پاسخ اجمالی:
يكى از باارزش ترين لذائذ معنوى آن است كه محبوبِ جامع كمالات، نظر لطف به انسان بيفكند و با او سخن بگويد و بالاتر اينكه انسان بتواند به مقام شهود ذات پاكش برسد و با چشمِ دل، او را ببيند و غرق درياى جمالش گردد، به هنگام خشنودى از او روبروى او بنشيند و تمام قامت به او بنگرد و با محبت با او سخن بگويد. در سوره «قيامت» سخن از لذّت نگاه به جمال بى مثال آن محبوب حقيقى شده، مى فرمايد: «چهره هايى در آن روز شاداب و مسرورند و به پروردگارشان مى نگرند». مؤمنان در آن روز در حجاب نيستند و از مشاهده جمالش بهره مندند.
پاسخ تفصیلی:
يكى از باارزش ترين لذائذ معنوى آن است كه محبوبِ جامع كل كمالات، نظر لطف به انسان بيفكند و با او سخن بگويد و از آن فراتر اينكه انسان بتواند به مقام شهود ذات پاك او برسد؛ يعنى با چشمِ دل، او را ببيند و غرق درياى جمال او گردد.
«قرآن» روى اين موهبت معنوى نيز كراراً تكيه كرده است. در يك جا ضمن برشمردن عذاب هاى دردناك كتمان كنندگان آيات الهى مى فرمايد: «وَ لَا يُكَلِّمُهُمُ اللهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لَا يُزَكِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذَابٌ اَلِيمٌ»(1)؛ (خداوند در قيامت با آنها سخن نمى گويد و آنها را پاكيزه نمى كند و براى آنها عذاب دردناكى است)، و در جاى ديگر از اين فراتر رفته و درباره همين گونه افراد و امثال آنها كه عهد و پيمان الهى را به بهاى كمى مى فروشند، مى فرمايد: «وَ لَا يُكَلِّمُهُمُ اللهُ وَ لَا يَنْظُرُ اِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لَا يُزَكِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذَابٌ اَلِيمٌ»(2)؛ (خداوند در قيامت با آنان سخن نمى گويد و به آنها نمى نگرد و پاكشان نمى سازد و براى آنها عذاب دردناكى است).
آرى آنها از لذّت سخن گفتن با خدا و نگاه رحمت و لطف او محرومند و به همين دليل پاك و پاكيزه نمى شوند و از آنجا كه بهشت جاى پاكان است آنها در عذاب اليم جهنم هستند. از اين دو آيه به خوبى استفاده مى شود كه اين مواهب فقط نصيب مؤمنان و بهشتيان خواهد شد، خدا با آنان از طريق لطف سخن مى گويد؛ يعنى همان مقامى را كه پيامبران الهى در اين جهان داشتند و از آن لذّت مى بردند مؤمنان در آن جهان دارند و چه لذّتى از اين بالاتر؟ و علاوه بر سخن گفتن، نظر لطف خاص خود را به آنها مى افكند و چه موهبتى از اين عظيم تر كه او با نگاهى آكنده از لطف به عاشق بى قرار و مُحبّ صادق خود نظر بيفكند.
بديهى است نه آن تكلّم با زبان است و نه اين نگاه با چشم كه خدا برتر از جسم و جسمانيات است. گاه مى شود كه انسان نسبت به فرزندِ خود خشمگين است و در اين هنگام نه با او سخن مى گويد و نه به او نگاه مى كند و اگر فرزند با معرفتى باشد اين بى اعتنايى پدر، بزرگترين شكنجه روحى براى او است؛ اما به هنگام خشنودى از او، روبروى او مى نشيند و تمام قامت به او مى نگرد و با لطف و محبت با او سخن مى گويد و اين، بزرگترين افتخار اوست. البته اين در عالَم مادّه و جسم و صورت است همين مسئله در مقياسى بسيار بالاتر در عالم معنا، ميان مولاى حقيقى و بندگان حاكم است.
و بالاخره در سوره «قيامت» سخن از لذّت نگاه به جمال بى مثال آن محبوب حقيقى به ميان آورده، مى فرمايد: «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ * اِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ»(3)؛ (چهره هايى در آن روز شاداب و مسرور است * و به پروردگارش مى نگرد). جالب اينكه مقدم شدن «اِلَى رَبِّها» - كه دليل بر حصر است - نشان مى دهد كه آنها در آن روز تنها به ذات پاك او مى نگرند و نه به غير او كه اگر به غير او نيز نگاه كنند نگاهى است گذرا و تازه در غير او نيز او را مى بينند؛ چراكه هرچه در عالم است جلوه هاى ذات پاك اوست و آثار لطف و رحمت او و مشاهده اثر در حقيقت مشاهده مؤثر است.
اين احتمال نيز در تفسير آيه داده شده است كه جمله «اِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ» اشاره به انتظارى است كه مردم نسبت به لطف و رحمت خدا دارند چنانكه گاه مى گوييم فلان كس تنها به سوى تو نگاه مى كند؛ يعنى انتظار كرم از تو دارد يا مى گوييم چشم اميدمان فقط به توست. هيچ مانعى ندارد كه آيه مفهوم گسترده اى داشته باشد كه هر دو معنى را در بر بگيرد.
غالب مفسّران اهل سنّت به اين آيه كه رسيده اند به استناد پاره اى از روايات ضعيف در زمينه مشاهده حسّى خداوند در قيامت، روى اين مسئله تكيه كرده و گفته اند: «يكى از مواهب بهشتيان اين است كه در قيامت خدا را با همين چشم معمولى مى بينند، حتى بعضى گفته اند خدا به صورت نورى در آسمان ظاهر مى شود! و آنها بالاى سر خود نگاه مى كنند و نور خيره كننده خدا را با همين چشم تماشا مى كنند و لذّت مى برند!».(4)
آنچه مسلم است اين است كه هم آثار عظمت خداوند در آن روز بسيار آشكارتر از دنياست و هم حجاب هاى ظلمانى اين جهان از قلوب مؤمنان كنار مى رود، به گونه اى كه در يك مشاهده قلبى و روحانى، ذات پاكش را مى بينند و گاه كه فيض شهود عميق ترى به آنها دست مى دهد چنان غرق جمال و ديدار او مى شوند كه همه نعمت هاى عظيم بهشت را به فراموشى مى سپارند.
اين بحث را با اشاره به آيه ديگرى كه مطلب بالا را با تعبير تازه اى بيان مى كند پايان مى دهيم مى فرمايد: «كَلَّا اِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ»(5)؛ (چنين نيست كه كافران مى پندارند؛ بلكه آنها در آن روز از پروردگارشان محجوبند).
چه مجازات دردناكى از اين بالاتر كه آنها حضور در بارگاه قرب پروردگار و لقاى روحانى او را از دست مى دهند. مفهوم اين سخن آن است كه مؤمنان در آن روز در حجاب نيستند. آنها از مشاهده جمال حقّ بهره مندند و از فيض لقاى آن محبوب بى نظير برخوردارند و اگر آن حجاب، عذاب اليمى بود براى كافران، اين ديدار، برترين لذّت است براى مؤمنان.(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.