پاسخ اجمالی:
«ايمان به هدف» براى يك مدير در هر تشكيلات، نخستين و مهمترين شرط موفّقيّت است، و اصولاً عشق به كار و تلاش توأم با دلسوزى، بدون چنين ايمانى صورت نخواهد گرفت. البتّه در نظامهاى مكتبى، ايمان به هدف مساوى است با ايمان به مكتب که بهترین نمونه آن را قرآن درباره پيامبر(ص) مى گويد: «پيامبر به آنچه از سوى خدا نازل شده ايمان آورده است». این ایمان موجب شده بود که ایشان برای پیاده کردن آیین اسلام تلاش وصف ناپذیری داشته باشد و بنابه فرموده قرآن، گاه از عدم ایمان مردم مى خواست قالب تهی کند.
پاسخ تفصیلی:
ما در چهار چوبه يك نظام مكتبى بحث مى كنيم، و طبعاً «ايمان به هدف» در اينجا مفهوم ايمان به مكتب و مبانى مكتبى را دارد. يك مدير و فرمانده مكتبى نه تنها نمى تواند در برابر آن مكتب بى تفاوت باشد؛ بلكه، بايد ايمان عميقش به تعليمات آن مكتب، انگيزه اصلى او را در انجام وظايفش شکل دهد.
در اينجا مسأله از شكل سلسله مراتب، و احساس مسؤوليّت در برابر مقام فوق، بيرون مى آيد و شكل «خود جوشى» را به خود مى گيرد. قابل توجّه اين كه قرآن مجيد درباره پيامبر اسلام(صلى الله عليه و آله و سلم) مى گويد: «آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَيْه مِنْ رَّبِّه...!»(1)؛ (پيامبر، به آنچه از سوى پروردگارش بر او نازل شده، ايمان آورده است ...).
ايمان رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم) به «ما أَنْزَلَ اللّه» از تمام تلاشها و كوششها و از تمام زندگانيش آشكار بود. در هيچ يك از تواريخ ديده نشده كه پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم) در جائى از ميدان جهاد فرار كرده باشد، حتّى در ميدان اُحُد كه اوضاع به منتها درجه وخامت رسيد، و گروه زيادى از لشكر جز خاصّان ـ يا طبق روايتى جز امام على(عليه السلام) ـ از ميدان كنار رفتند، پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم) چون كوه پابرجا ايستاد و با اين كه جراحات پيشانى و شكستگى دندان، او را به شدّت آزار مى داد، و در برابر دشمن تنها مانده بود، دست از استقامت و پايمردى برنداشت و سرانجام ديگران را به ادامه مبارزه و بازگشت به ميدان دعوت كرد.
جالب اين كه، در نهج البلاغه به خصوص روى اين نكته تكيه شده كه به هنگام آرايش صفوف در ميدان جنگ، پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم) از همه لشكر به دشمن نزديكتر بود. امیر المومنین(علیه السلام) می فرماید: «كُنّا إِذا احْمَرَّ البَأْسُ اتَّقَيْنا بِرَسُولِ اللّهِ(صلى الله عليه و آله و سلم) فَلَمْ يَكُنْ أَحَدٌ مِنّا أَقْرَبَ إِلَى الْعَدُوِّ مِنْهُ»(2)؛ (هنگامى كه آتش جنگ شعله ور مى شد، ما به پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم) پناه مى برديم: و او از همه به دشمن نزديكتر بود!). مورّخان اعم از تاريخ نويسان مسلمان و غير مسلمان، از ايستادگى عجيب حضرت محمّد(صلى الله عليه و آله و سلم) در برابر حوادث مشكل، و انبوه مصائبى كه براى او در مسير دعوتش رخ مى داد، ستايش كرده و اعتراف دارند كه اين ايثار و فداكارى نشانه ايمان عميق او به مكتبش بوده است.
ايمان پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم) به هدف و رسالتش تا آن پايه بود كه گاه از عدم پذيرش مردم آنچنان متأثّر مى شد كه مى خواست جان عزيزش را از دست بدهد. قرآن مجيد در مقام دلدارى او مى گويد: «لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلى آثارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَديثِ أَسَفاً»(3)؛ (گويا مى خواهى به خاطر اعمال آنان، خود را از غم و اندوه هلاك كنى اگر به اين گفتار ايمان نياورند!).
همچنین در احاديث اسلامى آمده است كه پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم) به قدرى عبادت كرد كه پاهاى مباركش متورّم شد تا آنجا كه قرآن بر او نازل گشت و چنين گفت: «ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى»(4)؛ (ما قرآن را بر تو نازل نكرديم كه خود را به زحمت بيفكنى!).
اينها همه نشان مى دهد كه اين مدير و فرمانده بزرگ عالم بشريّت تا چه حد به مكتبش ايمان داشت؛ ايمانى كه در تمام اعمالش پرتو افكن بود و در عمق جانش نفوذ كرده، و به تمام اعمالش جهت مى داد. همين ايمان عميق بود كه به دعوت او جاذبه مخصوصى مى داد. كوتاه سخن اين كه، ايمان به هدف براى يك مدير و فرمانده در هر تشكيلات، نخستين و مهمترين شرط موفّقيّت او است، و اصولاً عشق به كار و تلاش و كوشش توأم با دلسوزى، بدون چنين ايمانى صورت نخواهد گرفت و البتّه در نظامهاى مكتبى، ايمان به هدف مساوى است با ايمان به مكتب.(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.