پاسخ اجمالی:
اسلام اجازه سقط جنین ناقص الخلقه را نمی دهد، زیرا اگر بخواهیم با هر سختی احتمالی، جنین را سقط کنیم لازم می آید که بسیاری از جنین ها سقط شوند. از سویی حضور انسان در عالم ماده توأم با سختی است و اگر معیار تولد، عدم سختی باشد، هیچ انسانی نباید متولد شود. هم چنین انسان های ناقص الخلقه نیز دارای استعدادهایی هستند که باید شکوفا شود و از طرفی خداوند تكاليف شرعی آنها را آسان و پاداش عبادتشان را نیز برتر قرار داده است. در نهایت سقط جنین ناقص الخلقه در موارد بسیار نادر، و با اجازه مرجع تقلید جایز است.
پاسخ تفصیلی:
اولا: اگر بخواهیم با هر سختی و مشقت احتمالی، جنین را سقط کنیم لازم می آید که بسیاری از جنین ها سقط شوند؛ زیرا علاوه بر نقص های جزیی یا احتمالی جنین، فقر والدین و هزینه های بالای زندگی یا درمان کودک یا نبودن سرپرست و مشکلات روحی دخترانی که از طریق نامشروع باردار می شوند و بسیاری از بهانه های غیر منطقی و جاهلانه دیگر نیز وجود دارد که در صورت جواز سقط جنین منجر به فاجعه ای بزرگ در جامعه می گردد.
اسلام بخاطر آثار سوء اجتماعی که برای سقط جنین وجود دارد، آن را حرام دانسته و هرگز سختی نگهداری و تربیت فرزندان را به عنوان دلیلی برای سقط جنین نمی پذیرد؛ چنانکه در آیه 151 سوره الأنعام می خوانیم: «قُلْ تَعالَوْا أَتْلُ ما حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلاَّ تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ مِنْ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَ إِيَّاهُمْ وَ لا تَقْرَبُوا الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ» ؛ (بگو بيائيد آنچه را پروردگارتان بر شما حرام كرده است برايتان بخوانم: اينكه چيزى را شريك خدا قرار ندهيد، و به پدر و مادر نيكى كنيد، و فرزندانتان را از [ترس سختی و به بهانه] فقر نكشيد، ما شما و آنها را روزى مى دهيم، و نزديك كارهاى زشت و قبيح نرويد چه آشكار باشد چه پنهان، و نفسى را كه خداوند محترم شمرده به قتل نرسانيد، مگر به حق [و از روى استحقاق] اين چيزى است كه خداوند شما را به آن سفارش كرده، تا درك كنيد).
از اين آيات برمى آيد كه عربهاى دوران جاهلى نه تنها دختران خويش را به خاطر تعصبهاى غلط زنده به گور مى كردند بلكه پسران را كه سرمايه بزرگى در جامعه آن روز محسوب مى شد، نيز از ترس فقر و تنگدستى به قتل مى رسانيدند. خداوند در اين آيه آنها را به خوان گسترده نعمت پروردگار كه ضعيفترين موجودات نيز از آن روزى مى برند، توجه داده و از اين كار بازمى دارد. با نهايت تاسف اين عمل جاهلى در عصر و زمان ما در شكل ديگرى تكرار مى شود، و به عنوان كمبود احتمالى مواد غذايى روى زمين یا بهانه های دیگر، كودكان بى گناه در عالم جنينى از طريق «كورتاژ» به قتل مى رسند. اينها و مسائل ديگرى شبيه به آن، نشان مى دهد كه عصر جاهليت در زمان ما به شكل ديگرى تكرار مى شود و «جاهليت قرن حاضر» حتى در جهانى وحشتناك تر و گسترده تر از جاهليت قبل از اسلام است.(1)
ثانیا: حضور انسان در عالم ماده توأم با سختی می باشد و هیچ انسانی در دنیا بدون درد و رنج نمی باشد و اگر معیار تولد عدم سختی باشد هیچ انسانی نباید متولد شود. چنانکه در قرآن می خوانیم: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي كَبَد» (2)؛ (به يقين ما انسان را در رنج آفريديم). گويى درد و رنج، همچون خانه و لانه انسان است كه آدمى از روز اوّل در آن جاى مى گيرد! حتّى مرفّه ترين زندگى ها، از انواع درد و رنج ها خالى نيست و به هر حال، هر كسى به نوعى گرفتار است، اما برخی بیشتر و برخی کمتر. آرى، اين طبيعت زندگى دنياست كه با درد و رنج آغاز مى شود و ادامه مى يابد و كسى كه غير از آن، بطلبد در واقع مى خواهد طبيعت جهان را دگرگون سازد و اين ممكن نيست.
ثالثا: گرچه انسان های ناقص الخلقه بخاطر نقصی که دارند نسبت به دیگر انسان ها سختی بیشتری را متحمل می شوند اما در عوض استعدادهای فوق العاده ای از جهات دیگر در وجود خود دارند که اگر شکوفا شود از انسان های سالم هم بیشتر پیشرفت خواهند داشت و خداوند آنان را جز به اندازه توانشان تکليف نمى کند؛ «لاَ يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَهَا» .(3) خداوند تكاليف شرعي انسان های ضعیف تر را آسان گرفته و پاداش عبادت آنان را نیز برتر قرار داده است؛ چنانکه پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) می فرماید: (برترين اعمال، مشكل ترين آن ها است)؛ «أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ أَحْمَزُهَا» .(4) همچنین امام صادق(عليه السلام) مي فرمايند: «ثُمَّ لِلَّذِينَ يَنْزِلُ بِهِمْ هَذِهِ الْبَلَايَا مِنَ الثَّوَابِ بَعْدَ الْمَوْتِ إِنْ شَكَرُوا وَ أَنَابُوا مَا يَسْتَصْغِرُونَ مَعَهُ مَا يَنَالُهُمْ مِنْهَا حَتَّى إِنَّهُمْ لَوْ خُيِّرُوا بَعْدَ الْمَوْتِ لَاخْتَارُوا أَنْ يُرَدُّوا إِلَى الْبَلَايَا لِيَزْدَادُوا مِنَ الثَّوَاب» (5)؛ (براى آنان كه بچنين بلاها دچارند اگر شكر كنند و بخدا بازگردند پس از مرگ ثوابى است كه فائده دنيوى آن را كم شمارند [به بيان ديگر بیماری و داشتن اعضاي ناقص و... براي آنان منافع اخروي زيادي دارد به طوري که فايدة دنيوي آن در برابر فايدة اخروي، کم به نظر مي رسد] و اگر پس از مردن مخير شوند، برگشت به همان بلاها را برگزينند تا ثواب بيشتر يابند).
در نتیجه انسان سالم برای رسیدن به كمال و سعادتی كه از او انتظار می رود، به مراتب تلاشی بیش تر - نسبت به فردی كه دارای نقص و ناتوانی های گوناگون است - باید به خرج دهد تا در نتیجه با هم برابر باشند.
رابعا: سقط جنین ناقص الخلقه در موارد بسیار نادر و با شرایط خاصّ و سخت گیرانه ای جایز است که در این موارد هر کسی باید نظر مرجع تقلید خود را به دست بیاورد؛ ما نیز در اینجا به عنوان مثال چند نمونه از مصادیق این مسأله و پاسخهای آیت الله مکارم شیرازی(دام ظله) را می آوریم :
سؤال 222- در زن حامله اى كه مبتلا به سرطان رحم شده، و درمان آن هم به اشعه درمانى نياز دارد، و دادن اشعه هم باعث ناقص الخلقه شدن جنين مى شود، آيا مى توان قبل از اشعه درمانى، سقط درمانى كرد؟
جواب: اگر ناقص الخلقه شدن او قطعى و شديد است، و در مراحل نخستين باردارى و قبل از رسيدن به مرحله جنين كامل باشد، و راه درمان نيز منحصر به اين راه گردد مانعى ندارد.
سؤال 230- آيا سقط عمدى جنينى كه مطمئنيم يا احتمال مى دهيم، معيوب و نارسا متولد خواهد شد، در هر ماهى از باردارى اگر ديه لازمه پرداخت شود، مجاز است؟
جواب: هرگاه در مراحل ابتدايى جنين باشد، و جنين به صورت انسان كامل در نيامده باشد، و باقى ماندن جنين در آن حالت و سپس تولد ناقص آن باعث عسر و حرج شديد براى پدر و مادر گردد، با اين شرايط مانعى ندارد. و احتياطا بايد ديه را بدهند.
سؤال 231- با عكس بردارى از جنين درون شكم مادرى، معلوم شد كه جنين ناقص الخلقه مى باشد، و پس از تولد مانند تكه گوشتى به كنارى خواهد افتاد، و هيچگونه فعاليتى نمى تواند داشته باشد، و فاقد هرگونه درك و شعور انسانى خواهد بود، بفرماييد:
1. آيا جايز است در همان حال جنين بودن - قبل از ولوج روح يا بعد از ولوج روح - جنين را ساقط نمود؟
2. اگر اين طفل به دنيا آمد و سپس بيمار شد، آيا جايز است كه هيچ گونه اقدامى در مورد درمان وى انجام نداد تا زودتر بميرد، و چه بسا از درد و رنج هم راحت شود؟
جواب:
1. هرگاه در مراحل ابتدايى جنين باشد، و جنين به صورت انسان كامل در نيامده باشد، و باقى ماندن جنين در آن حالت و سپس تولد ناقص آن باعث عسر و حرج شديد براى پدر و مادر گردد، با اين شرايط مانعى ندارد، و احتياطا بايد ديه را بدهند.
2. خالى از اشكال نيست.
سؤال 232- با توجه به اينكه در برخى از سؤالات بالا حكم سقط بعد از ولوج روح و قبل از آن متفاوت بيان شده، لطفا بفرماييد كه «ولوج روح» چه زمانى است؟
جواب: هنگامى است كه بچه در شكم مادر به حركت در مى آيد، كه معمولا در حدود چهارماهگى است.
سؤال 233- در صورت اطمينان داشتن به ناقص الخلقه بودن جنين بعد از ولوج روح، آيا مجاز به سقط هستيم (با توجه به تبعات شديد به دنيا آمدن آن براى والدين و جامعه و ...)؟
جواب: در صورتى كه روح در جنين دميده شده باشد، كه معمولا پس از چهارماهگى حاصل مى شود، ساقط كردن آن جايز نيست.(6)
با توجّه به جوابهای فوق در صورتی که «معیوب بودن و نقص جنین قطعی نباشد»، یا اینکه «نقص او شدید نباشد» و یا اینکه «روح در او دمیده شده باشد»، سقط جنین مصداق قتل نفس به شمار می رود و مطلقا جایز نیست، و به صرف احتمال نقص و به بهانه اینکه بعد از تولد زندگی مشقت بار خواهد داشت و باعث سختی و مشقت والدین می گردد، هرگز نمی توان جنین را سقط کنیم.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.