پاسخ اجمالی:
خدا در بیان عظمت نعمت های خويش مى فرمايد: «هيچ كس نمى داند چه پاداش هايى كه مايه روشنى چشم هاست براى آنها نهفته شده؟ اين جزاى اعمالى است كه انجام مى دادند». اين آيه اشاره سربسته و پرمعنايى به مواهب عظيم و معنوى بهشتيان دارد؛ چراكه مفهوم آيه اين است که هيچ كس حتى پيامبران مرسل و فرشتگان مقرب الهى نيز نمى توانند بفهمند كه خداوند چه پاداشي براى بندگان خاصش در نظر گرفته است؟! مسلماً آنها به درجاتى از قرب ذات او و مراحلى از وصال ديدارش و مراتبى از الطاف او مى رسند كه تا كسی بدان نرسد نمى تواند آن را درك كند!
پاسخ تفصیلی:
خداوند در «قرآن مجيد» در بیان عظمت نعمت های خويش مى فرمايد: «فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا اُخْفِىَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ اَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا كانُوا يَعْمَلُونَ»(1)؛ (هيچ كس نمى داند چه پاداش هايى كه مايه روشنى چشم هاست براى آنها نهفته شده؟ اين جزاى اعمالى است كه انجام مى دادند).
در حديث مشهورى از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «اِنَّ اللهَ يَقُولُ اَعْدَدْتُ لِعِبَادِي الصّالِحِينَ مَا لَا عَيْنٌ رَأَتْ وَ لَا اُذُنٌ سَمِعَتْ وَ لَا خَطَرَ عَلَى قَلْبِ بَشَرٍ»(2)؛ (خدا مى فرمايد براى بندگان صالحم پاداش هايى فراهم كرده ام كه هيچ چشمى نديده و هيچ گوشى نشنيده و بر فكر كسى نگذشته است).
جالب اينكه اين بشارت عظيم در «قرآن» به دنبال توصيف مؤمنان به قيام از بستر در شبها براى مناجات با پروردگار (نماز شب) و نيز توصيف آنها به انفاق از تمام چيزهايى كه در اختيار دارند آمده است و اين نشان مى دهد كه در بين طاعات و عبادات و اعمال نيك؛ «نماز شب» و «انفاق» از برترين آنها است و جالب تر اينكه نماز شب عبادتى است مخفيانه و انفاق هاى مخلصانه نيز غالباً مخفيانه است و خداوند پاداش آن را نيز اين چنين مخفى نگه داشته است!
اين نكته نيز قابل توجه است كه تعبير «قُرَّةِ اَعْيُنٍ» در اصل به معناى سردى و خنك شدن چشم ها است(3)؛ چراكه در ميان عرب معروف بوده «اشك شوق» كه به هنگام شادي فوق العاده از چشم سرازير مي شود سرد و خنك است! در حالى كه «اشك غم و اندوه» همواره داغ و سوزان است و لذا عرب هنگامى كه مى خواست بگويد: فلان موضوع يا فلان حادثه شديداً مايه سرور و خوشحالى است، تعبير به «قرّة العين» يا «قرّة اعين» مى كرد و از آنجا كه اين تعبير در فارسى وجود ندارد معادل و شبيه آن را به كار مى بريم و مى گوييم: مايه روشنى چشم است.
به هر حال بعضى از كلمات و آيات است كه هر چه فكر انسان با آن اوج مى گيرد و پرواز مى كند به گرد آن نمى رسد و هرچه آن را كاوش مى كند به مفاهيم بيشترى دست مى يابد تا آنجا كه فكر باز مى ايستد و اعتراف مى كند كه به اعماق مفهوم آن نرسيده است و آيه مورد بحث كه اشاره سربسته و بسيار پرمعنايى به مواهب عظيم و معنوى و روحانى بهشتيان است به راستى اين گونه است؛ چرا كه مفهوم آيه اين است هيچ كس حتى پيامبران مرسل و فرشتگان مقرّب الهى نيز نمى توانند به اين حقيقت پى ببرند كه خداوند براى بندگان خاصّش نهفته است؟!
مسلماً آنها درجاتى از قرب ذات پاك او و مراحلى از وصال ديدار او و مراتبى از عنايات و الطاف او مى رسند كه تا كس بدان نرسد نمى توان آن را درك كند! و چه زيبا گفته است آن شاعر:
روزى كه روم همره جانان به چمن *** نه لاله و گُل بينم و نه سرو و سمن
رازى كه ميان من و او گفته شود *** من دانم و او داند و او داند و من!(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.