پاسخ اجمالی:
طبق روایات اسلامی در قیامت ارزش کار علماء سنگین تر از خون شهداء می باشد زیرا: 1- علماء چون با روح مردم سر و کار دارند می توانند با یک قطره مُرکب، جامعه ای را متحول کنند و مانع نفوذ دشمن شوند. 2- این علماء هستند که پیام شهادت را به جهانیان می رسانند و به شهید ابدیت می بخشند. 3- علماء خون شهید را تحلیل می کنند و عوامل و اهداف و پیام شهادت را به مردم می رسانند. 4- جهاد علمی در همه زمانها وجود دارد برخلاف جهاد جسمی که در هر زمان و مکانی امکان ندارد.
پاسخ تفصیلی:
مرحوم حاج شيخ عباس قمى در کتاب «سفينة البحار» از امام صادق(عليه السلام) نقل مى كند كه فرمودند: «اِذا كانَ يَوْمَ القِيامَةِ جَمَعَ اللّهُ عَزّوَجَلَّ النّاسَ فِى صَعِيدٍ واحِدٍ وَ وُضِعَتِ المَوازِينُ فَتُوزَنُ دِماءُ الشُّهَداءِ مَعَ مِدادُ العُلَماءِ فَيُرَجَّعُ مِدادُ العُلَمَاءِ عَلَى دِمَاءِ الشُّهَدَاءِ»(1)؛ (وقتى قيامت برپا شود خداوند عزوجل مردم را در زمين و سطحى واحد جمع كرده و ترازوها را قرار مى دهد و خون هاى شهداء با مُركّب علماء سنجيده مى شود و مُركب علماء بر خون هاى شهداء ترجيح پيدا مى كند).
هر چيزى در اين دنيا ترازوئى مخصوص به خود دارد، اشياء سنگين و داراى وزن، با ترازوهاى متعارف، حرارت و برودت با دماسنج، فشار هوا با فشارسنج، سرعت باد با بادسنج و بطور كلى هر چيزى مقياس و ميزانى براى اندازه گيرى دارد، در آخرت نيز هر چيزى ترازوئى دارد، مثلا ترازوى صفات اخلاقى و ارزشها، نمونه هاى كامل اخلاق و شاخص هاى بارز ارزشها هستند. در زيارت حضرت على(عليه السلام) می خوانیم: «اَلسَّلَامُ عَلَيكَ يَا مِيزَانَ الاَعمَالِ»؛ (سلام بر تو اى ترازوى اعمال)، يعنى ديگران را با شاخص مولى مى سنجند. در اين روايت نيز ترازوى خون هاى شهداء، مُركَّب علماء است. ارزش خون شهيد با ارزش مُركَّبى كه عالم با آن نوشته روشن مى شود. در طرفى خون هاى تمام شهداء را مى گذارند و در كفّه ديگر تمام مُركَّب علماء را در طول تاريخ. چه موازنه اى، چه اندازه گيرى و محاسبه اى! و در اين موازنه مُركَّب سياه بر خون سرخ سنگينى مى كند!
اگر همه بحث هاى اسلام درباره علم كنار گذاشته شود و همين يك حديث درباره نظر و ديد اسلام به علم مطرح شود، براى وسعت ديد و بلندنظرى اين مكتب كافى است.
چرا چنين است؟ مگر خون شهيد كم ارزش است؟! خير، آيه اى درباره شهيد است كه مي فرمايد: شهدا نزد پروردگارشان زنده و روزى خورنده هستند؛ «وَ لَاتَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِى سَبِيلِ اللهِ أَمْوَاتاً بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ»(2) اين خون شهيد است كه موجب حيات او است.
با توجه به اين ارزش شهيد، پس چرا مُركَّب عالم از خون شهيد برتر است؟ در اينجا تذكر چهار نكته لازم است:
1ـ دانشمند با قلمش با روح و فكر و انديشه مردم سر و كار دارد، و شهيد با شمشيرش با جسم مردم، شهيد ضربه بر پيكر مردم مى زند، ولى عالم تازيانه بر گرده افكار مردم. گاه اثر يك قطره مركّب عالم كه سطرى بنگارد از نظر هدايت و تحول جامعه به سوى سعادت، بیشتر از خون هاى شهداى در راه خداست. گاه يك يا چند قطره مركّب عالم جمله اى بر روى كاغذى شده و دست استعمارى را كوتاه مى كند و او را وادار به عقب نشينى مى كند، چنانكه فتواى معروف میرزای شيرازى در رابطه با تحريم تنباكو چنين كرد، با اينكه شايد بيش از چند كلمه نبود، يا پيام هاى رهبر كبير انقلاب امام خمينى(رحمه الله) چنان كرد كه شايد خون شهدا به تنهائى نمى كرد، كار شهيد باارزش است ولى كار عالم باارزشتر.
2ـ خون شهيد بايد از مُركّب دانشمندان مدد گيرد تا رنگ ابديت پيدا كند، شهيد در مكان و زمان خاصى شهيد شده، چه چيزي مى تواند خون او را به تمام كره زمين بكشاند و در پهنه زمين و زمان بگستراند به غیر از مُركب سر قلم دانشمند؟ آری اگر اين نبود، ممكن بود خون شهید كم رنگ و سپس بى رنگ شود.
3ـ خون شهيد و شهادت او يك حادثه است. حادثه نياز به تحليل دارد، عوامل اين حادثه چه بوده؟ پيامدهايش چه بوده؟ امروز مى گويند: خون شهيد پيام دارد و پيام رسان آن عالِم است؛ او است كه بايد با تجزيه و تحليل، حادثه را موشكافى كرده و پيام را بيرون بكشد، اگر علماء و نويسندگان اسلامى نبودند تا به اين حد حادثه كربلا و خون شهداى آن و پيام سرور آنها حسين بن على(عليهما السلام) آشكار نمى شد، اگر دانشمندان و نويسندگان نبودند پيام خون حسين(عليه السلام) و پيام جهانى و انسانى او «هَيهَاتَ مِنَّا الذِّلَّةِ» كه هميشه بعنوان تابلوئى روشن در مسير هر قوم و ملتى متجلّى است روشن نمى شد.
بلكه بايد گفت: اثبات شهادت و اينكه خون ريخته شده خون شهيد است، چه بسا با قلم دانشمندان است، اگر تجزيه و تحليل آنها نباشد، ممكن است خون شهيد نيز هدر رود، و حتى او بعنوان فردى طاغى و ياغى و فردى دوستدار دنيا و جاه و مقام قلمداد شود، چنانكه بعضى خواستند نهضت حسينى را اين چنين قلمداد كنند!
4ـ شهادت هميشه ميّسر نيست، گاهى زمينه شهادت و جهاد در مقابل دشمن وجود ندارد. شايد دهها سال طول بكشد و زمينه اى براى شهادت پيش نيايد، خصوصاً بعد از زمان ائمه معصومين(عليهم السلام).
شهادت و شهيد و جهاد نظامى مقطعى است؛ ولى جهاد با قلم، اين اسلحه كوچك قدرتمند هميشه هست. هر زمان، هر روز و هر شب مى توان با آن وارد جنگ شد و در اعتلاى حق نسبت به هر حادثه اى كوشيد، و به عبارت ديگر خون شهيد محدوده زمانى مكانى دارد، ولى قلم محدوديتى مثل آن ندارد.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.