پاسخ اجمالی:
اولا: این مسئله، موضوعى فقهى است و ربطى به عقاید ندارد؛ لذا نمى توان هیچ یک از دو طرف را که قائل به جواز یا عدم جواز باشند، به کفر و فسق نسبت دهیم. ثانیا: قرآن کریم بازگو مى کند که وقتی مردم قبور اصحاب کهف را پیدا کردند، مؤمنین آنها براى تبرک جستن به مقبره آن یکتاپرستان، گفتند این قبور را مسجد قرار دهیم. قرآن کریم این پیشنهاد را نقل مى کند، بى آنکه آن را نقد یا ردّ کند و این مى رساند که چنین کارى نزد خداوند مقبول بوده است.
پاسخ تفصیلی:
بناى مساجد بر قبرها یا کنار آن ها و نماز خواندن در آن ها، موضوعى فقهى و فرعى است و ربطى به عقاید ندارد. در اینگونه مسایل نیز، مرجع مردم پیشوایان دینى و فقهایند که حکم آن را از کتاب و سنت استنباط مى کنند و ما نمى توانیم هیچ یک از دو طرف را که قائل به جواز یا عدم جواز باشند، به کفر و فسق نسبت دهیم. چه بسیارى از مسایل فقهى که نظر فقها و مجتهدان در آن ها مختلف است و ما نیز مسأله را به کتاب و سنت عرضه مى کنیم، تا حکم آن را از معتبرترین منابع فقهى دریابیم.
قرآن کریم بازگو مى کند که چگونه مردم قبور اصحاب کهف را پیدا کردند و پس از یافتن آن در اینکه چگونه آنان را گرامى و یادشان را زنده بدارند و به سبب آنان تبرّک جویند اختلاف کردند. یکى مى گفت: بر روى قبرشان بنایى مى سازیم تا یادشان میان مردم جاودان بماند. دیگرى مى گفت: مسجدى بر قبرشان بسازیم که در آن نماز خوانده شود.(1) خداوند هر دو پیشنهاد را نقل مى کند، بدون آن که یکى از آن ها را نکوهش و رد کند.
مفسرّان مى گویند: پیشنهاد نخست از آن غیر مسلمانان بود و این سخن که درباره اصحاب کهف گفتند: پروردگارشان به آنان داناتر است «رَبَّهُم اَعْلَمَ بِهِم» مؤیّد آن است و این نشانه اهتمام فراوان به حال و جایگاه ایشان است. از این رو کار آنان را به پروردگارشان ارجاع دادند. امّا پیشنهاد دوم، خودش گواه آن است که پیشنهاد دهندگان مؤمن بودند که گفتند قبور آنان را مسجد قرار دهیم و این پیشنهاد، براى تبرک جستن به جایى است که اجساد آن یکتاپرستان در آن به خاک سپرده شده بود.
قرآن کریم این پیشنهاد را نقل مى کند، بى آنکه آن را نقد یا ردّ کند و این مى رساند که چنین کارى نزد خداوند مقبول بوده است.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.