پاسخ اجمالی:
در سند روایت نام چند راوى دیده مى شود، از جمله: وکیع، سفیان ثورى، حبیب بن ابى ثابت و ابو وائل اسدى. چهار نفر فوق در منابع حدیثى و رجالى اهل سنت مورد جرح و ذمّ قرار گرفته اند. وکیع در پانصد مورد نقل حدیث اشتباه و خطا کرده است او حدیث را نقل به معنا می کرد و از اهل زبان عربى نبود. سفیان و حبیب بن ابى ثابت در حدیث تدلیس مى کردند و ابن وائل نیز طرفدار عثمان بود و درباره على(ع) بدگوئى مى کرد. او کینه علی(ع) را در دل داشت و منافق بود.
پاسخ تفصیلی:
روایت «أبى الهیّاج» به نقل صحیح مسلم چنین است:
«یحیى بن یحیى و ابوبکر بن ابى شیبه و زهیر بن حرب نقل کرده اند از وکیع از سفیان از حبیب بن ابى ثابت از أبى الهیّاج أسدى که على بن ابیطالب(علیه السلام) به من فرمود:
آیا تو را بر نینگیزم به کارى که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مرا بدان بر انگیخت؟ این که هیچ تمثالى را باقى نگذارى مگر این که آنرا نابود سازى و هیچ قبر بر آمده اى را باقى نگذارى مگر اینکه آنرا مساوى و مسطّح قرار دهى»(1)
در سند روایت نام چند راوى دیده مى شود که باید بررسى شوند، از جمله: وکیع، سفیان ثورى، حبیب بن ابى ثابت و ابو وائل اسدى. چهار نفر فوق در منابع حدیثى و رجالى اهل سنت مورد جرح و ذمّ قرار گرفته اند. «ابن حجر عسقلانى» درباره «وکیع» از احمد بن حنبل چنین نقل مى کند: «اَنَّه أخْطَأَ فى خَمْس مِائَة حدیث»(2). وکیع در پانصد مورد نقل حدیث اشتباه و خطا کرده است و نیز از «محمد بن نصر المروزى» نقل مى کند که گفته است:
«وکیع حدیث را تا انتها از حفظ مى خواند و الفاظ حدیث را تغییر مى داد و گویا نقل به معنا می کرد(و عین الفاظ را بیان نمى کرد) و از اهل زبان عربى نبود»(3)
درباره سفیان ثورى نیز از «ابن مبارک» نقل مى کند که مى گوید:
«حَدَّثَ سُفیان بِحَدیث، فَجِئْتُهُ وَهُوَ یُدَلِّسُهُ، فَلَمّا رَآنى اءسْتَحْیى »(4)
سفیان، حدیثى را نقل مى کرد، پس من نزد او آمدم و ـ مشاهده کردم که او ـ در حدیث تدلیس مى کرد، پس هنگامى که مرا دید، حیا کرد و شرمنده شد.
هم چنین در ضمن شرح حال یحیى القطّان چنین نقل کرده است: «ابوبکر گوید: از یحیى شنیدم که می گفت: سفیان ثورى تلاش کرد که مردى غیر موثق و ضعیف را بر من تدلیس (وثقه معرفى) کند امّا نتوانست»(5). در مورد «حبیب بن ابى ثابت» از «ابن حبان» نقل مى کند که: «حبیب در احادیث، تدلیس مى کرد»(6)
در مورد ابن وائل نیز سید محسن امین مى گوید: «ابن وائل از راه على(علیه السلام) انحراف پیدا کرد و کینه او را در دل داشت و (منافق بود، زیرا) رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: اى على! تو را دوست نمى دارد مگر شخص مؤمن و دشمن نمى دارد مگر منافق.
ابن ابى لحدید در شرح نهج البلاغه مى گوید: یکى از منحرفین از على(علیه السلام) ابو وائل برادر ابن سلمى است که طرفدار عثمان بود و درباره على(علیه السلام) بدگوئى مى کرد و گفته مى شود که او بر رأى خوارج بود»(7) چنین فردى حتى اگر از نظر خود برگشته باشد، در زمینه ی نقل حدیث مورد اعتماد نخواهد بود. مؤلف کشف الارتیاب، درباره ابى الهیّاج که راوى حدیث است چنین مى گوید: «سیوطى در شرح سنن نسائى مى گوید: ابى الهیّاج در تمام کتب حدیث تنها همین یک حدیث را دارد»(8)
و شخصى که تنها یک حدیث نقل کرده است در زمینه ی نقل حدیث مورد اعتنا نخواهد بود.
اکنون قضاوت در مورد سند حدیث را به خواننده واگذار مى کنیم!(9)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.