پاسخ اجمالی:
نعمت های بهشتی هيچ وقت «تکراری و یکنواخت» نمی شوند؛ چون اولاً: معيارهاى جسمى و روانى اين جهان با آن جهان فرق دارد و هر چه انسان بيشتر ببيند شوقش بيشتر شده و به اين ترتيب تكرارها مايه تشديد لذّات معنوى و مادى مى شود. ثانياً: در اين جهان نیز نعمت هايى وجود دارد كه انسان هيچ گاه سير نمى شود، مانند استنشاق هواى تازه و پر اكسيژن و نوشيدن آب گوارا به هنگام تشنگى. ثالثاً: چون ذات و صفات خدا بى نهايت است، جلوه هاى روحانى و معنوى او نيز بى نهايت است و هر روز لطف تازه اى و هر دم هدايت جديدى بر بهشتيان مى فرستد.
پاسخ تفصیلی:
بعضى ايراد مى كنند و مى گويند: آنچه از آيات و روايات استفاده مى شود اين است كه نعمت هاى الهى در اين كانون بزرگ رحمت، يكنواخت است و مى دانيم اين مسئله مخصوصاً در درازمدت آتش شور و شوق و نشاط را خاموش مى كند؛ زيرا بهترين صحنه ها، زيباترين مناظر و جالب ترين غذاها با تكرار شكل عادى به خود مى گيرد تا آنجا كه گاهى انسان براى برهم زدن اين يكنواختى به زندگى ساده تر و مشقت بارتري تن در مى دهد تا تنوّعش آن را جبران كند!
در پاسخ به اين ايراد بايد به سه نكته توجه داشت:
اوّلاً: اينكه ما نبايد با معيارهاى جسمى و روانى اين جهان درباره آن جهان قضاوت كنيم، اى بسا اين حالت روانى كه در اين جهان در ما وجود دارد كه با تكرار، خسته، ملول و بى تفاوت مى شويم در آنجا بر عكس باشد، هرچه بيشتر انسان مى بيند شوقش بيشتر مى گردد و هر قدر تكرار مى كند لذّتش افزون تر مى شود و به اين ترتيب تكرارها مايه تشديد لذّات معنوى و مادى مى گردد!
چه دليلى داريم كه وضع روحى انسان در آنجا و در اينجا از اين جهت يكى است؟
ثانياً: در همين جهان نيز نعمت هايى وجود دارد كه هيچ گاه انسان از آن سير نمى شود، ما هر قدر هواى تازه و پر اكسيژن را استنشاق كنيم از آن خسته و ملول نخواهيم شد، بلكه دائماً از آن لذّت مى بريم و براى ما مايه نشاط است. آب، يك نوشيدنى كاملا ساده و يكنواخت است، ما اگر صدها سال عمر كنيم نوشيدن آب گوارا به هنگام تشنگى از همه چيز براى ما لذّت بخش تر است و همان است كه مى گوييم: آب طعم حيات دارد، نه خسته مى شويم و نه بى اعتنا بلكه آب گوارا هميشه براى تشنگان فوق العاده، جالب و جذاب است.
چه مانعى دارد كه در آنجا نيز خداوند حالتى شبيه تشنگى (تشنگى لذّت بخش نه مزاحم و آزار دهنده، همچون تشنگى لقاى محبوب) بر انسان مسلّط سازد و به خاطر آن دائماً از نعمت هاى روحانى و جسمانى بهشت فوق العاده درك لذّت كند؟!
ثالثاً: از آنجا كه ذات و صفات خدا بى نهايت است، بدون شك جلوه هاى روحانى و معنوى او نيز پايان نمى گيرد، هر روز لطف و عنايت تازه اى و هر دم رحمت و هدايت جديدى بر بهشتيان و مقرّبان درگاهش مى فرستد، به گونه اى كه اصلا تكرارى در آن نيست. مگر یک شيء بى نهايت و نامحدود ممكن است مكرر شود؟! نعمت هاى مادى نيز جلوه هاى رحمانيّت و رحيميّت اويند، آنها نيز حد و نهايتى به خود نمى پذيرند.
چه مانعى دارد همان درختان بهشتى، همان نهرها، همان گل ها، همان رنگ و بوها، همان شراب هاى طهور، هر روز و هر ساعت رنگ و بوى تازه اى و شكل و عطر جديدى داشته باشند؟ دائماً رنگ عوض كنند، دائماً دگرگون شوند، دائماً چهره نو پيدا كنند، به گونه اى كه يك غذا و يك منظره فقط يكبار در تمام عمر بهشتيان ديده شود و مورد استفاده قرار گيرد! (عجب صحنه اى!).
پاره اى از آيات «قرآن» و روايات اسلامى نيز اين مطلب را تأييد مى كند. در آيه 29 سوره «رحمن» مى خوانيم: «كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ»؛ (او هر زمان در شأن و كارى است!).
مفسران در تفسير اين آيه، بيانات بسيار متنوّع و گوناگونى دارند كه هر كدام به يكى از افعال خداوند مسئله آفرينش و مرگ انسان ها يا رزق و حيات آنها يا عزّت و ذلّت اقوام يا آمرزش گناهان و برطرف ساختن اندوه ها يا فراهم ساختن منافع و دفع زيان ها، اشاره مى كند؛ ولى بدون شكّ آيه، مفهوم گسترده اى دارد كه هرگونه دگرگونى را در اوضاع جهان در بر مى گيرد و از آنجا كه دليلى بر تخصيص آيه به دنيا در دست نيست؛ بلكه ذكر اين آيه بعد از آيه «كُلُّ مَنْ عَلَيْها فَانٍ وَ يَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ»؛ (تمام كسانى كه روى زمين هستند فانى مى شوند و تنها ذات ذو الجلال و گرامى پروردگارت باقى مى ماند) مى تواند قرينه اى باشد بر اينكه دگرگونى ها و تنوّع ها در سراى ديگر نيز ادامه دارد و بهشتيان به اراده خداوند هر روز در شأن و در كارى هستند. بعضى از مفسران نيز «كل يوم» را تعميم داده و ايّام دنيا و آخرت را هر دو مشمول آن دانسته اند.(1)
در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم: «اِنَّ اللهَ خَلَقَ جَنَّةً لَمْ يَرَها عَيْنٌ وَ لَمْ يَطَّلِعْ عَلَيْها مَخْلُوقٌ، يَفْتَحُهَا الرَّبُّ تَبارَكَ وَ تَعَالَى كُلَّ صَبَاحٍ فَيَقُولُ اِزْدَادِي طِيباً! اِزْدَادِي رِيحاً!»(2)؛ (خداوند بهشتى آفريده كه هيچ چشمى نديده و هيچ مخلوقى از آن آگاه نيست، پروردگار متعال هر صبحگاه آن را مى گشايد و مى گويد: بوى خوشت را افزون كن! و نسيمت را بيفزاى!).
در حديث ديگرى از امام باقر(عليه السلام) آمده است: «اِنَّ اَهْلَ الْجَنَّةِ تُوضَعُ لَهُمْ مَوَائِدُ عَلَيْها مِنْ سَائِرِ مَا يَشْتَهُونَهُ مِنَ الْأَطْعِمَةِ الَّتِي لَا أَلَذَّ مِنْهَا وَ لَا اَطْيَبَ، ثُمَّ يُرْفَعُونَ عَنْ ذلِكَ اِلَى غَيْرِهِ»(3)؛ (براى اهل بهشت، سفره هايى مى گسترانند كه بر آن، آنچه از طعام ها مورد علاقه آنهاست قرار داده مى شود طعام هايى كه از آن لذيذتر و خشبوتر نيست سپس آنها را از سر آن سفره بلند كرده و سفره ديگرى براى آنها مى گسترانند!).
اين تعبيرات به خوبى نشان مى دهد كه در آنجا تكرارى وجود ندارد؛ بلكه هر لحظه دارای الطاف و عنايات تازه اى است. اين سخن را با اشاره كوتاهى از سوى يكى از مفسّران پايان مى دهيم كه گفته است: «آيه فوق اشاره به تجلّى حقّ در هر زمان و در هر يك از نفوس انسانى بر حسب استعدادش دارد و مى دانيم تجلّيّات خداوند را نهايت و پايانى نيست!».(4)
بدون شك اين تمام مفهوم آيه نيست؛ بلكه مى تواند جزيى از مفهوم آيه باشد.(دقت كنيد)(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.