پاسخ اجمالی:
قرآن می فرماید: هرگونه غنیمتى که به دست آورید، خمس آن براى خدا و پیامبر(ص) و... است. غنمیت در قرآن و حدیث و کتب لغت و استعمالات عرب در مورد مطلق دستاورد انسان می باشد، چه از دشمن و یا غیر دشمن بدست آید. و مورد آیه که غنایم جنگى است مخصص نیست بلکه تطبیق مفهوم کلى آن بر یک مورد خاص می باشد.
پاسخ تفصیلی:
ریشه مالیات خمس، آیه شریفه قرآن است:
«وَاعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْء فَأَنَّ للهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبى وَالْیَتامى وَالْمَساکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللهِ وَما أَنْزَلْنا عَلى عَبْدِنا یَوْمَ الْفُرْقانِ...»(1)؛ (بدانید هر گونه غنیمتى به دست آورید، خمس آن براى خدا و براى پیامبر و براى نزدیکان و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه از آنان است، اگر به خدا و آن چه بر بنده خود در روز جدایى حق و باطل نازل کردیم ایمان آورده اید...).
بى شک آیه در موردى خاص یعنى در روز بدر و رویارویى دو گروه مسلمان و کافر نازل شده است. لیکن سخن در باره واژه «غنیمت» در این آیه است (غنمتم) که آیا معناى آن هر چیزى است که انسان در زندگى به دست مى آورد، یا مخصوص غنائم جنگى است؟ بر فرض هم که مفهومش عام باشد، آیا مورد، مخصّـِص است یا نه؟
پس در دو موضوع بحث است:
اول: غنیمت، هر چیزى است که انسان به دست مى آورد
ظاهر سخن اهل لغت این است که غنیمت، اعم از دستاوردهاى میدان جنگ است و مراد، هر چیزى است که انسان به دست مى آورد. به برخى از تعابیر اهل لغت اشاره مى شود:
خلیل، ازهرى و راغب، غُنم را چیزى دانسته اند که انسان به دست مى آورد، دستاورد، آن چه بى مشقت به دست مى آید، هر چه که از دشمن یا دیگرى به دست مى آید.(2)
ابن فارس، این واژه را به معناى دست یافتن به چیزى دانسته که قبلاً مالک آن نبوده، سپس مخصوص به چیزى شده که از مشرکین گرفته مى شود.(3)
ابن منظور، آن را یافتن چیزى بدون مشقّت شمرده و ابن اثیر آن را به معناى فزونى و افزایش در قیمت دانسته و فیروز آبادى هم آن را بدست آوردن چیزى بدون زحمت معنى کرده است.(4)
کسان دیگرى همچون زبیدى در تاج العروس، نیز در کتاب «الرائد» و منابع دیگر، معنایى براى غُنم و غنیمت گفته اند که مى رساند مفهوم آن هر گونه بهره، فایده، دستاورد، افزایش بها و... است و اختصاصى به آن چه انسان در جنگ ها به دست مى آوردندارد.
بلکه معناى آن وسیع تر از آن است، هر چند کاربرد بیشتر آن در دوره هاى پس از نزول قرآن، در مورد چیزى است که در میدان نبرد به دست مى آید، از این رو کاربرد این کلمه در قرآن و حدیث نبوى هم در مطلق چیزى است که انسان به دست مى آورد.
قرآن کریم، واژه «مغنم» را در موردى به کار برده که انسان چیزى به دست مى آورد، هر چند از راه غیر جنگ، بلکه از طریق کار عادى دنیوى یا اخروى باشد و از آن با تعبیر «مغانم کثیره» یاد کرده است.(5) مقصود از این مغانم بسیار، به دلیل آنکه در مقابل «کالاى زندگى دنیا» آمده، پاداش آخرت است. طبق این آیه، مَغنم حتى به آنچه انسان در این دنیا یا میدان هاى جنگ به دست مى آورد اختصاص ندارد، بلکه هر دستاوردى را گرچه اخروى باشد شامل مى شود.در روایاتى هم کلمه مغنم و غنیمت و غُنم به کار رفته که حضرت رسول آنها را در معناى بهشت، آثار ماه رمضان به کار برده است. در نهایه ابن اثیر آمده است: روزه در زمستان، غنیمت سرد و خُنک است و روزه را به خاطر پاداش آن،
غنیمت به حساب آورده است.(6)
پس از مجموع کاربردهاى این کلمه در قرآن و حدیث و کتب لغت و استعمالات عرب بر مى آید که معناى آن مطلق دستاورد انسان است، چه از دشمن یا غیر او. در دوره هاى اخیر، به عنوان یک اصطلاح شرعى در مورد غنایم جنگى به کار رفته است و آیه یاد شده در اولین نبرد مسلمانان، تحت فرمان پیامبر خدا نازل شده است و این کاربرد، تطبیق مفهوم کلى آن بر یک مورد خاص است.
دوم: مورد، مخصص نیست
وقتى مفهوم لفظ، هر دستاورد انسان است، ورود آن در موردى خاص، مفهوم آن را تخصیص نمى زند و دایره مفهوم عام آن را محدود نمى سازد. وقتى دانستیم که در تشریع اسلامى، خمس اول در مورد رکاز (معدن)، گنج و طلاهاى مدفون واجب شده و در مرتبه بعد در سودِ کسب و کار، این تشریع هم اطلاق مفهوم آیه را مى رساند و کاربرد آن در مورد غنایم جنگى، آن مفهوم را بر نمى دارد(7)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.