پاسخ اجمالی:
در روايات آمده است كه بهاي نفْس انسان چيزي جز بهشت نيست. اگر كسي آن را به غير نعمت هاي بهشتي بفروشد در حقيقت به خود ظلم كرده است. نكته مهم اين است كه روايت بهشت را بهاي بدن هاي ما قرار داده است. بنابراين بهاى روان و نفس آدمى كه قادر به تكامل و رسيدن به اوج صفات الهى است هرگز براى ما قابل درك نيست.
پاسخ تفصیلی:
در بعضى روايات آمده كه: براى نَفْس شما بهائى نيست مگر بهشت، پس خود را به غير آن نفروشيد، «اِنَّهُ لَيسَ لِاَنفُسِكُم ثَمَنٌ اِلَّا الجَنَّةُ فَلَاتَبِيعُوهَا اِلَّا بِهَا»(1)؛ يعنى بهاى واقعى نفوسى كه مى تواند، راه اطاعت و سعادت را طى كند، چيزى جز جنّت نيست. در روايت ديگرى آمده: «مَن بَاعَ نَفسَهُ بِغَيرِ نَعِيمِ الجَنَّةِ فَقَد ظَلَمَهَا»(2)؛ (كسى كه نفس خود را به غير نعمت هاى بهشت بفروشد به نفس خود ظلم كرده است) و از اين مهمتر در روايتى چنين آمده: «اَلَا اِنَّ ثَمَنَ اَبدَانِكُم اَلجَنَّهُ فَلَاتَبِيعُوهَا بِغَيرِهَا»؛ (آگاه باشيد كه بهاى بدن هاى شما بهشت است پس به غير آن نفروشيد).
از اين روايت استفاده مى شود كه بهشت در برابر رنج پرارزش انسانى شىء قليلى است و هرگز نبايد طرف معامله با آن قرار گيرد. مزد به زحمت انداختن بدن در مسير عبادت و بندگى بهشت است، و بهاى روان و نفس آدمى كه قادر به تكامل و رسيدن به اوج صفات الهى است، چيزى است كه براى ما هرگز قابل درك نيست. التذاذ روح در آخرت در جوار قرب حق و رضوان او كه «رِضْوانُ الله الاكبر» است شايد مقدار كمى از بهاى روح متكاملى است كه فروخته مى شود.
در حقيقت دو چيز عرضه كرده ايم: 1- جسم. 2- نفْس و روح. اگر نفْس مسير صحيح خود را طى كند، بايد جسم را به عنوان مركبى براى رسيدن به مقامات عالى به كار گيرد، مركبى كه چنين راهوار و رهرو به سوى خيرات باشد آنقدر ارزش دارد كه بهايش جنّت و خُلد برين است. اگر چنين بهائى براى چنين مركبى پرداخت مى شود مسلّم است كه بهاى راكب قابل سنجش براى مقياس ذهنى ما نيست؛ ولى همين قدر مسلم است كه مدت كمى زندگى در اين دنيا را با زندگى ابدى و جاودانى آخرت عوض كرده ايم، و مسلّماً از افرادى خواهيم بود كه از بازار دنيا با دستى پر خارج مى شويم؛ البته اين، ثمن حقيقى جسم و روح است.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.