پاسخ اجمالی:
مصاديق بارز «حق» در قرآن عبارتند از: 1. خداوند؛ «الله هو الحق». 2. خلقت آسمان و زمين؛ «خلق السماوَات وَ الارض بالحق». 3. بعثت انبياء؛ «لقَد جاءت رسل ربنا بالحق». 4. نزول كتابهاى آسمانى؛ «نزل علیک الکتاب الحق». 5. هر چه از ناحيه خداوندى آمده؛ «فیعلمون انه الحق». 6. مرگ و سكرات آن؛ «و جاءت سكره الموت بالحق». 7. صيحه اى كه مقدمه حشر است؛ «یوم یسمعون الصیحه بالحق ذلک یوم الخروج». 8. وعده هاى حضرت حق؛ «وعد الله حقا و من اصدق من الله قیلا» و ... .
پاسخ تفصیلی:
براساس آيات قرآن مجيد، مصاديق بارز «حقّ» عبارتند از:
1. خداوند؛ «اَللهَ هُوَ الحَقُّ»(1)؛ «فَتَعَالَى اللّهُ المَلِكُ الحَقُّ».(2)
2. خلقت آسمان و زمين و موجودات آنها؛ «مَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَ الاَرْضَ وَ مَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ»(3)؛ «مَا خَلَقَ اللهُ السَّمَاوَاتِ وَ الاَرْضَ وَ مَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ»(4)؛ «خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الاَرْضَ بِالْحَقِّ».(5)
3. بعثت انبياء و رسل و امامت ائمه معصومين(علیهم السلام)؛ «لَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ».(6)
4. نزول كتاب هاى آسمانى؛ «فَبَعَثَ اللهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنذِرِينَ وَ أَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ»(7)؛ «نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ».(8)
5. هر چه از ناحيه خداوندى آمده؛ «فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ»(9)؛ «وَ إِذَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ قَالُوا آمَنَّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّنَا».(10)
6. مرگ و سكرات آن؛ «وَ جَاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ».(11)
7. صيحه اى كه مقدمه حشر است؛ «يَوْمَ يَسْمَعُونَ الصَّيْحَةَ بِالْحَقِّ ذَلِكَ يَوْمُ الْخُرُوجِ».(12)
8. قيامت و حكومت الهى در آن روز؛ «الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمَانِ وَ كَانَ يَوْماً عَلَى الْكَافِرِينَ عَسِيراً».(13)
9. ترازوهاى سنجش اعمال؛ «وَ الْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُوْلَئِكَ هُمْ الْمُفْلِحُونَ».(14)
10. قضاوت خداوند نسبت به مردم در دنيا و آخرت؛ «وَ أَشْرَقَتِ الاَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَ وُضِعَ الْكِتَابُ وَ جِىءَ بِالنَّبِيِّينَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ قُضِىَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لَايُظْلَمُونَ».(15)
11. وعده هاى حضرت حق؛ «وَعْدَ اللهِ حَقّاً وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللهِ قِيلاً»(16)؛ «إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعاً وَعْدَ اللهِ حَقّاً»(17)؛ «أَلَا إِنَّ وَعْدَ اللهِ حَقٌّ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَايَعْلَمُونَ»(18)؛ «وَعْدَ اللهِ لَايُخْلِفُ اللهُ وَعْدَهُ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَايَعْلَمُونَ».(19)
آنان كه به اين واقعيات معرفت دارند و تمام حركات و سكنات خود را برحسب اين معلومات انجام دهند، اهل تقوى و اهل حقّند و هر كس از مدار اين معرفت و عمل خارج است اهل باطل است.
امام صادق(عليه السلام) مى فرمايند: «تقوى، آبى است كه از چشمه معرفت و شناسائى خداى متعال خارج مى شود و هر قسمتى از علم و يقين محتاج به تقوى است و تقوى نيازمند است به تصحيح و تكميل معرفت الهى به وسيله سكون و برقرار شدن در تحت عظمت و تسلط پروردگار متعال و توجه به آنكه حكومت و سيطره عظمت پروردگار متعال در همه حال انسان را فرا گرفته است و هر چه انسان بیشتر به احاطه و آگاهى و قيوميّت خداوند عزيز توجه پيدا كرد، موجب زيادى تقوى و سبب محكم بودن آن خواهد بود، پس تقوى اساس و پايه هر حق و حقيقتى است. و امّا باطل، آن چيزى است كه انسان را از قرب به پروردگار متعال دور سازد و در نامطلوب بودن آن خلافى نيست، لازم است كه از باطل دورى كرده و باطن و قلب را وابسته به خداوند عزيز نموده و متمسك به قرب او گرديد».(20)،(21)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.