديدهاند تا بتوان حدّ شرعى را بر آنها جارى كرد.
آيا چنين امرى امكانپذير است! ما در روايات و كتابهاى تاريخ، حتّى يك مورد نيافتيم كه عمل منافى عفّت با شهادت شهود ثابت شده باشد تا بر اساس آن، حد جارى شود. بنابراين، راه فوق عملاً بسته است و اين خود نوعى رحمت اسلامى محسوب مىشود، كه شامل اين نوع گنهكاران گرديده است.
راه ديگر، كه اقرار خود گناهكار است، شرايط متعدّدى دارد؛ از جمله اين كه بايد چهار بار اقرار كند، و هر اقرار در مجلس جداگانهاى باشد، به طورى كه اگر در يك مجلس چهار بار اقرار كند، يك مرتبه محسوب مىشود!(5) علاوه بر اين، اگر مجرم قبل از اثبات جرمش نزد حاكم شرع توبه كند و از كار خود نادم و پشيمان گردد و آثار ندامت و پشيمانى در افعال و كردارش ظاهر گردد، اجراى حد بر او مشكل است!(6)
اين مطالب در روايات متعدّدى آمده كه به يك نمونه آن اشاره مىشود، تا شاهد رأفت و رحمت اسلامىِ جانشينِ حقيقىِ پيامبر اكرم(صلی الله عليه و آله) نسبت به مجرمى كه با پاى خويش به پشت ميز محاكمه آمده بود، باشيم:
«زن آلودهاى خدمت حضرت على(عليه السلام) رسيد و از آن حضرت خواست كه با اجراى حدّ زنا بر وى، او را از آلودگى پاك كند؛ زيرا عذاب دنيا از مجازات مداوم و قطع نشدنى جهان آخرت آسانتر است! حضرت فرمود: برو، پس از وضع حمل بيا، تا تو را پاك كنم. زن رفت و پس از زايمان بازگشت و تقاضاى خويش را تكرار كرد؛ حضرت پس از طرح سؤالات متعدّد (به اميد آن كه شايد زن را منصرف كند و او را در آنچه مىگويد به ترديد بيندازد) فرمود: برو بچّهات را شير بده و پس از تمام شدن دوران شيرخوارگىاش بيا تا تو را پاك كنم. زن بازگشت و پس از دو سال براى بار سوم خدمت حضرت رسيد و تقاضاى خويش را تكرار كرد. حضرت بار ديگر سؤالهاى مختلفى مطرح كرد و زن پاسخ داد؛ حضرت در نهايت فرمود: برو بچّهات را بزرگ كن، تا بتواند خودش را از خطرات روزانه حفظ كند، سپس نزد ما بيا تا تو را پاك كنيم. زن در حالى كه اشك مىريخت بازگشت و...».(7)
ملاحظه مىكنيد ثابت شدن جرمى كه حدّ شرعى دارد سهل و ساده نيست و تا زمانى كه مجرم خود خواهان اجراى حد نباشد طبعاً نمىتوان جرم وى را ثابت كرد و اين خود، نشانگر رأفت اسلامى است. اگر اسلام آئين خشونت باشد، آيا براى اثبات جرم اين قدر سختگيرى مىكند؟!
سوم: آداب اجراى حدود شرعى
بر فرض كه حدّى ثابت شود و حاكم شرع تصميم بر اجراى آن بگيرد، در چگونگى اجراى آن، به آداب و دستوراتى برخورد مىكنيم كه مشحون از رحمت و رأفت اسلامى است؛ به نمونههايى از اين آداب فهرست وار اشاره مىكنيم:
1. در ابتدا و انتهاى روزهاى زمستانى - كه هوا بسيار سرد است و تازيانه مجرم را آزار فراوان مىدهد - نبايد حد اجرا شود؛ بلكه بايد در ميانه روز كه هوا گرمتر است اجرا گردد!
2. در فصل تابستان بايد برعكس عمل شود، در وسط روز كه هوا بسيار گرم است حد اجرا نگردد! بلكه در پايان روز انجام شود.(8)
3. مجرم به هنگام دريافت تازيانه نبايد خوابيده باشد، بلكه بايد نشسته يا ايستاده باشد؛ زيرا ضربات تازيانه در اين دو حالت آهستهتر نواخته مىشود و مجرم درد كمترى را تحمّل مىكند!(9)
4. اگر مجرم بيمار است اجراى حد تا زمان بهبودىاش به تأخير مىافتد!(10)
5. اگر باردار است تا زمان وضع حمل تأخير مىافتد!(11)
و ديگر آدابى(12) كه همگى نشانگر نهايت رأفت اسلامى حتّى در حقّ يك انسان گنهكار است و مشروح آن در كتابهاى فقهى آمده است.
توجّه به نكات سه گانه فوق، يعنى فلسفه حدود، راههاى اثبات مجازاتهاى اسلامى و آداب اجراى حدود و تعزيرات و انديشه و تفكّر در ظرايف و ريزهكاريهاى موجود در آن، هر انسان منصف و به دور از پيش داورى را، وادار به اعتراف مىنمايد كه رأفت و رحمت اسلامى حتّى در حدود و تعزيرات - كه ظاهرى خشونتآميز دارد - موجود است. بدين جهت اجراى مجازاتهاى اسلامى براى جامعه، بسيار بابركت و منشأ خيرات فراوان خواهد بود؛ به گونهاى كه بركات آن، از بركات بارانهاى پى در پى چهل شبانه روز هم افزونتر است!(13)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.