پاسخ اجمالی:
نخستين گامى كه علماى بزرگ اخلاق بعد از توبه ذكر كرده اند، «مشارطه» است، و منظور از آن شرط كردن با نفس خويش است با تذكّرات و ياد آورى هايى كه همه روز تكرار شود، از آيات و روایات این مطلب استفاده مى شود کما اینکه در آيه 23 سوره احزاب مى خوانيم: «در ميان مؤمنان مردانى هستند كه بر سر عهدى كه با خدا بسته اند صادقانه ايستاده اند، بعضى پيمان خود را به آخر بردند و بعضى ديگر در انتظارند و هرگز تبديل و تغييرى در عهد و پيمان خود ندادند!».
پاسخ تفصیلی:
نخستين گامى كه علماى بزرگ اخلاق بعد از توبه ذكر كرده اند، «مشارطه» است، و منظور از آن شرط كردن با نفس خويش است با تذكّرات و ياد آورى هايى كه همه روز تكرار شود، و بهترين وقت آن را بعد از فراغت از نماز صبح و نورانيّت به انوار اين عبادت بزرگ الهى دانسته اند.
به اين طريق،كه نفس خويش را مخاطب قرار دهد و به او ياد آور شود كه من جز سرمايه گرانبهاى عمر كالايى ندارم، و اگر از دست برود تمام هستيم از دست رفته، و با ياد آورى سوره شريفه «وَ الْعَصْرِ اِنَّ الاِْنْسانَ لَفى خُسْر» به نفس خويش بگويد: با از دست رفتن اين سرمايه، من گرفتار خسران عظيم مى شوم، مگر اين كه كالايى از آن گرانبهاتر به دست آورم، كالايى كه در همان سوره در ادامه آيات آمده است: «اِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الْصّالِحاتِ وَ تَواصَوا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوا بِالصَّبْرِ»؛ (مگر كسانى كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند، و يكديگر را به حق سفارش كرده و يكديگر را به شكيبائى و استقامت توصيه نموده اند!).
بايد به خود بگويد: «فكر كن عمر تو پايان يافته، و از مشاهده حوادث بعد از مرگ و ديدن حقايق تلخ و ناگوارى كه با كنار رفتن حجابها آشكار مى شود سخت پشيمان شده اى و فرياد بر آورده اى»؛ «رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّى اَعْمَلُ صالِحاً فيما تَرَكْتُ»؛ (اى [فرشتگان] پـروردگار، شما را به خـدا مرا باز گردانيد تا عمل صالـح انجام دهم در برابر كوتاهيهايى كه كردم!). (1)
باز فرض كن پاسخ منفى «كَلاّ» را از آنها نشنيدى و به در خواست تو عمل كردند و امروز به جهان بازگشته اى، بگو چه كارى براى جبران كوتاهيها و تقصيرات گذشته مى خواهى انجام دهى؟!
سپس به نفس خويش در مورد اعضاء هفتگانه، يعنى چشم و گوش و زبان و دست و پا و شكم و فرج (2) نيز سفارش كن و بگو اينها خدمتگزاران تو، و سر بر فرمان تو دارند، آيا مى دانى جهنّم هفت در دارد، و از هر درى گروه خاصّى از مردم وارد مى شوند؟ و آيا مى دانى كه اين درهاى هفتگانه احتمالاً براى كسانى است كه با اين اعضاى هفتگانه عصيان كنند، بيا و با كنترل دقيق اين اعضاء درهاى دوزخ را به روى خود ببند، و درهاى بهشت را به روى خود بگشا! و نيز سفارش مراقبت از اعضاى خود را به نفس بنما، كه اين نعمتهاى بزرگ الهى را در طريق معصيت او به كار نگيرد و اين مواهب عظيم را تنها وسيله طاعت او قرار دهد.
از بعضى از دعاهاى امام سجّاد(عليه السلام) در صحيفه سجّاديّه بر مى آيد كه آن بزرگوار نيز عنايت خاصّى به مسأله «مشارطه» داشته اند.
در دعاى سى و يكم، دعاى معروف توبه، در پيشگاه خداوند عرض مى كند: «وَلَكَ يا رَبِّ شَرْطى اَلاّ اَعُودَ فى مَكْرُوهِكَ، وَ ضَمانى اَنْ لا اَرْجِعَ فى مَذْمُومِكَ وَ عَهْدى اَنْ اَهْجُرَ جَميْعَ معاصِيْكَ»؛ (پروردگارا! شرطى در پيشگاه تو كرده ام كه به آنچه دوست ندارى، باز نگردم، و تضمين مى كنم به سراغ آنچه را تو مذمّت كرده اى نروم و عهد مى كنم كه از جميع گناهانت دورى گزينم). (3)
از آيات قرآن نيز استفاده مى شود كه ياران پيامبر(صلى الله عليه وآله) درباره مسائل مهم با خدا عهد و پيمان داشتند كه آن نيز نوعى مشارطه است، در آيه 23 سوره احزاب مى خوانيم: «مِنَ الْمُؤمِنِينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوااللّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَّنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِيلاً»؛ (در ميان مؤمنان مردانى هستند كه بر سر عهدى كه با خدا بسته اند صادقانه ايستاده اند، بعضى پيمان خود را به آخر بردند [و در راه او شربت شهادت نوشيدند] و بعضى ديگر در انتظارند و هرگز تبديل و تغييرى در عهد و پيمان خود ندادند!).
اين در حالى بود كه بعضى ديگر با خدا عهد مى بستند و شرط مى كردند و آن را مى شكستند. در همان سوره احزاب، در آيه 15، چنين مى خوانيم: «وَلَقَدْ كانُوا عاهَدُوا اللّهَ مِنْ قَبْلُ لايُوَلُّونَ الاَْدْبارَ وَ كانَ عَهْدُ اللّهِ مَسْئُولاً»؛ (گروهى كه در جنگ احزاب مردم را به بازگشت از ميدان تشويق مى كردند پيش از آن با خدا عهد كرده بودند كه پشت به دشمن نكنند، و عهد الهى مورد سؤال قرار خواهد گرفت و همگى در برابر آن مسؤولند)!
در حديثى از امام اميرمؤمنان على(عليه السلام) مى خوانيم: «مَنْ لَمْ يَتَعاهَدْ النَّقْصُ مِنْ نَفْسِهِ غَلَبَ عَلَيْهِ الْهَوى، وَ مَنْ كانَ فى نَقْص فَالْمَوْتُ خَيرٌ لَهُ»؛ (كسى كه بررسى نقصان نفس خويش نكند، هواى نفس بر او چيره مى شود؛ و كسى كه پيوسته در حال سقوط و نقصان است، مرگ براى او بهتر است!). (4)
كوتاه سخن اين كه: «مشارطه» از گامهاى مهمّى است كه براى تهذيب اخلاق برداشته مى شود؛ و بدون آن، ابرهاى تيره و تار غفلت و غرور، سايه تاريك و شوم خود را بر دل و جان آدمى مى افكند، و نجات او بسيار مشكل است. (5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.